مجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش من مثل زهرا مادرت آزار دیدم ...
یکلحظه یادمرفت اسمِ من رقیه است
سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم😭💔
مجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
_
برو ای گـدای مسکـین در خانهی رقیه
دختـر است و خوب دانـد رگ خوابِ شـاهِ ما را
.
دیدے حسین؟دسٺ مرا دشمن ٺو بسٺ
دیدے چگونہ حـرمٺ اهل حرم شکسٺ
بـاور نمیڪنے ڪہ بـہ دنبال نیزه هــــــا
من بودمُ رقیـــــــہ و سربازهـاے مسـٺ
مجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
بیا بشنو پدرجان صحبتم را
غم تو برده از کف طاقتم را
31518 (1).mp3
زمان:
حجم:
12.36M
بهنیمهشبیزپیکاروانبهدامندشت کســیکهپــایبرهنــهدویـدمنبـودم
حضرترقیه(جَـلَّجَلالَـها)خطاببه
رأسمبارکسیدالشهداءفرمودند:
《یاابتاهقَتَلوکَظُلماًوعُدواناَ
وسَمُّوکبالخارجی》
ایپدر!توراازرویستمودشمنیکشتندو
نامخارجیراهمبرتوگذاردند.
سپس،زجر(حرامزاده)باغضب
رقیه(جَـلَّجَلالَـها)راازرویشترگرفتو
ازبالابررویزمینانداخت.
حضرترقیه(جَـلَّجَلالَـها)ازترس،
شروعکردبهدویدندرآنتاریکی.
سختیوخاروخاشاکزمین،پاهایحضرترا
مجروحنمود.واوباجراحتو
خستگیمیدوید.
منبع؛
ناسخالتواریخ،صفحه۵۳۱
مجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
بیا بشنو پدرجان صحبتم را غم تو برده از کف طاقتم را
دو چشم خویش را یک لحظه وا کن
ببین سیلی چه کرده صورتم را
مجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
بهنیمهشبیزپیکاروانبهدامندشت کســیکهپــایبرهنــهدویـدمنبـ
ألسَّلامعَلىمَنضَرَبرَأسهووَجههوامتِلأفَمهبِالدَّم
عـزاءلَطم🩸
يزيد(لعنتاللهعليه)سَرمطهرسیدشهداء(جَـلَّجَلالَـه)
رابرایمخدّرات(جَـلَّجَلالَـهما)درخرابهفرستادتا
حضرترقیه(جَـلَّجَلالَـه)سرخونينبابارادید؛
《فَانكَبَتْعَلَيْهِتَقَبَّلَهُوَتَبْكِيوَتَضْرِبَعَلَىرَأْسِهَا وَوَجْهَهَاحَتَّىأَمْتَلَافَمَهَابِالدَّم》
آنقدربرسروصورتخودلطمهزدتادهانش
پرازخونشد.
منبع؛
ریاضالقدس،جلد۲،صفحه۳۲۳