قسمتی از وصیت نامه سردار🕊🌹 شهیدحسین_غلامرضایی
_نمیخواهم که در بستر بمیرم
-نمیخواهم که همچون شمع سوزان
-بریزم اشک
-در آذر بمیرم
-همی خواهم که در فصل جوانی
-میان #جبهه و سنگر بمیرم
-همی خواهم برای حفظ قرآن برای یاری رهبر بمیرم
-نمی خواهم که ننگ و خار بمیرم
-به زیر رختخواب بیمار بمیرم
-چنین مرگی برایم #افتخار است
-که زیر آتش رگبار بمیرم.❣
شهیدحسین_غلامرضایی
🌹🍃🌹🍃
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
انقدر که خالی شده بعد از تو جهانم...💔!'
#شهید_محمد_اسلامی
#شهید_مدافع_امنیت
_🎙 دوست شهید🎙
تاکید داشت که به عنوان منتظر واقعی نباید شعار گونه رفتار کرد و فقط دهان را با ذکر «اللهم عجل لولیک الفرج» پر کرد. باید رزم بلد بود جنگیدن دانست. امام زمان (عج) جنگجو لازم دارد. آیا وقتی که ظهور کند میتوانیم در سپاه حضرت خدمت کنیم؟! چیزی از هنر رزم و جنگ بلدیم؟!
_شهیدمحمدرضادهقان امیری
✿مَجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 #ختم جزء18 ختم قران به نیابت از شهید سجاد زبرجدی شفای همهی بیماران، سلامت
ختم قرآن دیروز هنوز مونده 🥲🌺
کمک کنید تموم شه تا جزء بعدی را بزارم 🌺🌱
یکی از دوستاش میگفت :
توی تمام مدتی که عراق بود
وقتی میخواست به کربلا بره
روی صورتش چفیه میانداخت
و میگفت
اگر به نامحرم نگاه کنی؛ راه شهادت بسته میشه ...🥲
#شھیدانہ
#شهیدهادیذوالفقاری
💔
13.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من دلم تنگشده برات!
سراغی ازدلِ تنگم نمیگیزی
بااینکه از حال پریشانم خبرداری...
به هرکی میگم میگه،
بگو به آقات...(:
#بانیِ_کربلای_من
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امور فرهنگی کانال مجانین الحسین
https://eitaa.com/MajaninalHossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_نگـاههایـمبهضَـریحـش
وبـوسـههـٰایـمازرـٰاهِدوربود...!
#امآم_رضآیـے_ام
#دلے
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
قضاوت، غیبت، تهمت
چرا نمیفهمیم این ها تاوان دارد...
دل شڪستن دارد ...
چرا متوجه نیستیم این ها به ما مربوط نیست
فلانی دزده ...
فلانی زشته ...
فلانی خیانت ڪرده و ...
چرا ڪسی متوجه زندگی شخصی خودش نیس
همه خدا شدند ...
همه قاضی شدند ...
همه گناهڪارند جز خودمان ...
ای ڪاش این را بدانیم
در هر قبری فقط یک نفر دفن میشود ...
پس فڪر اعمال و افڪار خودتان باشید ...
فقط ڪافیست پاهایتان را ڪمی از زندگی بقیه بیرون بڪشید...
باور ڪنید خودتان هم آرام میشوید ..
آنقدر حضرت علی اکبر-ع شفاعت میکند،
که نوبت به امام حسین-ع نمیرسد!
-حاج آقا کوهستانی
✿مَجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃 #پارت_۱۶۸ ــ خب نمیشد که...داشتم به حرف های تو گوش می دادم
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃
#پارت_۱۶۸
با این که خیلی سختی کشیده بود ولی خیلی صبور و باروحیه
است.
درکودکی پدرش راازدست می دهد و مادرش مجبور می شود
ازدواج کند، چون پدرش مثل پدر من بیمه نبوده که حقوق
داشته باشند.
به دلیل آزارهای ناپدریاش سوگند بعد از مدتی پیش
مادربزگش برمیگردد.
