و اما ماجرای آن شب آفتابی سخت! شب غربت و مظلومی
صبح چهارشنبه ۴ آبان مثل روزهای گذشته #آرمان در درسهای حوزه شرکت کرد. پیامهای خوبی از سطح شهر تهران مخابره نمیشد.
آشوبگران در چند نقطه تجمعاتی همراه با تخریب اموال عمومی برپا کرده بودند.
ظهر بعد از اتمام کلاس آرمان وسایلش را جمع کرد و از طلبهها خداحافظی کرد.دوستانش به شوخی گفتند: شهید نشی!؟ صبر کن آخرین عکس را هم ازت بگیریم! اما آرمان گویا افق نگاهش جای دیگری بود. با رفتار و الفاظی متواضعانه دوباره خداحافظی کرد و با عجله از حوزه خارج شد و خود را به بچههای گردان امام علی علیه السلام رساند. نماز مغرب را در مسجد به جماعت خواند.
درگیری ها در #شهرک_اکباتان بالا گرفته بود. عدهای فتنهگر جهت هتک حرمت برخی شهروندان محترم و مردم مظلوم، تجمع کرده وبا شعارهای وقیحانه دست به آشوب و تخریب زده بودند. آرمان به همراه تعدادی از بسیجیها برای شناسایی و ساماندهی اوضاع به فاز یک اکباتان رفتند.
پرتاب سنگ از بالای برخی ساختمانها موجب جدایی او از تیم شناسایی میشود. در چشم برهم زدنی غریبانه محاصرهاش میکنند. اغتشاشگران از همه طرف به او حمله میکنند. با سنگ و چوب و لگد، با هرچه که دستشان رسید زدند و فیلم گرفتند و فحاشی کردند!
کربلایی به پا شده بود! غریب گیر آوردنش! لباس از تنش در آوردند، با تهدید و شکنجه از او خواستند به حضرات اهل بیت علیهم صلوات الله وحضرت آقا هتاکی کند! اما هیهات که تربیت شدهی مکتب سیدالشهداء سلام الله علیه دست از اعتقادات قلبیاش بکشد و جانش را به بهایی ناچیز بخرد!
آرمان زیر بار حرف اراذل و اوباش نمیرود و بلای بزرگ را به جان میخرد. شکنجه شدت مییابد و بدن پاکش را با ضربات مکرر چاقو پاره پاره میکنند و در نهایت با کوبیدن تکه بلوکهای سیمانی به سر مطهرش، به کما میرود! کفتارها بدن نیمه جانش را روی زمین میکشند و در گوشهای از شهرک تنها رها میکنند. پس از ساعتی پیکر پر زخم و کبود و تقریبا بی جان آرمان به بیمارستان منتقل میشود.
و سرانجام صبح جمعه ششم آبان ۱۴۰۱ آرمان عزیز به سبب شدت جراحات و آسیبها در سراسر بدن مطهرش، چونان مولایش سیدالشهداء با قتل صبر به فیض شهادت نائل آمد و در آغوش خونین اباعبدالله الحسین علیه السلام آرام گرفت.
بدن چاک چاک و کبود برادر شهیدمان تا ابد سندی بزرگ بر مظلومیت ملت شهید پرور ایران و فرزندان امام خامنهای و رسوایی مدعیان دروغین آزادی و حقوق بشر است.
• بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب مد ظله العالی در آستانه ۱۳ آبان ۱۴۰۱:
آن طلبهی جوان، طلبهِی شهید جوان در تهران ــ آرمان عزیز! ــ او چه گناهی کرده بود؟ طلبهِی جوان، دانشجو بوده آمده طلبه شده، متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزباللهی، شکنجه کنند زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان، اینها کارهای کوچکی است؟
اینها کهاند؟ این [را] باید فکر کرد؟ اینها کهاند؟ این بچههای ما که نیستند، این جوانهای ما که نیستند اینها، اینها کهاند؟ از کجا دستور میگیرند؟ چرا این کسانی که مدّعیِ حقوق بشرند اینها را محکوم نکردند؟ چرا قضیهی شیراز را محکوم نکردند؟ اینها طرفدار حقوق بشرند؟
#آرمان_عزیز
#شهید_ارمان_علی_وردی
#برای_ارمانمان
#چله_آرمان
http://eitaa.com/fatemiioon_news