می رم پیش یک نگهبان بهش می گم
آقا بهم گفتند
عمه جانم حضرت زینب سلام الله اینجاس
گفتم عمه جانم اجازه می دی بیام داخل
گفت بیا داخل
من رفتم
چشمم به سه نفر افتاد 😭😭😭😭
بهش گفتم عمه چرا پشتت به من
روش رو بگردون بهم
به جدم قسم چهره می دیم 😭😭😭
صورت عممون کبود بود 😭😭😭
صورت عمم سرخ بود 😭😭😭
اصلا عممون رو زده بودن 😭😭😭