eitaa logo
مجٰـانین‌الحـسین(ع)
72 دنبال‌کننده
518 عکس
270 ویدیو
3 فایل
به‌توکل‌نام‌اعظمش‌بسم‌الله🙂✨ هرکس‌که‌حسینی‌است‌حقیرش‌مشمار دررتبه‌کبیراست‌صغیرش‌مشمار عنوان‌گدائی‌درش‌آقائی‌است آقاست‌گدای‌اوفقیرش‌مشمار🙂❤️‍🩹 #اینجا؟محل‌‌‌تجمع‌نوکرای‌آقا🥺☘️ +‌کپی؟ _آزاد؛به شرط دعا برای شهادت خادمین🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا زره و اینا رو در میاره عباشو می‌پوشه میخواست با علی اصغر بره میدون با عبا میره که که بگه من واسه جنگ نیومدم..
وقتی‌ رباب‌ متوجه‌شد‌ آقا‌ قراره‌ علی‌اصغر‌ رو‌ به‌ میدان‌ ببره،
فرمود:اجازه‌ بدید‌ لباس‌ نو‌ تن‌ پسرم‌ کنم رفت‌ یه‌ قنداقه‌ سفید‌ تمیز‌ تنش‌ کرد.
بچه رو دادن دست آقا...
روایت داریم که رباب هرجا بچش میرفت؛ با چادر روش سایه مینداخت
آخه هم تشنه بود هم هوا خیلی گرم بود نمی‌خواست علی اصغرش بیشتر از این اذیت بشه...
آقا‌ هرچی‌ سر‌ این‌ بچه‌ رو‌ بلند‌ میکرد این‌ سر‌ میفتاد‌. هیچ‌ رمقی‌ دیگه‌‌ نداشت‌ علی(:
آقا‌ وارد‌ میدان‌ شد و‌ فرمود؛ اگر‌ رحم‌‌ هم‌ ندارید‌ حداقل‌ به‌ این‌ کودک‌ تشنه‌ رحم‌ کنید...💔
اما مگه رحم داشتن؟ مگه دل داشتن؟ اصن مگه آدم بودن؟
حرمله داد میزد امیر پدر و بزنم یا پسرو؟
گفت اونی که اسمش علیه بچه رو بزنی پدرش خودش میفته..💔
مجٰـانین‌الحـسین(ع)
💔...
نامرد‌ تو‌ که‌ میدونی‌ گلو‌یه‌ نوزاد‌ چقدر‌ نازکه یه‌ تیر‌ ساده‌ هم‌ کار‌ رو‌ تموم‌ میکرد‌ چرا‌ آخه‌ تیر‌ سه‌شعبه‌ برمیداری😭💔😭
آقا نمیدونست چیکار کنه غم خیلی بدی تو وجودش افتاده بود..
آخه جیگر گوششو زده بودن اونم تشنه💔
همه‌ دیدن‌‌ آقا‌‌‌ دو‌قدم‌ میاد‌ سمت‌ خیمه چشمش‌ به‌ رباب‌ میوفته‌‌ برمیگرده میاد‌ سمت‌ لشکر‌، میبینه‌ همه‌ دارن‌‌ کِل‌ میکشن💔
روش نمیشد بره تو خیمه می‌گفت جواب مادرشو چی بدم
هیچ‌ شهیدی‌ رو‌‌ اباعبدالله‌‌ ننشست‌ براش قبر‌بکنه ! تنها‌ شهیدی‌ رو‌که‌ خودشون‌ دفن‌ کردن‌ این‌ آقازاده‌ شش‌ ماهه‌ بودن💔
اخه‌ انقدر‌ کوچیکه‌ که‌ با‌ سر‌ نیزه‌ قبر‌کندن‌ براش🥲💔
بخواب آروم قندعسل رباب
شام غریبان وقتی آب آزاد شد گریه های رباب تازه شروع شد..
بی‌بی‌ پرسید: چرا‌ گریه‌ میکنی‌ رباب؟ فرمود: خانم‌ جان‌ آب‌ رو‌ ببین‌ یه‌ قطرش‌ رو‌ هم‌ به‌ بچم‌ ندادن💔
یه قطره آب هم برا علی اصغر کافی بود آخه مگه بچه چقد آب میخوره
ولی نانجیبا همینم دریغ کردن
با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید رباب؛ با آب هم قافیه باشد💔
حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود؛ هدف های روشنی داشت😭
چشم عباس؛ گلوی تو...💔 سینه ی حسین.
تنها تو بودی که خوب فهمیدی؛ استخوانی که در گلوی علی؏ بود.. سه شعبه داشت💔