eitaa logo
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
117 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
686 ویدیو
94 فایل
《مراقبه کلید رسیدن به لقاءالله است.» ارتباط با خادم محفل جهت انتقادات و پیشنهادات، سفارش طراحی و... آی دی: ⁦🔰 @Mohammad_bagher
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه خوبی های افراد را در جمع میگفت . مثلا اگر کسی چندین عیب و ایراد داشت اما یک کار خوب نصفه نیمه انجام میداد همان مورد را در جمع اشاره می کرد. همیشه مشغول تقویت نقاط مثبت شخصیت بچه ها بود.🌷 📖بریده ای از کتاب عارفانه 📎منبع مجازی: @komail31
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
در ماه رجب خودسازی کنید رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشیدن به جان است؛ ماه توسل، خشوع، ذکر، توبه، خودسازی وپرداختن به زنگارهای دل و زدودن سیاهی‌ها و تلخی‌ها از جان است. دعای ماه رجب، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسیله‌یی است برای این‌که ما بتوانیم دل و جان خود را صفا و طراوتی ببخشیم؛ سیاهی‌ها، تاریکی‌ها و گرفتاری‌ها را از خود دور کنیم و خودمان را روشن سازیم. ۸۴/۵/۲۵
چرا پیامبران دائماً معجزه نمی آورند؟ علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه معجزات پی در پی مردم را بی فهم و جامد بار می آورَد و نیروی عقل را از آنان میگیرد، و سنّت خدا را در تربیت بشر و راه تکامل آنها را بر اساس اختیار و مجاهده و عمل صالح، باطل و عاطل میکند. بشر اگر سر تسلیم و اطاعت داشته باشد با یک معجزه باید تسلیم شود و اگر نداشته باشد با معجزات بسیار و متنوّع نیز تسلیم نشده و آنها را به سحر و شعبده حمل می کند. 📚 «امام شناسی» ج ۴ ص ۱۸۳ منبع مجازی:@nooremojarrad_com
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
گریه های علامه در فراق همسرش 🍃نقل است که علامه طباطبایی (ره) هنگام مرگ همسرشان می‌گفتند : من برای مرگ همسرم گریه نمی‌کنم؛ مرگ حق است، همه باید بمیریم، "من برای صفا و محبت‌های همسرم گریه می‌کنم". ------------------ @aflaakyaan منبع مجازی:
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
#کتاب_مکتب_سلیمانی، تقدیم شما عزیزان با محوریت بررسی مقام شهید و شهادت و مکتب عرفانی و توحیدی اسلام
: ایشان [] با مرحوم آقا سید کمال موسوی که از شاگردان مرحوم انصاری همدانی بود و در نجف به منزل امام هم رفت و آمد می‌کرد و با حاج‌آقا سید مصطفی خمینی، فرزند امام هم حشر و نشر داشت، مرتبط بود. بنده چند سالی مرحوم سید کمال موسوی را زیارت کردم. ایشان از مخلصان علمای وارسته و اهل معنا و مجاهده بود. مرحوم سید کمال موسوی اهل کرمان بود و حاج قاسم سلیمانی هم با ایشان ارتباط داشت و این نشان می‌دهد جوهره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، جوهره دیگری بود. 📚منبع: کتاب مکتب سلیمانی ص۹۵,۹۶
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
#استاد_تحریری : ایشان [#شهید_سردار_سلیمانی] با مرحوم آقا سید کمال موسوی که از شاگردان مرحوم انصاری
رابطه مقام معظم رهبری با سید کمال موسوی! و عظمت مقام ایشان نزد امام خمینی (ره) را در تصویر بخوانید.
