eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
759 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
✍خاطره دوم از ازدواج (حاتمی) که الان بدست بنده رسید☺️ سلام علیکم ممنون میشم ماجرای ما رو در مورد مسول کمیته ازدواج بزارین تو کانالتون چند سال پیش، با تعدادی از خواهران و برادران شیرازی راهی جنوب بودیم تقریبا 10 تا اتوبوسی میشدیم ما هم به عنوان راوی نوکریشونُ می کردیم، تقریبا هر 4 الی 5 ساعتی می رفتیم تویِ یکی از اتوبوس ها از اهواز حرکت کردیم به سمت هویزه، استثنائا فرصت کردم 3 تا از ماشین ها رو برم، تقریبا هر ماشینی نیم ساعت ماجرای شهید حاتمی رو هم بین روایت ها مطرح کردیم آخرین ماشین که رسید، ماشینی بود که ما وستر شده بودیم یکی از اتوبوس پسرا بچه ها با چه شور و حالی دوره کرده بودن ما رو و میگفتن قبر شهید حاتمی کجاست وقتی رسیدیم اونجا، با تعجب همه دیدیم که حدود 50 الی 60 تا از دخترایِ خودمون حلقه زدن دور شهید حاتمی و چه حالات معنوی.... لباسا و پرچم های مخصوصی داشتیم که مشخص بود از کجا اومدیم و اهل کدوم شهریم همین جوری منتظر بودیم، که مسئول کاروان که بنده خدا هم شاهد ماجرا بود و می دید پسرا مثل اسپند رو آتیش دل تو دلشون نیست، گفت: کاروان شیراز حرکت اصلا یه وضع عجیبی شده بود، همه منتظر بودن که یهو گفتن حرکت من دیدم چاره ی دیگه ای نیست سریع رفتم بالا سر شهید حاتمی گفتم: خواهرای محترم از خود گذشتگی نشون بدین، پسرا هم گره تو کارشون هست یهو همه الفرار پسرا رو نگو، که مثل بچه های مدرسه ای که فقط منتظر شنیدن زنگ آخر هستن تا فرار رو بر قرار ترجیح بدن. هاج و واج منتظر بودن بین پسرا یه جوون 27. 28 ساله ای بود فکر کنم اسمش وحید بود که از اون شلوغ های شیراز بود، از اون مجید سوزوکی های امروزی که فقط کارش موتور و تیپ و رفیق بازی و لوتی بازی بود لحظه ای که خواهرا بلند شدن، هنوز یه چند نفری بودن دیدم پسرا به سرعت. خودشون رسوندن اونجا. که یه وقت دیدم همون جوون خودش رو کامل انداخت رو قبر شهید حاتمی و کاملا دراز کشید رو قبر شهید حاتمی و قبر و بغل گرفت جوری که هیچ کس دیگه ای دستش به قبر نمی رسید گفتم چیکار میکنی وحید آغو گفت: حاجی ولمون کن، بعد یه عمری که نَنَمون (مامانم) نتونست برام زن پیداکنِ یه نفر پیدا شده میتونه کار 100 تا ننه رو انجام بده امروز نمیخواد 100 تا زن پیدا کنِ در حق ما برادری کنِ و فقط برا من زن پیدا کنِ اونجا بود که بقیه ی رفقا بیخیال خودشون شدن و مجلس شد خنده و درخواست حاجت از شهید حاتمی برا نز گرفتن وحید آغویِ گل eitaa.com/fatemiioon_news