eitaa logo
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
117 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
686 ویدیو
94 فایل
《مراقبه کلید رسیدن به لقاءالله است.» ارتباط با خادم محفل جهت انتقادات و پیشنهادات، سفارش طراحی و... آی دی: ⁦🔰 @Mohammad_bagher
مشاهده در ایتا
دانلود
نحوه شهادت شهید حسین پور از زبان همسرشان؛ اصابت ترکش نارنجک به پهلو و ورود به ریه باعث شهادتش شد. مرتضی ۵۰ دقیقه مقاومت کرد. در همان حال و اوضاع هم نیرو‌ها را هدایت می‌کرد و هم جراحت‌های خود را مدیریت می‌کرد.
به بچه‌ها گفته بود گروه خونی من «ب مثبت» است و بین دنده سه و چهار‌م را سوراخ کنید، خون من را خفه می‌کند اما بچه‌ها جز خنجر چیزی نداشتند و نتوانسته بودند این کار را انجام دهند. به بچه‌ها گفته بود به ابوزهرا پیام بدهید که بچه‌ها را جمع‌وجور کند. داعش دیگر حمله نمی‌کند،
نگران نباشند. بعد ایشان را به بیمارستان صحرایی در فاصله ۷۰ کیلومتری منتقل می‌کنند اما به دلیل خونریزی شدید داخلی به می‌رسد. 🌷 ╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗ @Mahfeloshohada ╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
💠خدایا کمک کن اگر در صف شهدا غایبیم، در صف پیام رسانان راهشان غایب نباشیم... 🌷 🌷 ╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗ @Mahfeloshohada ╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
💢﷽💢 💠اصول پایبندی و ثابت بودن در مسیر بندگی و ترک گناه💠 ✍خیلی مواقع دلیل شکست خوردنمان در عهد و پیمان هایی که با خدا و اهل بیت(علیهم السلام) می بندیم؛ نگاه سیستمی و حرکت هوشمندانه نداشتن است. 👌اگر بخواهیم اصولی با یک تصمیم معنوی برخورد کنیم، باید به دنبال اصول اساسی ماندگاری در آن بگردیم. که ان شالله بتوانیم با اهمیت دادن به اعمال روزانه و محاسبه ی نفس به سخنان ائمه مان هم جامه ی عمل بپوشانیم... ✅پس ان شالله از امروز روزانه به طور خلاصه و مفید این اصول مفید را برای شما ارائه خواهیم داد... 🔻مطمئن باشید اگر با این مطالب همراه شوید و با حوصله تا پایان آن بیایید؛ طعم شیرین موفقیت در انجام عهد و پیمان هایتان با خدا را خواهید چشید... ✔️لازم به ذکر است مطالبی که خدمت شما بزرگواران ارائه خواهد شد به صورت روزانه برگرفته از 📚کتاب قول و قرار ✍نوشته محمد داستانپور میباشد؛ که حقیر به جهت تسهیل امر مطالعه و در دسترس نبودن کتاب برای همه و همچنین فعالیت عمده ی شما عزیزان در عرصه ی مجازی روزانه این مطالب را تایپ کرده و خدمت شما ارائه خواهم داد؛ فلذا خواهشمندم شما نیز در جهت نشر حداکثری و معرفی کانال به سایر بزرگواران علاقمند به این قبیل مطالب ما را در این امر یاری فرمایید...جزاکم الله خیرا. ⭕️نشر این مطالب، محاسبه نامه ای است برای حسابرسی به عهدهایمان... امید که مورد قبول درگاه احدیت قرار گیرد... ⚡️باشد که جزء خاص ترین سربازان مولایمان باشیم... 💠پیشنهاد عضویت در کانال و پیگیری مطالب👇 ╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗ @seyedkhademolshohada ╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
#آغاز_سفر_معراج 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #فصل_سوم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #پارت_دو🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #محفل_الشهدا 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 به راستی او کیست که ه
🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 دقت کن، چون به سمت راست خود نگاه می کند، خنده بر لب های او می نشیند! و چون به سمت چپ خویش نگاه می کند اشک در چشمانش حلقه می زند! به راستی او کیست؟ همین سؤال را پیامبر از جبرئیل می کند. و جبرئیل جواب می دهد: «این حضرتی آدم است، که چون سعادت یکی از فرزندان خویش را می بیند شاد می شود و می خندد. و چون گمراهی یکی از آنان را مشاهده می کند غمگین می شود و گریه می کند». درهای آسمان دوم باز شده است... خداوند چهل نور دیگر به مَحْمل پیامبر می افزاید. در آسمان دوم هم چون فرشتگان، این محمل نورانی را می بینند به سجده می روند و می گویند: «این نور چقدر به نور خدای ما شبیه است». و جبرئیل فریاد می زند: «أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ الا اللّه، أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ الاّ اللّه». فرشتگان چون صدای جبرئیل را می شنوند او را می شناسند و به او می گویند: «همراه تو چه کسی است؟». و جبرئیل به آنان خبر می دهد که پیامبر آخر الزمان به آسمان آنها آمده است. پس فرشتگان به سوی پیامبر می شتابند و عرض سلام و ادب می کنند و از او می خواهند تا سلام آنها را به حضرت علی(ع) برساند. پیامبر سؤال می کند: «مگر شما او را می شناسید؟». و آنان جواب می دهند: «چگونه او را نشناسیم و حال آنکه خداوند در مورد او از ما پیمان گرفته است و ما هر روز پنج بار، به صورت شیعیان او، نگاه می کنیم». پیامبر می خواهد به سوی آسمان سوم حرکت کند. چهل نور دیگر بر مَحْمل پیامبر اضافه می شود. آری، مَحْملی با صد و بیست نور می آید... ملائکه چون عظمت این نور را می بینند همگی به سجده می روند و همان کلام فرشتگان آسمان اول و دوم را تکرار می کنند که این نور چقدر به نور خدای ما شبیه است! جبرئیل فریاد می زند: «أشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلا اللّه وَ أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُوال الله» و این چنین است که فرشتگان می فهمند که حضرت محمد آمده است! پس همه به او خوش آمد می گویند: «خوش آمدی ای محمد ای خاتم پیامبران». و جملگی براو سلام می کنند و از او در مورد حضرت علی(ع) سؤال می کنند. پیامبر از آنان می پرسد: «مگر شما علی(ع) رامی شناسید؟». آنان در جواب می گویند: «چگونه علی را نشناسیم در حالی که ما چون بر گرد «بیت المعمور» طواف می کنیم نام او و فرزندان و شیعیان او را می بینیم که بر آن خانه نوشته شده است». آیا می دانی «بیت المعمور» کجاست؟ بیت المعمور، در آسمان چهارم قرار دارد و کعبه فرشتگان است و درست بالای کعبه قرار دارد و همواره فرشتگان دور آن طواف می کنند. آیا اسم من و تو هم بر بیت المعمور نوشته شده است؟ آری، فرشتگان هر سال، دور نام شیعیان، طواف می کنند! ای امیر مؤمنان، جانم فدای تو باد که خدا چه مقامی به شیعیانت داده است! پیامبر به سوی آسمان چهارم بالا می رود. چهل نور دیگر بر مَحْمل پیامبر اضافه می شود. و پیامبر به این آسمان وارد می شود. تمام فرشتگان جمع می شوند و گرد پیامبر حلقه زده و سلام می کنند. و همه، از حضرت علی(ع) جویا می شوند. آنان به پیامبر خبر می دهند که هر روز جمعه، در کنار بیت المعمور، اسم حضرت علی(ع) و شیعیان او برای آنان خوانده می شود. پیامبر را نگاه کن! او با شنیدن این سخن به سجده شکر می رود. آیا تو نمی خواهی سجده شکر کنی! شکر اینکه نام تو نیز هر روز جمعه، برای این فرشتگان خوانده می شود! پیامبر هنوز در سجده است! خطاب می رسد: «ای محمد! سر خود را بالا بگیر و نگاه کن». و اکنون نگاه پیامبر به بیت المعمور می افتد. خانه چهار گوش درست مثل کعبه! ╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗ @Mahfeloshohada ╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
عرض سلام دارم خدمت بزرگواران عزیز😍 نصف شبتون بخیر🙈 ✅بابت تاخیر در قرار دادن ادامه داستان عذرخواهی حقیر رو بپذیرید🌹 برای جبران پارت بعدی روهم امشب در اختیارتون قرار خواهم داد. 💐💐💐
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
#آغاز_سفر_معراج 🌹🌹🌹🌹🌹 #فصل_سوم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #پارت_سه🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #محفل_الشهدا 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 دقت کن، چون به سمت راس
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 و پیامبر بر گرد آن طواف می کند. و دوباره خطاب می رسد: «ای محمد! دست خود را به سوی بالا بگیر». و پیامبر دست راست خود را بلند می کند و از عرش خدا، آبی نازل می شود و در دست او قرار می گیرد. و اکنون پیامبر با این آب وضو می گیرد. گوش کن! مثل اینکه صدای اذان می آید... آری، این جبرئیل است که اذان می گوید. فرشتگان همه، پشت سر رسول خدا صف می بندند و نماز بر پامی شود. بعد از نماز، پیامبر به سیر در آسمان چهارم می پردازد. آنجا را نگاه کن! آن فرشته را می بینی که بر تختی بزرگ نشسته است! صد و چهل میلیون فرشته گوش به فرمان اویند! نمی دانم چه می شود که حکمفرمایی این فرشته در چشم پیامبر بزرگ جلوه می کند. جبرئیل چون این را می بیند فریاد می زند: «برخیز!». اینجاست که این فرشته به احترام پیامبر بر می خیزد و می ایستد آن طرف را نگاه کن! یک منبر از نور! یک نفر بر بالای آن نشسته است و دیگر فرشتگان چشم به او دوخته اند. پیامبر از جبرئیل سؤال می کند که او چه کسی می باشد. جبرئیل پاسخ می دهد: «ای پیامبر خودت می توانی نزدیک بروی و او را ببینی!». پیامبر به سوی آن جمع حرکت می کند. آیا موافقی من و تو هم به آنجا برویم. پیامبر نزدیک می شود. اما او چه می بیند؟ حضرت علی(ع) را می بیند که بالای منبر نشسته است! پیامبر خطاب به جبرئیل می کند: «ای جبرئیل! برادرم علی، زودتر از من به آسمان چهارم آمده است؟». جبرئیل عرضه می دارد: «این که علی(ع) نیست! این فرشته ای است که به شکل حضرت علی(ع) می باشد! ای پیامبر، فرشتگان این آسمان، آرزوی دیدار حضرت علی(ع) را داشتند و برای همین به خداوند عرضه داشتند: بار خدایا، چگونه است که انسان ها هر صبح و شام علی(ع) را ببینند و ما از دیدن او محروم باشیم؟ پس خداوند این فرشته را از نور حضرت علی(ع)، و به شکل او آفرید و هر روز هفتاد هزار فرشته او را زیارت می کنند». پیامبر به آسمان پنجم می رود... او از آسمان ششم نیز می گذرد و وارد آسمان هفتم می شود. دریاهایی از نور را می بینی که چگونه چشمها را خیره می کند. فرشته ای از عرش الهی به آسمان هفتم می آید. او برای اولین بار است که به آسمان هفتم نازل می شود. و وارد آسمان هفتم می شود. دریاهایی از نور را می بینی که چگونه چشمها را خیره می کند. فرشته ای از عرش الهی به آسمان هفتم می آید. او برای اولین بار است که به آسمان هفتم نازل می شود. او آمده است تا مؤذن پیامبر باشد. اللّه اکبر اللّه اکبر... اذان که تمام می شود، صف های نماز فرشتگان بسته می شود. جبرئیل می گوید: «نماز را آغاز کن که پشت سر تو آن قدر فرشتگان صف بسته اند که عدد آنها را فقط خدا می داند». پیامبر به او می فرماید: «من بر تو هم مقدم شوم؟». جبرئیل پاسخ می دهد: «خدا پیامبرانش را بر همه فرشتگان برتری داده است و به تو مقامی مخصوص عنایت کرده است». و نماز به امامت پیامبر برگزار می گردد. پیامبر به سیر خود در آسمان هفتم ادامه می دهد. همه فرشتگان به پیامبر عرضه می دارند: «ای محمد، حجامت کن و أمّت خویش را به حجامت دستور ده». من خیلی روی این موضوع فکر