#منتظرانه
#داستان_کوتاه
#امام_زمان
شخصی که مسلط به علوم غریبه بود، توانست در زمان خاصی، مکان حضور امام زمان را در بازار آهنگران شناسایی کند و پس از آن به سرعت برای دیدار ایشان راهی محل شد و مشاهده کرد که حضرت در کنار دکانی نشسته است که صاحب آن بیتوجه به ایشان مشغول نرم کردن آهن است، اما پس از مدتی مشاهده کرد که پیرمرد صاحب دکان به امام زمان گفت: یابن رسول الله، اینجا مکان گرمی است اجازه دهید برای شما آب خنک بیاورم.
اینگونه بود که استنباط شخص سوم مبنی بر اینکه فقط خودش متوجه حضور حضرت است، غلط از آب درآمد.
پس از مدتی پیرزنی به دکان مرد آهنگر مراجعه کرد و گفت: فرزندم بیمار است و خرج مداوای او هفت درهم است، تنها دارایی من هم همین قفل است که هیچ کس در این بازار بیش از شش درهم برای آن نمیپردازد، به خاطر خدا آن را به قیمت هفت درهم از من بخر، مرد آهنگر با دیدن قفل بدون کلید، به پیرزن گفت که متاع او با این شرایط 10 درهم ارزش دارد و در صورت ساخته شدن کلید برای آن دوازده درهم در بازار به فروش میرسد، حال هر یک از این دو کار را که بخواهی، برای تو انجام میدهم و در برابر دیدگان متعجب پیرزن 10درهم در ازای خرید قفل به او پرداخت کرد، آنگاه بقیةالله رو به شاهد کرد و فرمود: برای پیدا کردن ما رمل نیندازید، اگر همه مثل این مرد، مسلمان باشید، ما به سراغ شما میآییم.
@fatemiioon110
🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅
#شهدا
#شهید_برونسی
#انجام_وظیفه
شهيد برونسي مي گفت: اولين دفعه كه مي خواستم به جبهه بروم براي خداحافظي به خانه آمدم و ديدم كه خانمم حالت غش به او دست داده و خيلي وضع ناجوري داشت. مي گفت: بالاي سرش ايستادم تا بالاخره به هوش آمد. مادر زنمان هم بود. مانده بوديم كه چه طوري با اين وضعيت روحي و جسمي كه دارد جريان رفتن جبهه را به او بگويم. از طرفي مجبور بودم. چون وقت داشت تند تند مي گذشت و بايد خودم سريع به كارهايم مي رساندم. بالاخره جريان را به خانمم گفتم: تا خانمم جريان را شنيد هم خودش و هم مادر خانم من گفت: ما را با وضعيت به كي مي سپاري؟ در اين موقعيت و شرايط اگر ما الان بيفتيم چه كسي ما را به دكتر مي برد. گفتم كه: به خدامي سپارم و حضرت زهرا هم نگهدارتان هست. قبل از اينكه از خانه برود همان حالت مجدد به خانم ايشان دست مي دهد و خلاصه مجبور است كه اين خانم و خانواده را به همين وضعيت با چند بچه رها كند و خودش را به كاروان برساند. مي گفت: بعد از مدتي كه در جبهه بودم با خانواده ام تماس گرفتم و ديدم كه خانواده خيلي خوشحال است. تعجب كردم پرسيدم جريان چيست؟ خانمم جريان را اينگونه تعريف مي كردند، مي گفتند: بعد از اين كه تو رفتي در همان حالي كه من بي هوش بودم، يك كبوتر سفيدي وارد خانه شد و چند دور كنار خانه زد و كنار من نشست.من حركت كردم و به هوش آمدم، ديدم كه اين كبوتر است و نهايتاً پرواز كرد و رفت روي ديوار حياط روبروي همان در اتاق نشست. بعد از مدتي دور حياط چرخي زد و نهايتاً داخل اتاق آمد و دوري زد و پرواز كرد و رفت و گفت: از آن لحظه به بعد تا همين الاني كه چند سال مي گذرد و من در جبهه ها هستم خوشبختانه اين مريضي سراغ خانمم نيامده است
📚برگرفته از سایت شهدا
@fatemiioon110
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥صحبتهای جانسوز خانواده طلبه شهید همدانی «مصطفی قاسمی»
🔹بفرمایید، این خونه میلیونی را ببینید! با روزه قضا گرفتن و نماز قضا خواندن جهیزیه دخترش رو جور کرد
🔸عادتش این بود قبل از بیرون رفتن از خانه ذکر «فالله خیر حافظ و هو الرحمن الراحمین» را بگوید ولی آن روز چند بار بلند گفت لااله الا الله
🔹تنها داراییاش کتابهایش بود، در وصیتنامهاش خواسته آنها را بفروشیم و خرج کفن و دفنش کنیم
🔸شهادت پدرم برای ما افتخار است اما آنهایی که در فضای مجازی به ما تهمت میزنند را حلال نمیکنیم...
@ fatemiioon110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیانات_رهبری
💠رهبر انقلاب دیروز درباره آرایش جنگی دشمن چه گفتند؟
نقش مردم و مسئولان در این شرایط چیست؟
این👆 ویدئو را ببینید
@fatemiioon110
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
#منتظرانه
#هر_روز_صبح_باهم_دعای_عهد_مولایمان_را_مخوانیم
🔅امام خمینی (ره) میفرمایند:
"صبح ها سعی کن این دعا «دعای عهد» را بخوانی چون در سرنوشت (عاقبت به خیری) دخالت دارد."
☘یا رب العالمین☘
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
@fatemiioon110
#منتظرانه
#داستان_کوتاه
💠ابوالحسن علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی می گوید:
در یکی از سال ها به قصد سفر حج حرکت کردم و در مدینه چند روزی ماندم ، شاید امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را ببینم ؛ اما ملاقات ایشان قسمت ما نشد و با ناراحتی شدید وارد مکه شدم ؛ انجام مناسک حج را شروع کردم ،ولی همچنان در فکر بودم.
در یک لحظه که در مقابل کعبه ایستاده بودم ، احساس کردم درب خانه باز شد ؛ شخصی را دیدم که به سویم می آید ،من هم به طرفش رفتم پس از پرسیدن مقصد من و از احوال آقای خصیبی، از من پرسید: ابن مهزیار را می شناسی؟ گفتم : خودم هستم.
سپس از انگشتر امام حسن عسکری علیه السلام که پس از پدرم در دست من بود پرسید؛انگشتر را به او نشان دادم.
بعد از آن پرسید : چه کار داشتی؟ گفتم به دنبال آن امامی هستم که از ما پنهان است.
فرمود: امام خود را پنهان نکرده است، این اعمال شماست که باعث غیبت امام زمان شده است؛ حال برو و دفعه دیگر بین رکن و صفا هم دیگر را می بینیم.
📚داستانهای مهدویت
@fatemiioon110
7.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹#اَللّـهُمَّ اِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنا فيما مَضى مِنْ شَعْبانَ، #فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِيَ مِنْهُ
🔸پروردگارا، اگر ما را در آنچه که از ماه مبارک شعبان گذشته است نیامرزیده ای پس در باقی مانده آن ما را بیامرز
#شعبان
#رمضان
بانوای:حاج#میثم_مطیعی
@fatemiioon110