یک شعر قشنگ، نوش جونتون
#عالیه_مهرابی
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
شد آخرین لباس تنت، دستمال اشک
این روضه را برای محرم گذاشتم
گفتی که صبر پیشه کن ای باغ مریمم
هر روز ختم سورهی مریم گذاشتم
هر بار روی خون تو قیمت گذاشتند
غمهای تازهای به روی غم گذاشتم
هرگز تکان شانهی دل را کسی ندید
من داغ لرزه را به دل بم گذاشتم
تو در رکاب حضرت زینب قدم زدی
من بر رکاب صبر تو، خاتم گذاشتم
حالا من و یتیمی گلهای باغ تو
قابی که روی چادر بختم گذاشتم
این خانه بعد رفتن تو سنگر من است
این گونه پا به خطّ مقدّم گذاشتم
#غزل
#پایداری
#مدافعان_حرم
#سبک_زندگی
الهی العفو
بر عفو بیحسابت این نکتهام گواه است
گفتی که یأس از من بالاترین گناه است
من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم
تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است
هرگز نمیپسندی در بر رویم ببندی
آخر کجا گریزد عبدی که بیپناه است
در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم
مویم شده سفید و پروندهام سیاه است
بازآمدم به سویت برگشتهام به کویت
این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است
من عهد خود شکستم من راه خویش بستم
ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است
یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است
یک لحظه بیتو بودن یکعمر اشتباه است
یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر
یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است
📝 #غلامرضا_سازگار
#مناجات
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
منبع | شعر هیأت
#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
#غزل
🔹حجّ خون🔹
خوشا آنکس که امشب در کنار کعبه جا دارد
به سر شور و به دل نور و به لب ذکر خدا دارد
همه در مکّه جمع و کاروانی خارج از مکّه،
ره صحرا گرفته، کیست این، عزم کجا دارد
امیر کاروان، فرزند زهرا با جوانانش
برای حجّ خون عزم دیار کربلا دارد...
ذبیح اکبر این کاروان باشد علیاصغر
که حلقی تشنه اما تشنۀ تیر بلا دارد...
حسین بن علی حجّی رود یاران که در این حج
چهل منزل به روی نیزهها سعی و صفا دارد
چو حاجی میشود محرم بپوشد حلّهای بر تن
عزیز فاطمه بر تن لباس از بوریا دارد
تنش در موج خون افتاده با خواهر سخن گوید
سرش ذکر خدا از نیزه تا تشت طلا دارد...
📝 #غلامرضا_سازگار
#مناجات
#غزل
🔹یک گوشۀ نگاه🔹
آمد سحر دوباره و حال سَهَر(۱) کجاست؟
تا بلکه آبرو دهدم، چشم تَر کجاست؟
بیدار مینشینم و باشد دلم به خواب
با این درختِ آب نداده، ثمر کجاست؟
ای داوری که دست مرا کردهای بلند
از من ز دستِ نفْس، زمین خوردهتر کجاست؟
دارم دو دست سوی تو بالا و سر به زیر
کو دست دیگری که گذارم به سر؟ کجاست؟
با آب میکنند سیاهی ز صفحه پاک
پر گشته نامهام ز گنه، چشم تر کجاست؟..
جز خانۀ تو، هر چه درِ خانه، بسته است
یک در، که وا شود به منِ دربه در کجاست؟
یک گوشۀ نگاه، عوض میکند مرا
در این میان، به گوشهنشین آن نظر کجاست؟
📝 #علی_انسانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) سَهَر: شبزندهداری، بیداری
🌐shereheyat.ir/node/5462
#شعر_ضداستکباری
#طوفان_طبس
#غزل
🔹سپاه خار و خس🔹
خدا این بار میخواهد سپاهش خار و خس باشد
برای خواری دشمن همین بایست بس باشد
خدا اهل ستم را بر زمین گرم خواهد زد
و شاید از زمین گرم منظورش طبس باشد
طبس را شهر بیدیوار میپنداشتید اما
گمان هرگز نمیبردید مانند قفس باشد
طبس با خاکریز جبهه یکسان است تا وقتی
که ما را دشمنی همچون شما در پیش و پس باشد
غم این خاک بالین شما را سخت میگیرد
غمش حتی اگر اندازۀ بال مگس باشد..
برای جبهه دلتنگیم و میجنگیم و میجنگیم
و میجنگیم و میجنگیم تا وقتی نفس باشد
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/5350