✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #شهید_حسن_ساده فرزند محمود در سال ۱۳۳۸ در شهر سبزوار به دنیا آمد. مادر محترمش از سادات بود و چون تولد این عزیز مصادف با شهادت #حضرت_امام_حسن(ع) بود، نام او را حسن گذاشتند. از کودکی آثار نبوغ و نورانیت معنویت در چهره اش هویدا بود. دوران تحصیلی را تا #اخذ_دیپلم با موفقیت در زادگاهش سپری کرد و در سال ۱۳۵۵ در کنکور با نمره عالی در دانشکده پلی تکنیک تهران در رشته راه و ساختمان پذیرفته شد و برای ادامه تحصیل به تهران رفت. همزمان با اوج قیام حضرت امام و اعتصابات دانشگاهی فعال و پرشور به صحنه مبارزه آمد. رابط پخش اطلاعیه های حضرت امام از تهران به شهرستان ها بود. در شب پیروزی انقلاب اسلامی در کمک به برادران همافر شرکت کرد و در تسخیر پادگان های تهران حضور فعال داشت. اگر چه خود در خانواده ای نسبتاً مرفه رشد کرده بود، ولی دغدغه #مستمندان و #مستضعفان لحظه ای او را رها نمی کرد و در میان ساکنان محروم حلبی آباد به علت #ایثارگریهای_مخلصانه محبوبیت خاصی داشت. در زلزله طبس همراه با گروه امداد حضرت امام به کمک مردم آنجا رفت. دوران فراغتش را به فراگیری علوم دینی در دانشکده قرآن و عترت میپرداخت و یا در مدارس جنوب تهران تدریس میکرد. حسن در سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد. وی با شروع جنگ تحمیلی به ویژه پس از شهادت شهدای هویزه که اغلب از دوستان او بودن به اتفاق همسرش به جبهه جنوب رفت و درس در دانشگاه را نیمه کار گذاشت. او خود در خط مقدم سوسنگرد بود و همسرش در بیمارستان جبهه به مداوای مجروحین میپرداخت. در یکی از روزهای جمعه به اتفاق رزمندگان جهت شرکت در نماز جمعه عازم اهواز شد که به علت واژگون شدن خودرو مجروح شد و یکی از کلیه هایش را از دست داد. پس از بهبودی نسبی از بیمارستان دوباره عازم جبهه شد و در حمله 1360/02/31 در بلندیهای الله اکبر از ناحیه پا مجروح شد و حدود یک سال در بیمارستان اصفهان بستری بود. ایشان در حالی که از ناحیه پا مجروح و معلول بود بار دیگر به جبهه بستان و سوسنگرد رفت و مسئولیت امور تبلیغات را بر عهده گرفت. در فتح خرمشهر برای سومین بار از ناحیه دست و پا بر اثر اصابت ترکش نارنجک مجروح شد و در بیمارستان فیروزآباد بستری شد و برای مدتی به سبزوار آمد. در این زمان خداوند به او دختری عنایت کرد و شهید به او لقب خیر کثیر می داد، اما هرگز محبت فراوان زن و فرزند مانع ملاقات عارفانه او با محبوب آسمانی نشد. همزمان با هفدهم ماه مبارک رمضان آخرین هجرتش از سبزوار به سوی جبهه های نبرد انجام گرفت و پس از چند روز در اولین ساعات عملیات رمضان و در شب بیست و دوم ماه مبارک رمضان در تاریخ 1361/04/23 در منطقه #شلمچه و در جریان عملیات رمضان بر اثر اصابت گلوله به شانه هاش به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهر ایشان پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای شهر سبزوار به خاک سپرده شد.🌷
#نام_یادشان_گرامی
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #شهید_رضا_منیدری فرزند احمد در سال ۱۳۵۲ در روستای منیدر منطقه داورزن سبزوار متولد شد در کودکی در مکتبخانه روستا با #احکام_اسلام و #قرائت_قرآن آشنا شد تحصیلات دوره ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت در زادگاهش گذران ولی به علت حضور در جبهه از تحصیل بازمانده رضا قات فراغت خود را در کنار خانواده به کارهای کشاورزی میگذراند و به امور هنری بسیار علاقهمند بود و جوانی #صبور و #مهربان بود به بزرگترها خصوصاً والدین خود احترام می گذاشت کمتر عصبانی میشدم دیگران را نیز به آرامش دعوت میکرد به #صله_رحم اهمیت میداد و از اقوام و آشنایان سرکشی می نمود. #با_وقار و #متین بود.از کمک کردن به #نیازمندان و #مستمندان دریغ نمیکرد در انتخاب دوست خود دقت داشت و مورد علاقه و احترام اطرافیان قرار داشت .رضا از کودکی به انجام واجبات دینی به ویژه #نماز و #روزه توجه داشت. به خواندن #قرآن و #دعا بعد از نماز مقید بود. به #ائمه_اطهار_علیه_السلام عشق می ورزید.و در ماه محرم در مراسم عزاداری حضرت #سیدالشهدا علیه السلام شرکت میکرد .
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ارتباط خود را با نهادهای انقلاب بیشتر کرد عضو پایگاه بسیج بود.و در جمع آوری کمک های مردمی و ارسال آنها به جبهه ها تلاش می کرد. در تشییع جنازه شهدا حضور مییافت و آرزو داشت که به چه برود در سال ۱۳۶۶ #داوطلبانه از طریق بسیج به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد و سرانجام در سال ۱۳۶۶ در منطقه ماووت عراق به فیض شهادت نایل آمد و پیکر پاکش مفقود گردید.🌷
#نام_یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو✨️❤️🌹
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══