#نمازشب 👇👇
✅عنایت امامزمان (علیهالسلام ) به نماز شب
⁉️ترک نماز شب در بیان ائمه اطهار( علیهالسلام) بسیار مذمت شدهاست.
🌹حضرت ولیعصر (ارواحنافداه) در موارد متعددی خطاب به کسانی که توفیق تشرف خدمت ایشان پیدا کردهاند، " مثل مرحوم آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی نقلشده است:
" روزی در راه زیارت گم شدم و بالاخره تا نزدیک مرگ بیتاب گشتم. با توسلی به امامزمان( ارواحنافداه) حضرت به سراغ من آمدند، و مرا نجات دادند و فرمودند: ننگ است بر شیعیان ما که نماز شب نداشته باشند."
🌹نماز شب، مستحب است اما هر امر مستحبی را نمیتوان بهسادگی ترک کرد. اگر بنده بداند که خداوند متعال به نماز شب او نزد فرشتگان مباهات میکند و به واسطه نافلهی شب وی را میآمرزد، هیچگاه از خواندن آن غافل نمیشود.
انجام واجبات وظیفه سالک است وعلاوهبرآن ثواب دارد. باعث تقرب میشود اما قرب بالاتر و مقام محمود بر اثر اهمیت به مستحبات نصیب سالک میشود. ازاینرو در تعالیم دینی، مستحبات و خصوصا نماز شب به قرب نوافل تعبیر شده است.
✅نمازشب اثرات دُنیوی و
اُخروی زیادی دارد که نمیشه
توصیف کرد.........
📒خانه خوبان،شماره25،ص1
#وظیفه_منتظران
#شبتون_بخیر
#التماس_دعا
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَ
🌸ـبِـسمِـاللهالࢪحمــݩِالࢪحیـمـ 🌸
امام عسكرى عليه السلام:
لا تُمارِ فَيَذهبُ بَهاءُكَ، و لا تُمازِح فَيُجتَرأُ عليك
مجادله مكن كه احترامت ازبين مى رود و شوخى مكن كه بر تو گستاخ مى شوند.
تحف العقول : 486
دُعآێِعَھْدِمونِھ📜🖖🏻●•
----------------------------------------
[••بِسْمِـﷲالرَحْمٰنِالرَحیمْ••]
••[اللّٰهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَالْأَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلِينَ .۞
••[اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنِيرِ وَمُلْكِكَ الْقَدِيمِ، يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، يَا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ، وَيَا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ، وَيَا حَيّاً حِينَ لَاحَيَّ، يَا مُحْيِيَ الْمَوْتىٰ، وَمُمِيتَ الْأَحْياءِ، يَا حَيُّ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ؛۞
••[اللّٰهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آبائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ فِي مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها، سَهْلِها وَجَبَلِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنِّي وَعَنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللّٰهِ، وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمَا أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَأَحاطَ بِهِ كِتابُهُ۞
••[اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً، اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ، والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ ، وَالْمُحامِينَ عَنْهُ، وَالسَّابِقِينَ إِلىٰ إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ؛۞
••[اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي، شاهِراً سَيْفِي، مُجَرِّداً قَناتِي، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحاضِرِ وَالْبادِي . اللّٰهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ، وَاكْحَُلْ ناظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ، وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ .۞
••[وَاعْمُرِ اللّٰهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَأَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَإِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: ﴿ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا كَسَبَتْ أَيْدِي النّٰاسِ﴾، فَأَظْهِرِ اللّٰهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّىٰ بِاسْمِ رَسُولِكَ، حَتَّىٰ لَايَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ؛۞
••[وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لَايَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ .۞
••[اللّٰهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلَىٰ دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ . اللَّهُمَّ اكْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَنَرَاهُ قَرِيباً، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.۞
آنگاه«³بار»بررانخوددستمیزنیودرهرمرتبمیگویی:
••[الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صاحِبَ الزَّمانِ۞
----------------------------------------
اِلْتِمآسِدُعآ🤲🏻✨●•
✨﷽✨
🏴معجزه استغفار
✍شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از «خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند: «استغفار کن». شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند: «استغفار کن» .فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: «استغفار کن».
حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟! فرمود: من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند:
«اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید.
📚مجمع البیان، ذیل تفسیر سوره نوح
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
السَّلامُعَلَيْكَیابقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ
اَلسّلامُ عَلَیْکَیا مَولایَ یاصاحِبَالزَّمان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجاز
اَلسَّلامُعَلَیْکَ یاخَلیفَةَ الرَّحمَنُویاشَریکَالْقُران
وَیااِمامَ الْاُنسِوَالْجان
کم کم دلم از این و از آن سیر میشود
باچشم مهربان تو تسخیر میشود
این خوابها که همسفر هر شب من است
یک روز مو به مو همه تعبیر میشود
فرصت گذشت وقت زیادی نمانده است
تعجیل کن عزیز دلم دیر میشود
#صبحتون_مهدوی
#ربیع_الاول
✧════•❁❀❁•════✧
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
🔸اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری؛به تو بگوید نگران نباش و غصه بدهیهایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم، ببین این حرف او چقدر به تو آرامش میبخشد و راحت میشوی.
🔸خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است: «الیس الله بکاف عبده»؛
" آیا خداوند برای کفایت امور بندهاش بس نیست؟ " یعنی ای بنده ي من، برای همه کسری و کمبودهایِ
دنیوی و اُخرويت من هستم.
این سخن خدا چقدر انسان را راحت میکند
و به او آرامش میبخشد ...
لذاست که فرمود:
«الا بذکر الله تطمئن القلوب»
" دلها با يادِ خدا آرامش مییابند. "
#حاج_اسماعیل_دولابی✨
اول صبح بگو جان به فدای تو حسین
که اگر جان به لبت شد به ره دوست شود
🌤صلی الله علیک یا اباعبدالله🌤
#ربیع_الاول
#انگیزشی
ای فرزند آدم!
اگر گناهان تو به وسعت آسمان ها باشد و سپس از من طلب بخشش نمایی، همانا تو را می آمرزم.❤️
✨حدیث قدسی
⚘بـہ سوے روشـ🌤ـنایـے⚘
#ربیع_الاول
💢نام نیکو
#نهج_البلاغه
💎أَلَا وَ إِنَّ اللِّسَانَ الصَّالِحَ يَجْعَلُهُ اللَّهُ تَعَالَي لِلْمَرْءِ فِي النَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ يُورِثُهُ مَنْ لَا يَحْمَدُهُ.
🌗آگاه باشید! نام نیكی كه خدا برای كسی میان مردم قرار دهد، بهتر از مالی است كه برای دیگران باقی می گذارد كه او را ستایش نمی كنند
📚 #خطبه_120
#ربیع_الاول
#سلام_بر_ابراهیم
🔴 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ قسمت 24
🌹نیک گفت:بهشتی که روز قیامت برپا خواهد شد شامل هشت دروازه هست، یکی مربوط به پیامبران و صدیقین،
یکی برای شهدا و صلحا،
دیگری برای مسلمانانی که بغض و دشمنی با اهل بیت نداشتد
و پنج دروازه هم برای شیعیان و دوستداران اهل بیت میباشد.
🌼وادی السلام آیین ی ضعیف و قطعه ی کوچکی از بهشت است...
🌱آنگاه به یکی از مسیرها اشاره کرد و گفت: مسیر ما این است،عجله کن برویم.
چیزی نرفته بودیم که نسیم روح بخشی وزیدن گرفت و هوای معطر و نسیم لطیفی را استشمام کردم.
🌷صورت زیبای نیک را که شاد و خندان بود جلوی صورتم دیدم و با تعجب گفتم: چه شده که اینگونه مرا نگاه میکنی؟
🌼 نیک با شادی گفت: این بوی خوش بهشت است که از سوی وادی السلام وزیدن گرفته
💥 و نشان از این است که به مقصد نزدیک شده ایم و من باید بروم.