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
📚 #معرفی_کتاب 🌱 #عرفان_امین 💡 بررسی عرفان و سلوک الی الله در نگاه مقام معظم رهبری 🌾 کاری از موسسه جو
🌷 هوالغفور 🔻 بزرگ نزد مقام معظم رهبری مقام معظم رهبری بار‌ها و بار‌ها در فرمایشات خود به این بزرگ مرد الهی اشاره نموده و مقامات بلند وی را ستوده‌اند. ایشان در عبارتی مفصل می‌فرمایند: 🔹«شنیدم مرحوم حاج میرزا جواد آقای تبریزی معروف که از بزرگان اولیا و و مردان صاحبدلِ زمان خودش بوده است اوایلی که برای تحصیل وارد نجف شد، بااینکه طلبه بود، ولی به شیوۀ اشراف حرکت می‌کرد. نوکری دنبال سرش بود و لباس‌های فاخری می‏پوشید؛ چون از خانوادۀ اعیان بود و پدرش در تبریز ملک التجار بودند. 🔸ایشان، طلبه و اهل فضل و اهل معنا بود و بعد از آنکه توفیق شامل حال این جوان صالح و مؤمن شد، به درِ خانۀ عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحید، مرحوم که در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجأ و قبلۀ اهل معنا و اهل دل بوده است راهنمایی شدند. 🔹روز اولی که مرحوم حاج میرزا جواد آقا، با آن هیئتِ یک طلبۀ اعیان به درس آخوند ملا حسینقلی همدانی می‏رود، وقتی که می‌خواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملا حسینقلی همدانی، از آنجا صدا می‏زند که همان‏جا یعنی همان دمِ در، روی کفش‌ها بنشین. 🔸 حاج میرزا جواد آقا هم همان‏جا می‏نشیند. البته به او برمی‏خورد و احساس اهانت می‌کند؛ اما خودِ این و تحمل این تربیت و ریاضت الهی، او را پیش می‌برد. 🔹یک روز بعد از این که درس تمام می‌شود، مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی، به حاج میرزا جواد آقا رو می‌کند و می‌گوید: برو این قلیان را برای من چاق کن و بیاور! بلند می‌شود، قلیان را بیرون می‌برد؛ اما چطور چنین کاری بکند؟! اعیان‏زاده، جلوی جمعیت، با آن لباس‌های فاخر! ببینید، انسان‌های صالح و بزرگ را این‏طور تربیت می‌کردند. 🔸قلیان را می‌برد، به نوکرش که بیرون در ایستاده بود، می‏دهد و می‌گوید: این قلیان را چاق کن و بیاور. او می‏رود قلیان را درست می‌کند و می‏ آورد به میرزا جواد آقا می‏دهد و ایشان قلیان را وارد مجلس می‌کند. البته این‌هم که قلیان را به ‏دست بگیرد و داخل مجلس بیاورد، کار مهم و سنگینی بوده است؛ 🔹 اما مرحوم آخوند ملا حسینقلی می‌گوید که خواستم خودت قلیان را درست کنی، نه اینکه بدهی نوکرت درست کند. 🔸این، شکستن آن منِ متعرض فضولِ موجب شرک انسانی در وجود انسان است. این، آن منیّت و خودبزرگ‏بینی و خودشگفتی و برای خود ارزش و مقامی در مقابل حق قائل شدن را از بین می‌برد و او را وارد جاده‏ای می‌کند و به مدارج کمالی می‏رساند که مرحوم میرزا جواد آقای ملکی‏ تبریزی‏ به آن مقامات رسید. 📚 منبع اصلی:عرفان امین، ص ۱۷۲ @erfan_amin :منبع مجازی📎
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
⁠⁣هدیه علامه طباطبایی به آیت الله کشمیری پس از آمدن مرحوم آیت اللّه کشمیرى به ایران، مرحوم علامه طباطبایى به دیدن ایشان رفت و این نکته را به عنوان هدیه به ایشان بیان کرد: هر گاه به مشکلى برخوردید، به پشت بام رفته، دو رکعت نماز خوانده و به امام زمان‏ علیه السلام هدیه نمایید. پس از نماز، رو به قبله، تلاش کنید خود را از افکار و پراکندگى و تشتت خالى کنید. در آن هنگام هر چه به ذهنتان رسید، اشاره و الهام و تلقینى است از حضرت ولى عصرعلیه السلام براى رفع مشکل. 📚 منبع اصلی: میناگردل، ص ۱۲۱ و ۱۲۲ 📎 منبع مجازی: @allame313
