eitaa logo
- ماھ‌ِحرم‌ .
1.5هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
أفتقد زيارتك يا سيدي ؛ خذني إلى الضريح لأعبدك أريدك أن تعلم أنني أريد المحال . - @Information_00 - صلوات بفرست مومن . کپی به هیچ‌عنوان رضایت نداریم !
مشاهده در ایتا
دانلود
معذرت میخوام به دلیل تاخیر😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 شب زیارتی اباعبدالله(ع) به یاد حاج قاسم بلند شو علمدار علم رو بلند کن 🌙۲۳ شب به سالگرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَإِمَّــــا يَنْزَغَنَّكَ مِــــــنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ۚ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ وقتی‌ڪه اذیت شدی ازوسوسه هایِ شیطان به‌خودم پناه‌ببر ؛خودموصداڪن . . .✨ + نمیخواهم اختیاری راڪه‌بخواهد مرا ازتو جداڪند ! سوره‌اعراف [آیه ۲۰۰]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای امید من روا داری مگر بازگردم ناامید از کوی تو...؟!
-تو گمشده‌‌ی اصیلِ این روزهای مایی؛ و ما گم‌گشته دیار محبت تو...🍂° ...♡
✅ با امام زمان (عج) حرف بزنیم 🍃🍃 مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند: هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست شیعه‌ روزش شب شود و شب‌اش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند. 🍃🍃 آیت الله بهجت می فرمود: بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است. قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است. او نزدیک است، درد و دل‌ها را می‌شنود. با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید 🍃 در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامه‌ای نوشت از یکی از شهرهای دور نامه‌ای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟ حضرت در جواب ایشان نوشتند: «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک‏» لبت را حرکت بده, حرف بزن, بگو ما از شما دور نیستیم. بحارالانوار/ ج53/ ص306 ━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
‌‌‌『و‌خداۍ‌عُشاق‌حسین‌؛بھ‌نامت🖤』
🔴 ماجرای واکسن زنی دوران امیرکبیر و فال گیرها! 🔻این داستان را سابق مطالعه کرده بودم ولی باورم نمی شد و فکر می کردم ساختگی است. تا اینکه اخیراً بیانیه ها و مطالبی را در برخی کانال ها علیه «اصل واکسن زنی» به چشم دیده ام! آن هم در قرن 21! 🔹سال 1264 قمرى، نخستين برنامه‌ى دولت ايران براى واکسن زدن به فرمان اميرکبير آغاز شد. امیرکبیر فردی متدین، متشرع، وطن دوست و اهل کار و اهل علم بود. 🔸اولین واکسن زنی تاریخ ایران به دستور وی انجام شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانان را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امير کبير خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ويژه که چند تن از فالگيرها و دعانويس‌ها در شهر شايعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌يافتن جن به خون انسان مى‌شود. 🔹هنگامى که خبر رسيد پنج نفر به علت ابتلا به بيمارى آبله جان باخته‌اند، امير بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد بايد پنج تومان به صندوق دولت جريمه بپردازد. او تصور مى کرد که با اين فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانويس‌ها و نادانى مردم بيش از آن بود که فرمان امير را بپذيرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند. شماری هم از مأموران فرار می کردند. 🔸روز بيست و هشتم ماه ربيع الاول به امير اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پيرامون آن فقط سى‌صد و سى نفر آبله کوبيده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بيمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امير به جسد کودک نگريست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هايتان آبله‌کوب فرستاديم. پيرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امير، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبيم جن زده مى‌شود. امير فرياد کشيد: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اينکه فرزندت را از دست داده‌اى بايد پنج تومان هم جريمه بدهي.. پيرمرد با التماس گفت: باور کنيد که هيچ ندارم.. اميرکبير دست در جيب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمى‌گردد، اين پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز. 🔹چند دقيقه ديگر، بقالى را آوردند که فرزند او نيز از آبله مرده بود. اين بار اميرکبير ديگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گريستن کرد... 🔸در آن هنگام میرزا آقاخان بر امیر وارد شد. او در کمتر زمانى اميرکبير را در حال گريستن ديده بود. علت را پرسيد و ملازمان امير گفتند که دو کودک شيرخوار پاره دوز و بقالى از بيمارى آبله مرده‌اند. با شگفتى گفت: عجب، من تصور مى‌کردم که پسر امير، مرده است که او اين چنين هاى‌هاى مى‌گريد. سپس، به امير نزديک شد و گفت: گريستن، آن هم به اين گونه، براى دو بچه‌ى شيرخوار بقال و چقال در شأن شما نيست. 🔹امير سر برداشت و با خشم به او نگريست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزيد. امير اشک‌هايش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى اين ملت را بر عهده داريم، مسئول مرگشان ما هستيم. ميرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اينان خود در اثر جهل آبله نکوبيده‌اند. 🔸امير با صداى بلند گفت: و مسئول جهلشان نيز ما هستيم.. اگر ما در هر روستا و کوچه و خيابانى مدرسه بسازيم و کتابخانه ايجاد کنيم، دعانويس‌ها بساطشان را جمع مى‌کنند. تمام ايرانى‌ها اولاد حقيقى من هستند و من از اين مى‌گريم که چرا اين مردم بايد اين قدر جاهل باشند که در اثر نکوبيدن آبله بميرند. ✳️ پ.ن: اگرچه الحمدلله به حکم پیشرفت فکری و علمیِ ملت ایران بالاخص بعد از انقلاب اسلامی، امروز این جهالت ها از بین رفته اما کماکان کسانی هستند که قصد فریب مردم را دارند. (حساب داروهای جعلی یا در صورت اثبات توسط نهادهای قانونی یک بحث دیگر است، نه شایعات افراد بی مسئولیتی که هر چه به ذهنشان رسید را در رسانه رسمی و غیررسمی منتشر می کنند). ✍ مدرسی‌یان ♻️شبکه سایبری ثامن
✅ماجرای جالبی هست بخونید ضرر نمی‌کنید👆👆