♨️ناگهان خنده از صورتم محو شد و با اضطراب پرسیدم کجا بروی؟مگر قرار نیست من و تو با هم باشیم؟؟
🔆نیک لبخندزنان گفت: چرا ترسیدی؟ قرار نیست از هم جدا شویم بلکه من باید زودتر از تو بروم و دار السلام را که برایت در نظر گرفته اند آماده سازم.
✅با خوشحالی پرسیدم: دارالسلام کجاست؟
نیک گفت: هر مومنی در دار السلام جایگاهی دارد که خانه ی امن و اسایشگاه اوست و آن منزل همان دارالسلام است.
✨از شادی وجودم لبریز شد. لبخند زنان گفتم: من چه کنم؟ صبر کنم تا برگردی؟ نیک همان طور که به راه افتاده بود گفت:
تو آهسته به راهت ادمه بده وقتی نزدیک دروازه رسیدی مرا خواهی دید. نیک به سرعت دور شد و من آرام به راهم ادامه دادم تا اینکه کم کم دروازه های وادی السلام مشخص شد.
💥سرعتم را بیشتر کردم.صبرم را از دست دادم و شروع به دویدن کردم. ناگهان گروهی از ملائکه را دیدم که پرواز کنان به پیشوازم آمدند.
❄️به احترام آنها ایستادم.
🍀همگی بالای سرم قرار گرفتند و گفتند: سلام بر تو ای بنده ی خوب خدا،بهشت و راحتی بر تو مبارک باد.
🌻من در جواب گفتم: خدا را سپاس که مرا از نعمت بهشت بی بهره نکرد.فرشتگان خداحافظی کردند و رفتند .
🌳من هم با سرعت بیشتری به راهم ادامه دادم تا سر انجام به دروازه ی دار السلام رسیدم...
🔵مراسم استقبال
🔶وقتی چشمم به درون وادی السلام افتاد؛ ناخوداگاه از حرکت ایستادم و غرق دیدن آن منظره ی باورنکردنی شدم...
♻️نمیدانم چه مدتی در آن حال بودم که ناگهان دستی به شانه ام خورد. رویم را برگرداندم نیک را دیدم که لبخند زنان به من نگاه میکرد.
💟 از اینکه او را دوباره کنار خودم میدیدم خوشحال و ذوق زده شدم و او را در آغوش کشیدم.
🔅نیک گفت: گروهی از مومنین به استقبالت آمده اند.
🌟از نیک جدا شدم و گروهی از مومنین را دیدم با صورتهای خندان کناری ایستاده بودند.وقتی به انها رسیدم همگی سلام کردند و خوش آمد گفتند. من هم تک تکشان را در آغوش کشیدم و تشکر کردم.
❄️بعد از آن ،یکی از مومنین حال برادرش را پرسید، گفتم : هنوز در مزرعه ی دنیا مشغول کشت اعمالش است.
⚡️دیگری از فلان شخص سوال کرد،گفتم :
او سالها قبل از آمدن من به عالم برزخ،دنیارا ترک گفته بود.
شخص سوال کننده سرش را بزیر انداخت و گفت:خدا به فریادش برسد.
گفتم چرا چی شده؟ گفت: آخر او هنوز به اینجا نیامده است.
☄فهمیدم که آن شخص یا در راه گرفتار شده یا در وادی العذاب است...
🍃پس از ان مومنی جلو آمد و از احوال یکی از ستمکاران🔥 پرسید،گفتم او هنوز زنده است و مشغول ظلم و ستم به مردم...
مومن گفت : نگران نباش. خداوند از روی خیر و مصلحت به کافران و ظالمان طول عمر نمیدهد بلکه با این کار زمینه ی گناه بیشتر را برایشان فراهم میکند تا بعد از مرگ عذاب دردناکش را به انها بچشاند...
