eitaa logo
- ماھ‌ِحرم‌ .
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
أفتقد زيارتك يا سيدي ؛ خذني إلى الضريح لأعبدك أريدك أن تعلم أنني أريد المحال . - @Information_00 - صلوات بفرست مومن .
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️شیعیان مرتضی رخت عزا بر تن کنید ▪️خانه شیرخدا غرق عزای ست 🏴 🥀 🏴 🏴شبتون فاطمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 سلام‌سینه‌زن‌ها... سلام‌فاطمیه...✋🏻 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگر آن خنده‌ی زیبا به لب مولا نیست😞🥀 همه هستند ولی هیچ کسی زهرانیست🌙🖤 🍂🥀🍂🥀🍂🥀 قطره‌ی اشک علی تا به ته چاه رسید چاه فهمید که کسی همچو علی تنها نیست 🖤💔🖤💔🖤 ‍‎
Doam Kon Madar.mp3
8.79M
مادر صدای قلب من تویی🥺♥️ مادر دعای سینه زن تویی🥺♥️ مادر تو سایه روی سر منی.... مادر امید اخر منی .... 😞👌 🥺 😭💔
🌿 استاد‌پناهیان‌می‌گفت؛ اگه‌یه‌شب‌بدون‌غم‌وغصه‌بودی، شک‌کن‌به‌خودت‌! اصلا‌اصلش‌همینه‌ خوب‌بهت‌درد‌میدن، آزمایشت‌میکنن‌که‌خوب‌بخرنت♥️! [هرکه‌دراین‌بزم‌مقرب‌تراست‌ جام‌بلا بیشترش‌میدهند🍃]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتقام اشڪاتو مھدی میگیره😔💔 مـادࢪ مگہ چی دیدے😭 مادࢪ مگه چند سالتہ😔🕊 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمیه یکمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن. علی میمیره😭😭😭😭😭😭😭
فاطميه ماه خون ماه غم است فاطميه صد محرم ماتم است فاطميه كربلا آتش گرفت در مدينه خيمه ها آتش گرفت🥀🥀🖤
فَصاح قنفذ ... دود بود و آتش ... برقِ شمشیر بود و صدای هلهلهه ... قنفذ از میانشان فریاد زد : رها ڪن جامھ ی علے ع را !! دیگری دستور داد : بزن! آنقدر بزنید ... تا رها ڪند! 🌿
چای عراقی 💔 راستش تو این اوضاع یہ همچین کارای کوچیک می تونه چه قدر حال آدمو خوب کنه ... نزدیک حرم بانو
بعد از شھادت زهرا(س) علی(ع) پیوسته مےسرود:
ما لى وقفت على القبور مسلِّما قبر الحبیبِ ولم یردَّ جوابى چرا من ایستادھ‌ام به قبر حبیبم سلام مےڪنم و او به من جواب نمےدهد؟
کنّا کزوجٍ حامةٍ فى ایکةٍ مُتمتِّعینِ بصحَّةٍ و شبابٍ مى گوید: ما مثل یڪ جفت ڪبوتر بودیم از یڪدیگر نمےتوانستیم جدابشویم. دیگر روزگار است آمد میان ما جدایے انداخت.
گاهے على شب تاریک مےرفت ڪناࢪ قبࢪستان از دور مےایستاد با زهراے محبوبش سخن مےگفت، سلام مےڪرد، بعد خودش گلھ مےکرد و بعد گلھ خودش را از زبان زهࢪا جواب مےداد: