eitaa logo
فرزندان حآج قٵسِـــم
437 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.7هزار ویدیو
49 فایل
▒هَݩــۉز هـــم بــڑﭑے شـــهـید شڍݩ ڢْࢪصت هسـت▒ 🌱ڍڷ ࢪﭑ بآیـــڍ صـﭑڢْ ڪࢪڍ🌱 به یاد سࢪدار دلــ♥️ــها•| **تبادل ادمینی نداریم** کپی آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی وتعجیل در فرج مولا
مشاهده در ایتا
دانلود
ای فرزند آدم! اگر گناهان تو به وسعت آسمان ها باشد و سپس از من طلب بخشش نمایی، همانا تو را می آمرزم.❤️ ✨حدیث قدسی ⚘بـہ سوے روشـ🌤ـنایـے⚘
💢نام نیکو 💎أَلَا وَ إِنَّ اللِّسَانَ الصَّالِحَ يَجْعَلُهُ اللَّهُ تَعَالَي لِلْمَرْءِ فِي النَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ يُورِثُهُ مَنْ لَا يَحْمَدُهُ. 🌗آگاه باشید! نام نیكی كه خدا برای كسی میان مردم قرار دهد، بهتر از مالی است كه برای دیگران باقی می گذارد كه او را ستایش نمی كنند 📚
🔴 ارواح در عالم برزخ قسمت 24 🌹نیک گفت:بهشتی که روز قیامت برپا خواهد شد شامل هشت دروازه هست، یکی مربوط به پیامبران و صدیقین، یکی برای شهدا و صلحا، دیگری برای مسلمانانی که بغض و دشمنی با اهل بیت نداشتد و پنج دروازه هم برای شیعیان و دوستداران اهل بیت میباشد. 🌼وادی السلام آیین ی ضعیف و قطعه ی کوچکی از بهشت است... 🌱آنگاه به یکی از مسیرها اشاره کرد و گفت: مسیر ما این است،عجله کن برویم. چیزی نرفته بودیم که نسیم روح بخشی وزیدن گرفت و هوای معطر و نسیم لطیفی را استشمام کردم. 🌷صورت زیبای نیک را که شاد و خندان بود جلوی صورتم دیدم و با تعجب گفتم: چه شده که اینگونه مرا نگاه میکنی؟ 🌼 نیک با شادی گفت: این بوی خوش بهشت است که از سوی وادی السلام وزیدن گرفته 💥 و نشان از این است که به مقصد نزدیک شده ایم و من باید بروم. ♨️ناگهان خنده از صورتم محو شد و با اضطراب پرسیدم کجا بروی؟مگر قرار نیست من و تو با هم باشیم؟؟ 🔆نیک لبخندزنان گفت: چرا ترسیدی؟ قرار نیست از هم جدا شویم بلکه من باید زودتر از تو بروم و دار السلام را که برایت در نظر گرفته اند آماده سازم. ✅با خوشحالی پرسیدم: دارالسلام کجاست؟ نیک گفت: هر مومنی در دار السلام جایگاهی دارد که خانه ی امن و اسایشگاه اوست و آن منزل همان دارالسلام است. ✨از شادی وجودم لبریز شد. لبخند زنان گفتم: من چه کنم؟ صبر کنم تا برگردی؟ نیک همان طور که به راه افتاده بود گفت: تو آهسته به راهت ادمه بده وقتی نزدیک دروازه رسیدی مرا خواهی دید. نیک به سرعت دور شد و من آرام به راهم ادامه دادم تا اینکه کم کم دروازه های وادی السلام مشخص شد. 💥سرعتم را بیشتر کردم.صبرم را از دست دادم و شروع به دویدن کردم. ناگهان گروهی از ملائکه را دیدم که پرواز کنان به پیشوازم آمدند. ❄️به احترام آنها ایستادم. 🍀همگی بالای سرم قرار گرفتند و گفتند: سلام بر تو ای بنده ی خوب خدا،بهشت و راحتی بر تو مبارک باد. 🌻من در جواب گفتم: خدا را سپاس که مرا از نعمت بهشت بی بهره نکرد.فرشتگان خداحافظی کردند و رفتند . 🌳من هم با سرعت بیشتری به راهم ادامه دادم تا سر انجام به دروازه ی دار السلام رسیدم... 🔵مراسم استقبال 🔶وقتی چشمم به درون وادی السلام افتاد؛ ناخوداگاه از حرکت ایستادم و غرق دیدن آن منظره ی باورنکردنی شدم... ♻️نمیدانم چه مدتی در آن حال بودم که ناگهان دستی به شانه ام خورد. رویم را برگرداندم نیک را دیدم که لبخند زنان به من نگاه میکرد. 💟 از اینکه او را دوباره کنار خودم میدیدم خوشحال و ذوق زده شدم و او را در آغوش کشیدم. 🔅نیک گفت: گروهی از مومنین به استقبالت آمده اند. 🌟از نیک جدا شدم و گروهی از مومنین را دیدم با صورتهای خندان کناری ایستاده بودند.وقتی به انها رسیدم همگی سلام کردند و خوش آمد گفتند. من هم تک تکشان را در آغوش کشیدم و تشکر کردم. ❄️بعد از آن ،یکی از مومنین حال برادرش را پرسید، گفتم : هنوز در مزرعه ی دنیا مشغول کشت اعمالش است. ⚡️دیگری از فلان شخص سوال کرد،گفتم : او سالها قبل از آمدن من به عالم برزخ،دنیارا ترک گفته بود. شخص سوال کننده سرش را بزیر انداخت و گفت:خدا به فریادش برسد. گفتم چرا چی شده؟ گفت: آخر او هنوز به اینجا نیامده است. ☄فهمیدم که آن شخص یا در راه گرفتار شده یا در وادی العذاب است... 🍃پس از ان مومنی جلو آمد و از احوال یکی از ستمکاران🔥 پرسید،گفتم او هنوز زنده است و مشغول ظلم و ستم به مردم... مومن گفت : نگران نباش. خداوند از روی خیر و مصلحت به کافران و ظالمان طول عمر نمیدهد بلکه با این کار زمینه ی گناه بیشتر را برایشان فراهم میکند تا بعد از مرگ عذاب دردناکش را به انها بچشاند... 🌸در این هنگام مراسم استقبال تمام شد و آنها آماده ی رفتن شدند. من که به آنها انس گرفته بودم دوست نداشتم از ایشان جدا شوم ولی نیک گفت: نگران نباش،باز آنها را و حتی سایر مومنان را ملاقات خواهی کرد. 🍀 چون اینجا مومنین با هم دیدار میکنند اما مدت و زمان این دیدار بستگی به مقام و درجه ی هریک از آنها دارد. 🌸سپس دستم را گرفت و گفت: بیا برویم که خانه ات را برایت آماده کرده ام... ✍ ...
اذان سرخ بخوان ای بلال مسجد عشق رسان به گوش ملائک قنوت یاران را ..... .. 📿 اَلّلهُـمَّ صَـلِّ عَـلىٰ مُحَمَّـد وَ آل مُحَمَّـد 🥀اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیک الفرجَ التماس دعای فرج🌷🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مراقب باشیم‼️ اگــــر به جای گفتن😶 دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد، بگوییـــــم🧐 "فرشته‌ها در حال نوشٺن هستند" نسلے از ما مٺولد خواهد شد ڪه به جای مراقبت مردم، "مراقبت خدا" را در نظر دارد🙂 قصه از جایـے تلخ شد که در گوش یڪدیگر با عصبانیت خواندیم😠 بچه را ول کردی به امان خدا ! ماشین را ول کردی به امان خدا ! خانه را ول کردی به امان خدا ! و این‌طور شد که "امانِ خدا" شد: مظهــر ناامنے🤭 ای‌کاش می‌دانستیم امن ترین جای عالم، امانِ خداست😍 ➕موج مثبت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༺🍂༻ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌  ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌  ‌‌‎‌ سہ‌مطلبۍ‌ڪہ‌برروۍ‌ شمشیرپیامبر‌نوشتہ‌شده‌است🍁 -
💫🦋🌷وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ و هر كه بر خدا توكل كند، خدا او را كافى است 🍃سوره طلاق ۳ +تو همیشه کفایت کرده‌ای همه مشکل از توکل من است..
…✨📿 📿✨… تـلـنـگـر •• نمازت را ترڪ نڪن•• 📌میلیون ها نفـر زیرخاڪ بزرگترین آرزویشان بازگـشت بہ دنیـ🌎ـا است تا "سـجـده" ڪنند⛓📿 فقط یڪ¹ 📿💚 🌼•| از پاهایۍ ڪہ نمےتوانند تو را بہ اداۍ نماز ببرند ٰ انتظـار نداشتہ باش ڪہ تو را بہ بهشـت ببرند|•💫✨ 👈🍃قبرهاپر است‌ازجوان‌هایی‌ڪہ مےخواستنددرپیـری‌توبہ‌ڪنندامـا متأسفـانہ‌اجل‌مهلتشان‌نداد⏰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍امام صادق علیه السلام: عشق به خدا بالاتر از ترس از خداست. 📚کافی جلد۸، ص۲۹
خیانت پشت خیانت 🔹نگاهی به خیانت های ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور برکنار شده ایران
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻 پارت۷۷ نویسنده:ت،حمزه لو با خوشحالی گفتم:«چطوری لیلا!!؟» لیلا با خنده جواب داد:«خوبم؛زنگ زدم ببینم فردا میای دانشگاه برای ثبت نام یا نه؟» گفتم:«خب معلومه که میام،امروز کجایی،چیکار میکنی!!؟» لیلا بی حوصله گفت:«هیچی کاری ندارم ،حوصلم حسابس سر رفته،اگر کاری نداری پاشو بیا اینجا باهم یه کم حرف بزنیم!» نگاهی به ساعت کردم و گفتم:«خیلی خب بزار به مامانم بگم ،اگر گفت نه بهت خبر میدم اگر زنگ نزدم یعنی میام.» لیلا گفت:«باشه ،پس اگه اومدنی شدی ناهار پیشم بمون دیگه،چارت درسی رو هم همراهت بیار مال من گم شده.» خداحافظی کردم و بعد از موافقت مادرم به راه افتادم. به خانه ی لیلا که رسیدم ساعت نزدیک یازده بود. زنگ که زدم بلافاصله در باز شد،سوار بر آسانسور که شدم تا وقتی بایستد به این فکر میکردم که رازم را به لیلا بگویم یانه!سرانجام تصمیم گرفتم بعد از دیدن موقعیت و پیش آمدها تصمیم بگیرم. وقتی وارد خانه شدم،مادر لیلا مشغول صحبت با تلفن بود. لیلا را بوسیدم و به مادرش سلام کردم،اوهم با سر جوابم را داد. وارد اتاق لیلا که شدم با دقت به اطراف نگاه کردم.خیلی وقت بود که به خانه شان نرفته بودم.تقریبا همه چیز مثل قبل بود وتغییر چندانی در دکوراسیون اتاق ایجاد نشده بود. روی گلیم خوش نقش اتاقش نشستم و گفتم :«پوستر ها کو؟؟» لیلا با خنده گفت:«اون مال بچگیام بود....حالا دیگه تاریخ مصرفش گذشته..» ابرویی بالا انداختم وگفتم:«وااا،چه حرفا!!!» همانطور که مانتو و روسری ام را در می آوردم گفتم:«حالا از آقای شاهزاده چه خبر؟؟!» لیلا سری تکان داد ،قبل از اینکه پاسخ بدهد مادرش با یک سینی شربت وارد اتاق شد و گفت:«از شازده نگو که دلم خونه....چه عجب مهتاب جون !!از وقتی دانشجو شدی زیاد نمیای این طرفا؟؟!» با خنده گفتم:«ببخشید؛به خدا وقت نمیکنم.» مادرش بعد از پرسیدن حال و احوال پدر و مادرم از اتاق بیرون رفت ومن و لیلا دوباره تنها شدیم. به لیلا که در فکر بود نگاه کردم و گفتم:«خب.....بگو چه خبر؟؟!» سری تکلن داد،دستش را بین موهایش فرو برد و گفت:«نمیدونم چی بگم مهتاب،مهرداد هی میاد و میره،منم ازش بدم نمیاد....بلاخره که باید برم سر زندگیم.مگه بده از اول تو آسایش باشم.مهرداد به اندازه ی ده تای بابام پولداره...یه خونه تو تهران،یه ویلا توشمال ،یه آپارتمان تو فرانسه،کارخونه ،ماشین......چی بگم؟چی بهتر از این،من حوصله ی آوارگی و بدبختی رو ندارم.!!» پرسیدم:«مامان و بابات چی میگن؟؟» اخمهایش را در هم کشید و گفت:«چمیدونم ،هی میگن فاصله سنیتون زیاده!!بهتر بابا،من حوصله ی پسر بچه هایی که همه ش به حرف مامانشون گوش میدن و دستشون تو جیب باباشونه ندارم.مهرداد مرد قابل اصمینانیه،میشه بهش تکیه کرد.تازه چون سنش از من بیشتره هوامو داره و نازمو میکشه ،بد میگم مهتاب!!!؟» سری تکان دادم و گفتم :«من تو کار خودم موندم،به تو چی بگم آخه!!!» لیلا لحظه ای مکث کرد و بعد با کنجکاوی گفت:«نکنه تو هم کار دست خودت دادی؟؟؟!» عصبی پرسیدم:«منظورت چیه؟؟!» گفت:«یعنی نکنه کسی رو دوست داری که مامان وبابات موافق نیستن!!؟» در سکوت سری تکان دادم که لیلا با اشتیاق پرسید:«کی هست حالا!!؟» 🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻
‌ 🌷 وقتی جوان نماز شب بخواند 🌷 آیت الله حق شناس : وقتی جوان برای نماز شب بلند میشود؛ ولی خوابش می آید سرش به این طرف و آن طرف می رود و چانه اش پایین می افتد، پروردگار درهای آسمان را باز می‌کند و خطاب به ملائک می فرمایند : "انظرا إلى عبدی" ⚜ (به بنده من نگاه کنید) خداوند افتخار میکند که ببینید این بنده کاری که بر او واجب نکرده ام چگونه به جا می‌آورد. پس من سه چیز را به او مرحمت میکنم : 1⃣ گناهانش را می آمرزم 2⃣ موفق به توبه اش میکنم 3⃣ رزق وسیعی نصیبش میکنم ┄┅┅┅✯✯┅┅┅┄ اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸ـبِـ‌سمِـ‌الله‌الࢪحمــݩِ‌الࢪحیـمـ 🌸 امام جواد علیه السلام: ثَلَاثُ خِصَالٍ تُجْتَلَبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ الْإِنْصَافُ فِي الْمُعَاشَرَةِ وَ الْمُوَاسَاةُ فِي الشِّدَّةِ وَ الِانْطِوَاعِ وَ الرُّجُوعُ عَلَى قَلْبٍ سَلِيم سه چیز باعث جلب محبت می شود: در معاشرت با دیگران انصاف را رعایت نمودن، در سختی و خوشی ها در کنار دیگران بودن و قلب و دل را از یاد غیر خدا خالی نمودن. بحارالانوار، ج 75ص82
دُعآێِ‌عَھْدِمونِھ📜🖖🏻●• ---------------------------------------- [••بِسْمِـ‌ﷲ‌الرَحْمٰنِ‌الرَحیمْ••] ••[اللّٰهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَالْأَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلِينَ .۞ ••[اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنِيرِ وَمُلْكِكَ الْقَدِيمِ، يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، يَا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ، وَيَا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ، وَيَا حَيّاً حِينَ لَاحَيَّ، يَا مُحْيِيَ الْمَوْتىٰ، وَمُمِيتَ الْأَحْياءِ، يَا حَيُّ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ؛۞ ••[اللّٰهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آبائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ فِي مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها، سَهْلِها وَجَبَلِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنِّي وَعَنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللّٰهِ، وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمَا أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَأَحاطَ بِهِ كِتابُهُ۞ ••[اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً، اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ، والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ ، وَالْمُحامِينَ عَنْهُ، وَالسَّابِقِينَ إِلىٰ إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ؛۞ ••[اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي، شاهِراً سَيْفِي، مُجَرِّداً قَناتِي، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحاضِرِ وَالْبادِي . اللّٰهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ، وَاكْحَُلْ ناظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ، وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ .۞ ••[وَاعْمُرِ اللّٰهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَأَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَإِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: ﴿ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا كَسَبَتْ أَيْدِي النّٰاسِ﴾، فَأَظْهِرِ اللّٰهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّىٰ بِاسْمِ رَسُولِكَ، حَتَّىٰ لَايَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ؛۞ ••[وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لَايَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ .۞ ••[اللّٰهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلَىٰ دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ . اللَّهُمَّ اكْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَنَرَاهُ قَرِيباً، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.۞ آنگاه«³بار»برران‌خوددست‌می‌زنی‌ودرهرمرتب‌می‌گویی: ••[الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صاحِبَ الزَّمانِ۞ ---------------------------------------- اِلْتِمآسِ‌دُعآ🤲🏻✨●•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت واقعا هنراست وشهید هنرمند واقعی!
▫️صبحها میڪنم ازعشق نگاهی به حسین ▫️میڪنم باز، از این فاصله‌راهی به‌حسین ▫️ڪردم ‌امروز سلامی‌ز سر دلتنگـی ▫️مُردم از حسرت شش‌گوشه، الهی‌به‌حسین 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌤
🔹 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ( بنیانگذار ستاد بازسازی عتبات عالیات): اﻗﺪامات اﯾﻦ ﺳﺘﺎد ﺑﺎﺑﺮﮐﺖ، ﻋﻤﻞﮐﻮﺛﺮاﻧﻪ وﯾﮏ ﺻﺪﻗﻪ ﻓﻮق ﺟﺎرﯾﻪ است. ✅ مشارکت در طرح توسعه حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام مزین بنام صحن و شبستان حضرت زینب کبری سلام الله علیها ✅ مشارکت در طرح توسعه حرم امامین جوادین علیهماالسلام بنام صحن امام محمد باقر علیه السلام 💳 مشارکت و پرداخت نذورات در درگاه رسمی پرداخت آنلاین به آدرس www.atabat.org 🔹️شماره کارت ٨٩٨٥ - ٤٤٠٣ - ١٠٧٠ - ٥٨٩٢ نزد بانک سپه 🔸️شماره گیری کد دستوری: #۷۲* 🔹️شماره حساب ۱۱۰ نزد بانک های ملی | انصار(سپه) | سپه | دی | صادرات | تجارت | سرمایه 🔸️مراجعه به منو خیریه همراه بانک های : ملت| ملی | انصار(سپه) | شهر | سپه | 🔹️همراه پرداخت ها: آپ | سکه | ستاره یک | تاپ | ۷۲۴ | ۷۸۰ ✴ جهت کسب اطلاعات بیشتر از طریق تارنمای ستاد بازسازی عتبات عالیات به آدرس www.atabat.org مراجعه و آیکون پرداخت نذورات کلیک نمائید
🔴 ارواح در عالم برزخ قسمت 25 🔵کوثر برزخی 🌈پس از مدتی به نهر زیبا و خیره کننده ای رسیدیم که هرگز در تصور و خیال انسان مادی نمیگنجید. ✨از یک طرف نهر آب سفید و در طرف دیگر شیری جریان داشت که از برف سفیدتر بود و در میان این دو شرابی روان بود که از سرخی مانند یاقوت♦️ و در لطافت بی نظیر بود.. نگاهی به بالا و پایین نهر انداختم،نه آغازی داشت و نه پایانی... 🌴با درختان و گلبوته های فراوانی که در اطراف نهر به چشم میخوردند،منظره ای شگفت انگیز به وجود آمده بود.. 🌹نیک گفت: این نهر با برکت*کوثر* است که از چشمه های آن در قرآن یاد شده است و در تمام وادی السلام جریان دارد، 🌼اما در هر منطقه ای از زیبایی و طعم مخصوصی برخوردار است.هرچه مقام مومن بالاتر باشد محل اسکانش بهتر و حوض کوثر آنجا زیباتر است. سپس نگاهی به بالای نهر انداخت و گفت: 💐وقتی این نهر از دشت شهدا میگذرد چنان زیبا و با طراوت است که هرکسی قدرت دیدن و چشیدن 💫آن را ندارد. 💥با تعجب گفتم: پس اگر این طور است وقتی از دشت امامان میگذرد چگونه است؟ نیک نگاهی به من انداخت و گفت: چه میگویی؟ آنها احتیاجی به این نهر ندارند.اگر طعم و طراوت و لذتی در این نهر است از وجود بابرکت امامان و پیامبران الهی💖 است.