مادر بزرگش خیاط ماهری بوده و سوگند به خاطر استعداد
ذاتی که داشته خیلی زودخیاطی رایاد می گیرد و می تواند
برای مشتریها لباس بدوزد. وقتی دانشگاه قبول میشود
مادرش هم به خاطر رفتارهای بد شوهرش طالق می گیرد وحاال
سه تایی زندگی می کنند. چند ماه بعدسوگندعاشق پسری که
نباید میشود.
پسری که افکارو اعتقاداتش به سوگند نمی خورد. با این که
سوگند می دانست این ازدواج اشتباه است ولی نتوانست پا
روی دلش بگذارد و عقد می کنند.
ولی هنوز یک سال از عقدشان نگذشته بود که جدا می شوند.
افکارم به صدای سوگند پاسخ می دهد و فوری خبردار
میایستد.
ــ حداقل یه جوک خنده دار بگو...اینجور که تو زل زدی به
ضریح، انگار امدی دنبال طلبت...چه خبره؟
آهی کشیدم و گفتم :
–داشتم به تو فکر می کردم.
چشمهایش را گرد کرد و گفت :
–راحیل، جون مادرت زیر آب من رو نزنی پیش آقاها.
حاال من یه چیزی گفتم.
ــ نه نترس. راستی اون پسر دیگه سراغت نیومد؟
نفسش را محکم بیرون داد و گفت :
–نه بابا، چند وقت پیشم دیدمش با یه دختر دیگه.
🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃
#پارت_۱۶۹
می دونی راحیل، چیزی که من تو این عمر کوتاهم متوجه شدم
تو هر کاری بخصوص ازدواج باید خدا رو درنظر بگیری وگرنه
خودت آسیب می بینی.
بیشتر وقتها عامل بدبختیمون خودمون هستیم ولی هی می
شینیم می گیم خدایا چرا.
سرم را به عالمت تایید حرف هایش تکان دادم و زیر لب
گفتم: عمل کردن بهشون خیلی سخته.
همانطور که بلند میشد گفت :
–اگه سخت نبود که الان اوضاع ما این نبود.
با دوتا قرآن برگشت و یکیش را طرفم گرفت وگفت:
–دوپین کن بعد بریم.
قرآن را گرفتم و بوسیدم و شروع کردم به خواندن.
گوشیام زنگ خورد، مامان بود نگران شده بود. یادم رفته
بود خبر بدهم. سوگند از حرف های من متوجه شد که مادر
پشت خط است، با اشاره گفت، اجازه بگیرم برای رفتن به
خانه ی سوگند.
ــ راستی مامان بعداز امام زاده شاید برم خونه ی سوگند.
ــ آخه اونجوری خیلی دیر وقت میشه.
ــ زنگ میزنم سعیده بیاد دنبالم شما نگران نباشید.
ــ باشه، فقط بهش سفارش کن سرعت نره.
بیچاره مادرم از تصادف قبلی هنوز هم از رانندگی سعیده
می ترسید.
تلفنم که تمام شد سوگند گفت:
–بزار منم زنگ بزنم به مامانم بگم امشب مهمون داریم.
ــ سوگند من زیاد نمیمونما.
ــ اجزای صورتش را جمع کرد و گفت :
🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
آیا نگهداری سگ زینتی جایز است؟ خرید و فروش سگ چه حکمی دارد؟
#احکام_شرعی
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
#ختم جزء18
ختم قران به نیابت از
شهید مهدی باکری
شفای همهی بیماران،
سلامتی و تعجیل در ظهور حضرتمهدی [عجلالله]💞🥺🌱
۳۹۶🌺
۳۹۷🌺
۳۹۸🌺
۳۹۹🌺
۴۰۰🌺
۴۰۱🌺
۴۰۲🌺
۴۰۳🌺
۴۰۴🌺
۴۰۵🌺
۴۰۶🌺
۴۰۷🌺
۴۰۸🌺
۴۰۹🌺
۴۱۰🌺
۴۱۱🌺
۴۱۲🌺
۴۱۳🌺
۴۱۴🌺
۴۱۵🌺
۴۱۶🌺
۴۱۷🌺
هرصفحه ای رو خواستید شخصی اطلاع بدید🌺
@Fatemeh83833