eitaa logo
فرزندان حآج قٵسِـــم
476 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
49 فایل
▒هَݩــۉز هـــم بــڑﭑے شـــهـید شڍݩ ڢْࢪصت هسـت▒ 🌱ڍڷ ࢪﭑ بآیـــڍ صـﭑڢْ ڪࢪڍ🌱 به یاد سࢪدار دلــ♥️ــها•| **تبادل ادمینی نداریم** کپی آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی وتعجیل در فرج مولا
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀من با  کار دارم ! ابراهیم موبایل نداشت ،📱 اما بی سیم که داشت ! 📞 🪔برادرم ابـراهـیـم! اگر صدای مرا میشنوی ، کمک ! من و بچه ها گیر افتادیم در تله ی دشمن!😔 تلفن همراه من کار نمیکند بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه بیسیم نداشت تا با تو تماس بگیرم ...☎️ گفتم میخواهم با بی‌سیم شما تماس بگیرم.. گفتند اندرویدهای شما را📱 چه به بیسیم شهدا !📞 اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید صدایم را به تو برسانم ... اگر میشنوی ما گیر افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم هیکل تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟❤ تا چشم و دل دختری را آب نکنی !😇 اینجا کُشتی میگیریم تا دیده شویم .. لاک میزنیم💅🏻 تا لایک👍🏻 بخوریم تو حتما راهش را بلدی که به این پیچ ها خندیدی و دنیارا پیچاندی!😓 و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم ! ابـراهـیـم!❣ اگر صدایم را میشنوی، دوباره اذانی 📣بگو تا ماهم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند راه را پیداکنیم .. راه را گم کرده ایم😣 اگر از جبهه برگشتی کمی از ان غیـرت های نـاب بسیجی ها را برایمان سوغات بیاور؛🙁 تا ماهم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم... تمام...💔 .🌷🕊 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
🌸ماجــرای‌خواستگاری‌ابراهیم‌هادے خواهر شهید گفتند ، با اصرار زیادی که به ابراهیم انجام شد برای زن گرفتن بالاخره ابراهیم رو راضی کردیم که بریم یه جا براش خواستگاری و هماهنگی لازم برای حضور انجام شد. وقتی که رفتیم خواستگاری ، ابراهیم با همون لباسهای جنگ اومد خواستگاری و حاضر نشد که لباس مرتب تری بپوشه ، بعد از حضور قرار شد که ابراهیم با دختر کمی صحبت کنند ابراهیم رو راهنمایی کردند به سمت اتاق تا دختر خانم هم بروند و باهم در اتاق صحبت کنند. ابراهیم رفت سمت اتاق و چند لحظه بعد که دختر رفت سمت اتاق ، برگشت و گفت کسی داخل اتاق نیست ، وقتی جویا شدند ، دیدند پنجره اتاق بازه و احتمالا ابراهیم فرار کرده است . شب که جویا شدن از ابراهیم گفته بود که من نمیخوام این دختر منتظرمن بمونه••• 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