عارف نوزده ساله پرسیدم: چیزی شده؟! گفت: "وقتی آخرین سنگ را عوض کردم ناگهان بوی عطر فضای قبر را پر کرد.باور کنید با همه‌ی عطرهای دنیایی فرق داشت!" شب موقع نماز فرا رسید. در شبهای دوشنبه و غروب جمعه استاد حق شناس مجلس موعظه داشتند آن شب بین دو نماز سخنرانی نداشتند، اما از جا بلند شدند و روی صندلی قرار گرفتند. موضوع صحبت ایشان به همین شهید مربوط می شد در اواخر سخنان خود دوباره آهی از سر حسرت در فراق این شهید کشیدند. بعد در عظمت این شهید فرمودند: « این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که از( برزخ و...) می گویند حق است.از شب اول قبر و سوال و... اما من را بی حساب و کتاب بردند.» بعد استاد مکثی کردند و فرمودند: «رفقا،آیت العظمی بروجردی حساب و کتاب داشتند‌..اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود .چه کرد که به اینجا رسید!» من با تعجب به سخنان حضرت استاد گوش می کردم ، به راستی این جوان چه کرده بود که استاد بزرگ اخلاق و عرفان این گونه در وصف او سخن می گوید!!؟ از دوستانش پرسیدم: "این شهید چند ساله بود"؟ گفت: ۱۹سال! دوباره پرسیدم: "در این مسجد چه کار می کرد، طلبه بود"؟ او جواب داد: "نه، طلبه رسمی نبود، اما از شاگردان اخلاق و عرفان حضرت استاد بود.در این مسجد هم کار فرهنگی و پذیرش بسیج را انجام می داد." آن شب به همراه چند نفر از دوستان و همراه استاد آیت الله حق شناس به منزل شهید رفتیم استاد وقتی وارد خانه شدند در همان ورودی منزل رو به برادر شهید کردند و با حالتی افسرده خاطره ای نقل کردند و فرمودند: " به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشتند‌." بعد نفسی تازه کردند و فرمودند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم.به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است." حضرت آقای حق شناس مکثی کردند و ادامه دادند: "من دیدم یک جوان در حال سجده است، اما نه روی زمین!! بلکه بین زمین و آسمان مشغول تسبیح حضرت حق است"!! حاج آقای حق شناس در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود ادامه دادند: "من رفتم جلو دیدم همین احمد آقا مشغول نماز است.بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت: تا زنده ام به کسی حرفی نزنید." من با تعجب بسیار به سخنان استاد گوش می کردم .. آیا یک جوان می تواند به این درجه از کمال بشریت دست یابد!!؟ من به طوز ناخودآگاه در تمام مراسم این شهید حضور داشتم. شاید این بار مسئولیتی بر عهده ماست. شاید خدا می خواهد یکی از بندگان خالص و گمنام درگاهش را که بسیار ساده و عادی در میان ما زندگی کرد را به دیگران معرفی کند. هرچند از دوران شهادت ایشان چندین دهه گذشته اما با یاری خدا تصمیم گرفتیم که خاطرات این عبد الهی را جمع آوری کنیم. تازه زمانی که کار شروع شد، متوجه دیگر سختی ها شدیم. احمدآقا از آنچه فکر می کردیم بسیار بالاتر بود اما اگر استادالعارفین این گونه در وصف این جوان سخن نمی گفت، کار بسیار سختتر می شد. 📚 منبع اصلی: کتاب عارفانه، ص ۱۵ @Shahid_ahmadali :منبع مجازی📎