کردم! مگر فرشتگان در این حجامت چه خیر و برکتی را می بینند که در چنین شب مهمی، پیامبر را به آن توصیه می کنند. من از جامعه پزشکی می خواهم که در این قسمت، توجّه بیشتری داشته باشند و با تحقیقات خود پرده ازاین راز مهم بردارند! اکنون پیامبر می خواهد به سوی عرش خدا صعود کند... خداوند دستور می دهد تا دو نهر برای پیامبر در آسمان هفتم جاری شود. نهر کوثر و نهر رحمت! این دو نهر از میان درّ و یاقوت می گذرند و چقدر خوشبو هستند. پیامبر از نهر کوثر مقداری می آشامد، آبی شیرین تر از عسل! و آنگاه در نهر رحمت، غسل می کند. ╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗ @Mahfeloshohada ╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
🌹خدا را مقصد قرار دهیم نه معبر بعضی‌ها خدارا معبر قرارمی‌دهند تا به مقصدِ خود................... برسند در حالیکه‌ خدا مقصد است نه معبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨شبے به خوابم آمد وجملہ اے گفت؛ما ڪہ شهید شدیم حساب وڪتاب داریم واے به حاݪ شما! 🎤به روایت همسرشهید #شهید_محمدرضا_توسلے
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
#آغاز_سفر_معراج 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #فصل_سوم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #پارت_چهار🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #محفل_الشهدا 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 و پیامبر بر گرد آن ط
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 پیامبر وارد عرش الهی می شود. نگاه پیامبر به ستون های عرش می افتد و بر روی آن نوشته هایی می بیند: «لا إلهَ الاّ اللّه، مُحَمدٌ رَسُولُ اللّه عَلی بن أبی طالِبٍ أمیرُ المُؤمنین». آری توحید و نبوّت و امامت، بر ستون های عرش نوشته شده است. پیامبر نگاهش به گوشه ای دیگر از عرش می افتد. حضرت علی(ع) را می بیند که به نماز ایستاده است! پیامبر: سوال می کند: «ای جبرئیل! آیا علی(ع) زودتر از من به عرش رسیده است؟». و جبرئیل جواب می دهد: «نه، این حکایتی دارد! خداوند، در بالای عرش خود، مدح و ثنای علی(ع) می کرد و بر او، درود می فرستاد! و عرش خدا، این مدح و ثنا و صلوات را می شنید. اینجا بود که عرش مشتاق شد تا این علی(ع) را ببیند. آری عرش، بی قرار علی(ع) شده بود! خدا، فرشته ای را به شکل علی(ع) خلق کرد تا عرش به او نظر کند وبه آرامش برسد. این فرشته دائماً در حال عبادت است. تا روز قیامت، ثواب عبادت او برای شیعیان او نوشته می شود». آنجا را نگاه کن! آن فرشته را می گویم که همواره در حال شمردن و حساب کردن است. جبرئیل او را می شناسد برای همین به پیامبر می گوید: او فرشته باران است و از اول دنیا تا به حال، حساب همه قطرهای باران را دارد. پیامبر نزدیک می شود و به او می گوید: «آیا تو تعداد قطره های باران هایی که از اول خلقت تا کنون باریده است می دانی؟». و آن فرشته جواب می دهد: «آری، یا رسول اللّه، من حتی می دانم که چند قطره باران در دریا چکیده است و چند قطره در خشکی». پیامبر از حافظه و دقّت این فرشته تعجب می کند. و چون این فرشته تعجب رسول خدا را می بیند چنین می گوید: «ای رسول خدا! چیزی هست که من با این حافظه و حساب گری قوی، نمی توانم آن را محاسبه کنم! هر گاه گروهی از امت تو جمع شوند و اسم تو را ببرند و بر تو صلوات بفرستند من نمی توانم ثواب آن صلوات را حساب کنم. خوبِ من، تو هم اکنون بر پیامبر و خاندان پاکش، صلوات بفرست! الّلهُمّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗ @Mahfeloshohada ╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