میانجی‌گری شهید برای استجابت دعا پدر شهید ابوالفضل راه‌چمنی ماجرای زنی را روایت کرد که شهید ابراهیم هادی، برآورده شدن حاجتش را به فرزندش ارجاع داده بود. ۱   شهید ابوالفضل راه‌چمنی متولد دوم اسفند ماه ۱۳۶۴ بود و عاشق خدمت در سپاه. جنگ سوریه که شروع شد، با جلب رضایت خانواده، در سال ۱۳۹۲ لباس مدافعان حرم را به تن کرد و بار‌ها و بار‌ها در سوریه حاضر شد. او به عنوان یکی از فرماندهان لشکر زینبیون همراه با رزمنده‌های پاکستانی در عملیات‌های متعددی شرکت کرد. تا در نهایت در فروردین ماه ۱۳۹۵ بر اثر اصابت ترکش خمپاره در العیس، جنوب غرب حلب، به شهادت رسید. پدر شهید ابوالفضل راه چمنی با اشاره به علاقه فرزندش به شهید ابراهیم هادی، به بیان خاطره‌ای پرداخت و اظهار داشت: شهید راه چمنی خیلی به شهید ابراهیم هادی علاقه داشت، قبل شهادت با این شهید اخت داشت و همیشه از او صحبت می‌‎کرد. در سالگرد ابوالفضل بود که دیدم زنی به همراه همسر و فرزندانش از تهران بر سر مزار ابوالفضل آمده بودند، خانم از من خواست چند دقیقه‌ای خصوصی با من صحبت کند. او تعریف کرد: «همسرم به مواد مخدر اعتیاد داشت تا حدی که چاقو گذاشته بود زیر گلوی بچه‌ها و می‌خواست آن‌ها را بکشد، خیلی درمانده بودم، تا اینکه یکی پیشنهاد داد متوسل به شهدا شوم، متوسل شدم به شهید ابراهیم هادی، چندباری به بهشت زهرا (س) رفتم و درددل کردم تا مشکلم را حل کنند، شبی خواب شهید هادی را دیدم، اسمم را صدا کرد و گفت پرونده شما را به شهید ابوالفضل راه چمنی ارجاع دادیم، از خواب بیدار شدم، هرچه نام شهدای دفاع مقدس را جست و جو کردم کسی را به این اسم ندیدم برادرم گفت شاید از مدافعان حرم باشد، در میان اسامی شهدای مدافع حرم نام شهید را پیدا کردم، به محض اینکه عکس شهید را دیدم چهره‌اش به دلم نشست، گویی سالهاست او را می‌شناسم، شهید را قسم دادم که کمک کند، مخصوصا که اسمش هم ابوالفضل است و به حضرت عباس (ع) نیز متوسل شدم، حتی گفتم من غریبه هستم شاید نخواهی مشکلم را حل کنی، پس نشانه‌ای به من بده. فردا مادرم تماس گرفت، پرسید با شهیدی حرف زدی؟ گفتم بله چطور؟ مادرم تعریف کرد خواب دیدم در محاصره داعشی‌ها بودم، جوانی آمد و ما را از دست داعش نجات داد، در آخر خودش را معرفی کرد و گفت من ابوالفضل راه چمنی هستم، به دخترت بگو ما به قول خودمان وفا کردیم، ولی شما که گفته بودی بر سر مزارت می‌آیم و دسته گل می‌آورم چرا نیامدی، این شد که امروز بر سر مزار شهید آمدم تا دینم را ادا کنم.» وی درباره ویژگی‌های فرزندش چنین گفت: ابوالفضل انسانی پاک و مومن به تمام معنا بود. به فرمایش شهید سلیمانی که می‎گفت تا شهید نباشی شهید نمی‌شوی واقعا مصداقش ابوالفضل است که عشق به شهادت داشت. چندباری به لبنان رفت، ماجرای جنگ سوریه که پیش آمد سالی دو بار سوریه می‌رفت و هر بار ۴۵ روز تا دو ماه با لشکر زینبیون خدمت می‌کرد. ورزشکار بود، کشتی می‌گرفت، چترباز بود، غواص بود از همه مهمتر قاری و حافظ قرآن بود و بیش از پنج جزء از قرآن را حفظ بود، وقتش را به بطالت نمی‌گذراند، به محض اینکه فراغتی پیدا می‌کرد قرآن کوچکی داشت که باز می‌کرد و می‌خواند. به رهبر معظم انقلاب اسلامی بسیار علاقه داشت، کوچک و بزرگ دوستش داشتند به ویژه بچه‌های بسیج، وقتی خبر شهادتش را شنیدند همه محله ناراحت شدند بچه‌های کوچک را می‌دیدم که اشک می‌ریختند، با اینکه پهلوان و کشتی‌گیر بود، ولی با همه مهربانانه برخورد می‌کرد... شادی روحش