#قدس #استورے

ࢪوزے میࢪسھ همگی باهم یڪ صدا میگوییم::)♥

#قاسم نبودے ببینی 😍 #قدس ازاد گشته👏🤩 خون #یارانت بی ثمر نگذشته☺️

تا قدس پس نگیریم #آروم_نمیگگیریم ✌️🏻😊

اڵتماس دعا ࢪفقا #خادم های ڪانال هم از دعای خودتون ،سر سفره سحࢪ و افطاࢪ محࢪوم نڪنید❤️✨🤲

حضرت آقا : {من قاطعانه می گویم حرکت رو به زوال رژیم صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت.}

• . - یه‌بنده‌خدایے‌میگفت: همه‌میگن:شهدارفتن، تامابمونیـم...!🌿 ولی‌من‌میگم:شهـدا؛ رفتن‌تامادنبالشون‌بریم. آره‌جامـوندیـم💔:) دل‌روباید‌صاف‌کرد ...!🔗 #جاماندھ🚶🏿‍♂💔

هیچکس حضرت مهدی را نخواست 🥺

سلام 🌿 بزرگوار من منظورتون رو متوجه نشدم ،اما این کتاب رو نه من از اینترنت میارم نه از گوگل یا کانال های رسانه محور من کتاب رو خودم دارم و خودم تایپ میکنم من نمی دونم نویسنده رو از کجا پیدا کنم ولے ما در کانال قصدمون فقط اینه که زندگی نامه شهدا و... را معرفی کنیم پس باز هم ... راستی پی دی اف این کتاب داخل اینترنت هست😊😉 یاعلے✋✨

#شهیدانه🍃 •°مے گفت: ✨چـــــــٰادر یادگاࢪ حضرت زهــــرا(سلام‌الله‌علیها) است •°ایمان یک زن وقتے کامل مے شود ✨که حجاب را ڪامل رعایت ڪند... #شہید_ابراهیم_هادی #یاد‌شھید‌با‌صلوات #یازینب 🍃🌹

رمان راض بابا ولی پارت ها کمی با فاصله ارسال میشه🤩🌹

به نام خدا #رمان_راض_بابا #پارت_پنجم #شما_دختر_من_رو_ندید به کوچه حسینیه رسیدم انتظامات مردم را هدایت می کردند تا هرچه سریعتر از آنجا دور شوند خودم را به درحسینیه رساندم انتظاماتی در کنار در ایستاده بود و مدام می گفت:«خانم هاسریعتر زود خارج بشید» به سمتش رفتم و شانه اش را گرفتم _ شما دختر من را ندید؟؟ راضیه رو ندیدین؟؟! _ کدوم راضیه؟؟ _راضیه کشاورز _نمی شناسم آن لحظه حس می کردم مثل مدرسه همه راضیه را می شناسند در حسینی با تعداد کمی دوست شده بود اما در مدرسه همه سر صف با او آشنا شده بودند خودش برایم تعریف کرد گفت:« در یکی از روزهایی که در حیاط بزرگ مدرسه صف کشیده بودیم وقتی قرائت قرآن به پایان رسید مدیر پشت تریبون قرار گرفت _ خوب بچه ها امروز از دانش آموز موفق و منضبط مدرسه مون میخوایم که بیان اینجاو رمز موفقیتشان را برای شما بگن.. خانم راضیه کشاورز تشریف بیارین😁 یک آن بدنم داغ شد هول شده بودم نمی‌دانستم جلوی همه دانش آموز چه بگویم قبلا سر سبز قرآن و دعای عهد خوانده بودم صحبت نکرده بودم نازنین که پشت سرم ایستاده بود بازویم را گرفت و در گوشم گفت برو دمت گرم کلاس کلاس مون را بالا بردی پگاه دستم را گرفت به جلو کشید راضیه زود باش برو دیگه ادامه دارد... ❌ کپی به شرط فوروارد غیر از این حرام است🚫

به نام خدا #رمان_راض_بابا #پارت_ششم #شما_دختر_من_رو_ندید از شرم سرم را پایین انداختم از مقابل صف ها عبور کردم و کنار مدیر ایستادند خانم رکنی دست انداخت دور گردنم و سرش را پایین آورد تا هم قد شویم برنامه روزانه ات را برای بچه‌ها بگو می خوام بقیه هم از تو یاد بگیرند در نگاهی به محوطه مدرسه گرداندم توجه همه به سمت من بود میکروفون نزدیکتر شدم آب دهانم را فرو بردم و سینه ام را صاف کردم _ بسم الله الرحمن الرحیم راستش من یک ساعت قبل از اذان صبح از خواب بیدار میشن و شروع می کنم به درس خواندن بعد نمازم رو میخونم و آماده میشم برای مدرسه اومدن بعد از مدرسه هم که ساعت ۲ تعطیل میشیم دو روز در هفته کلاس زبان میرند و سه روز هم کلاس کاراته دارم جنب و جوش بچه ها شروع شد هر کس با نفر جلویش پچ پچ می کرد _وقتی هم میرسم خونه یکم استراحت می کنم و بعد شروع می کنم به درس خواندن و تست زدن کتاب های تیزهوشان دیگه ساعت ۱۱ هم میخوابم😴 کسی از جلوی صف صدایش بلند کرد _خانم مگه میشه؟ اصلا غیر ممکنه. چند نفر دیگه هم همراهی اش کردند _چه جوری ادم میتونه اینقدر کم بخوابه؟ _مگه ما چه قدر توان داریم؟ من که هشت ساعت خواب رو شاخشه تعجب بچه ها را که دیدم دوباره سرم را به بلندگو نزدیک کردم _ البته ما اکثراً جمعه ها یا میریم تفریح یا مهمونی و من در طول هفته درسام رو میخونم 🙂 باز مدرسه را روی سر گذاشتند!! _خانم شاید راضیه از یه کره دیگه اومده!؟ مدیر کنارم ایستاد وسعی کرد با حرکات دست، بچه ها را ارام کند ادامه دارد... ❌ کپی به شرط فوروارد غیر از این حرام است🚫

پایان #پارت گذاری🤩🌹

موفق باشید امیدواریم خوشتون بیاد😍😉

🔸 چهار جا دعا مستجاب است 🔶 قدر دعا رو بدانیم تو این شب های شریف ماه مبارک رمضان 🎙️ ❣️ ❣️ ❣️ 🎙️مرحوم مجتهدی تهرانی 👈دعاهایی که با یقین قلبی باشه به اجابت نزدیکتره