🌸در این هنگام مراسم استقبال تمام شد و آنها آماده ی رفتن شدند. من که به آنها انس گرفته بودم دوست نداشتم از ایشان جدا شوم ولی نیک گفت: نگران نباش،باز آنها را و حتی سایر مومنان را ملاقات خواهی کرد.
🍀 چون اینجا مومنین با هم دیدار میکنند اما مدت و زمان این دیدار بستگی به مقام و درجه ی هریک از آنها دارد.
🌸سپس دستم را گرفت و گفت: بیا برویم که خانه ات را برایت آماده کرده ام...
✍ #ادامه_دارد...
هدایت شده از فرزندان حآج قٵسِـــم
اذان سرخ بخوان
ای بلال مسجد عشق
رسان به گوش ملائک
قنوت یاران را ..... ..
#حی_علی_خیر_العمل 📿
#نماز_اول_وقت
اَلّلهُـمَّ صَـلِّ عَـلىٰ مُحَمَّـد وَ آل مُحَمَّـد
🥀اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیک الفرجَ
التماس دعای فرج🌷🤲🏻
مراقب باشیم‼️
اگــــر به جای گفتن😶
دیوار موش دارد و
موش هم گوش دارد،
بگوییـــــم🧐
"فرشتهها در حال
نوشٺن هستند"
نسلے از ما مٺولد خواهد شد ڪه به
جای مراقبت مردم، "مراقبت خدا"
را در نظر دارد🙂
قصه از جایـے تلخ شد که در گوش
یڪدیگر با عصبانیت خواندیم😠
بچه را ول کردی به امان خدا !
ماشین را ول کردی به امان خدا !
خانه را ول کردی به امان خدا !
و اینطور شد که "امانِ خدا" شد:
مظهــر ناامنے🤭
ایکاش میدانستیم امن ترین
جای عالم، امانِ خداست😍
➕موج مثبت
#ربیع_الاول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༺🍂༻
سہمطلبۍڪہبرروۍ
شمشیرپیامبرنوشتہشدهاست🍁
-
#ربیع_الاول
💫🦋🌷وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
و هر كه بر خدا توكل كند،
خدا او را كافى است
🍃سوره طلاق ۳
+تو همیشه کفایت کردهای
همه مشکل از توکل من است..
هدایت شده از فرزندان حآج قٵسِـــم
…✨📿
📿✨…
تـلـنـگـر
•• #هـرگز نمازت را ترڪ نڪن••
📌میلیون ها نفـر زیرخاڪ بزرگترین آرزویشان بازگـشت بہ دنیـ🌎ـا است تا "سـجـده" ڪنند⛓📿
فقط یڪ¹ #سجده📿💚
🌼•| از پاهایۍ ڪہ نمےتوانند تو را بہ اداۍ نماز ببرند ٰ انتظـار نداشتہ باش ڪہ تو را بہ بهشـت ببرند|•💫✨
👈🍃قبرهاپر استازجوانهاییڪہ مےخواستنددرپیـریتوبہڪنندامـا متأسفـانہاجلمهلتشاننداد⏰
خیانت پشت خیانت
🔹نگاهی به خیانت های ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور برکنار شده ایران
#بنی_صدر
#ربیع_الاول
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻
#مهرومهتاب
پارت۷۷
نویسنده:ت،حمزه لو
با خوشحالی گفتم:«چطوری لیلا!!؟»
لیلا با خنده جواب داد:«خوبم؛زنگ زدم ببینم فردا میای دانشگاه برای ثبت نام یا نه؟»
گفتم:«خب معلومه که میام،امروز کجایی،چیکار میکنی!!؟»
لیلا بی حوصله گفت:«هیچی کاری ندارم ،حوصلم حسابس سر رفته،اگر کاری نداری پاشو بیا اینجا باهم یه کم حرف بزنیم!»
نگاهی به ساعت کردم و گفتم:«خیلی خب بزار به مامانم بگم ،اگر گفت نه بهت خبر میدم اگر زنگ نزدم یعنی میام.»
