eitaa logo
- ماھ‌ِحرم‌ .
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
أفتقد زيارتك يا سيدي ؛ خذني إلى الضريح لأعبدك أريدك أن تعلم أنني أريد المحال . - @Information_00 - صلوات بفرست مومن .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 (حجاب من)😍 یه نیم ساعتی میشه اومدم خونه و داریم نهار میخوریم همینکه زینب رفت زنگ زدم به مامان شماره ی خونه ی زینب اینارو دادم اونم زنگ زد با مامانش صحبت کرد گفت فردا شب شام بیان خونمون الانم منتظریم ببینیم بابای زینب چی میگه تلفن زنگ زد. مامان بلند شد برداشت مامان_ بله بفرمایید؟ ......... مامان_ سلام خانم زارعی خوب هستین؟ ......... مامان_ خیلی ممنونم. بله بله پس میاین دیگه ......... مامان_ خواهش میکنم این چه حرفیه شما مراحمین. تشریف بیارین ......... مامان_ پس، فردا شب میبینیمتون. خداحافظ شما گوشیو قطع کرد _ پس میان! با لبخند_ آره. خیلی دلم میخواد زودتر ببینمش. وای فردا شب چی درست کنم؟ خندیدم _ تا جایی که من میدونم زینب هر غذایی رو نمیخوره. اگه نظر منو میخوای دوست داری شادش کنی براش ماکارانی درست کن و نگو زشته با ذوق _ باشه پس برای اون ماکارانی درست میکنم برای بقیه هم یه چیزه دیگه هممون از اینهمه ذوق مامان خندیدیم اخه تو حالت عادی اگه بهش بگیم برای مهمون ماکارانی درست کن میگه زشته بعد میخوان بگن برامون ماکارانی درست کرده مامان_ آقایون بیاین بهم کمک کنین باید کل خونرو گردگیری کنیم بعدم برین خرید برای فردا منو محمد و بابا_ وای نه مامان_ وای مای نداره آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته. خم شد رو شکمش_ آخ دلم مامان_ اصلا راه نداره هیچ جور نمیتونین از زیرش در برین _ محمد جان بلند شو باید بریم خونرو گردگیری کنیم محمد با لبو لوچه ی آویزون راست وایساد و اومد دنبالم کل خونرو تمیز کردیم از حالو پذیرایی بگیر تا اتاقامون دیگه از کتو کول افتادیم آخیش بالاخره اتاق هم تموم شد هردومون هم زمان ولو شدیم رو تختمون کمرشو گرفته بود و ناله میکرد_ آی مامان کمرم آی خدا دارم میمیرم وای _ اه چته محمد هرکس ندونه فکر میکنه حامله ای که اینجوری کمرتو گرفتی ناله میکنی حواسش کال نبود_ آره آره برگشتم سمتش یکی زدم تو سرش..... به قلم : zeinab.z ادامه دارد.....