سرچشمه های این نهر همان جا هستند. ♻️سپس نگاهی به من انداخت و گفت: دوست داری از این نهر بنوشی؟ با هیجان گفتم: البته که میخواهم! نیک لبخندی زد و گفت: پس عجله کن به محل خودت برسی چون کوثر آنجا از اینجا خیلی لذیذتر است. 🔆با سرعت رفتیم تا به محل خودم رسیدیم. نیک گفت: اینجا دارالسلام توست،حالا هرچقدر میخواهی بنوش و خوش باش. 🌿در فکر این بودم که چگونه بنوشم که نیک به درختی اشاره کرد و گفت: از این حوریه ای که روی درخت نشسته بخواه تا تورا سیراب کند. 🌟نگاهی به درختها انداختم،بالای هر درختی حوریه ای در کمال زیبایی جامی زیبا و ظریف در دست داشت و در کمال دلبری قصد سیراب کردن من را داشتند. یکی از آنها با هزاران ناز و ادب و احترام جامی از کوثر به دستم داد و من نوشیدم. 💥وقتی قطره ای نوشیدم چنان سرمست شدم که دیگر هیچ رنجی از سفر به تنم باقی نماند. 🔵دیدار با خانواده ✅در این لحظه به یاد خانواده ام افتادم و گفتم،کاش میشد سری به دنیا بزنم و خانواده ام را از خواب غفلت بیدار کنم و به آنها بگویم مرگ یعنی راحتی و رهایی از تمام دردهای عالم. 🔅اگر بدانند اینجا برای مومن چقدر زیباست دیگر هیچ تلخی نسبت به مرگ در دل نخواهند داشت. نیک گفت: اگر بخوای اخبار اینجا را به آنها بگویی این کار ممنوع است ،اما میتوانی سری به انها بزنی. 🔘هر یک از اهالی برزخ اجازه دارند به صورت پرنده های لطیف در ایند و به اهل خود سرکشی کنند . اما مدت دیدار متناسب با لیاقت آنهاست، بعضی هر جمعه بعضی هرماه و بعضی هر سال... حالا اماده شو که تو در این لحظه میتوانی به دیدار آنها بروی... ⚫️تاریکی شب دنیا را سیاه پوش کرده بود،روی دیواری نشستم و خانواده ام را زیر نظر گرفتم. همسرم مشغول کارهای خانه بود و بچه هایم مشغول انجام تکالیفشان...سری به نزدیکان دیگرم نیز زدم و از اینکه هیچ کدام را مشغول انجام گناهی ندیدم خوشحال شدم و چون دیگر طاقت ماندن در دنیا را نداشتم به خانه ام در دار السلام برگشتم. 🔵هدایای زندگان ✅مدتها بود که زندگی باصفای خود را در دارالسلام ادامه میدادم و هر از گاهی از هدایای فرزندان و دوستانم بهره مند میشدم . 🌟هدایای آنها که عموما شامل دعا و استغفار و صلوات بود مرتب به من میرسید و مرا چون غریقی که نجات یافته باشد،خوشحال میکرد. 🍃هرکس بر سر مزارم حاضر میشد خوشحال میشدم و با او انس میگرفتم. حتی یک فاتحه آنها برای من از تمام دنیا خوشحال کننده تر بود ولی میدانم که زندگان این حقیقت را درک نخواهند کرد.. ✍ ...