لیلا گفت:«باشه ،پس اگه اومدنی شدی ناهار پیشم بمون دیگه،چارت درسی رو هم همراهت بیار مال من گم شده.»
خداحافظی کردم و بعد از موافقت مادرم به راه افتادم.
به خانه ی لیلا که رسیدم ساعت نزدیک یازده بود.
زنگ که زدم بلافاصله در باز شد،سوار بر آسانسور که شدم تا وقتی بایستد به این فکر میکردم که رازم را به لیلا بگویم یانه!سرانجام تصمیم گرفتم بعد از دیدن موقعیت و پیش آمدها تصمیم بگیرم.
وقتی وارد خانه شدم،مادر لیلا مشغول صحبت با تلفن بود.
لیلا را بوسیدم و به مادرش سلام کردم،اوهم با سر جوابم را داد.
وارد اتاق لیلا که شدم با دقت به اطراف نگاه کردم.خیلی وقت بود که به خانه شان نرفته بودم.تقریبا همه چیز مثل قبل بود وتغییر چندانی در دکوراسیون اتاق ایجاد نشده بود.
روی گلیم خوش نقش اتاقش نشستم و گفتم :«پوستر ها کو؟؟»
لیلا با خنده گفت:«اون مال بچگیام بود....حالا دیگه تاریخ مصرفش گذشته..»
ابرویی بالا انداختم وگفتم:«وااا،چه حرفا!!!»
همانطور که مانتو و روسری ام را در می آوردم گفتم:«حالا از آقای شاهزاده چه خبر؟؟!»
لیلا سری تکان داد ،قبل از اینکه پاسخ بدهد مادرش با یک سینی شربت وارد اتاق شد و گفت:«از شازده نگو که دلم خونه....چه عجب مهتاب جون !!از وقتی دانشجو شدی زیاد نمیای این طرفا؟؟!»
با خنده گفتم:«ببخشید؛به خدا وقت نمیکنم.»
مادرش بعد از پرسیدن حال و احوال پدر و مادرم از اتاق بیرون رفت ومن و لیلا دوباره تنها شدیم.
به لیلا که در فکر بود نگاه کردم و گفتم:«خب.....بگو چه خبر؟؟!»
سری تکلن داد،دستش را بین موهایش فرو برد و گفت:«نمیدونم چی بگم مهتاب،مهرداد هی میاد و میره،منم ازش بدم نمیاد....بلاخره که باید برم سر زندگیم.مگه بده از اول تو آسایش باشم.مهرداد به اندازه ی ده تای بابام پولداره...یه خونه تو تهران،یه ویلا توشمال ،یه آپارتمان تو فرانسه،کارخونه ،ماشین......چی بگم؟چی بهتر از این،من حوصله ی آوارگی و بدبختی رو ندارم.!!»
پرسیدم:«مامان و بابات چی میگن؟؟»
اخمهایش را در هم کشید و گفت:«چمیدونم ،هی میگن فاصله سنیتون زیاده!!بهتر بابا،من حوصله ی پسر بچه هایی که همه ش به حرف مامانشون گوش میدن و دستشون تو جیب باباشونه ندارم.مهرداد مرد قابل اصمینانیه،میشه بهش تکیه کرد.تازه چون سنش از من بیشتره هوامو داره و نازمو میکشه ،بد میگم مهتاب!!!؟»
سری تکان دادم و گفتم :«من تو کار خودم موندم،به تو چی بگم آخه!!!»
لیلا لحظه ای مکث کرد و بعد با کنجکاوی گفت:«نکنه تو هم کار دست خودت دادی؟؟؟!»
عصبی پرسیدم:«منظورت چیه؟؟!»
گفت:«یعنی نکنه کسی رو دوست داری که مامان وبابات موافق نیستن!!؟»
در سکوت سری تکان دادم که لیلا با اشتیاق پرسید:«کی هست حالا!!؟»
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