eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
820 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷روایتِ اول: *مادرِ 💓 دانشجوی پزشکی بود و تک پسر خانواده. رفت جبهه و شد چون توی معرکه‌ی جنگ شهید شده بود، نیازی به غسل و کفن نداشت و با همون لباس خونی دفنش کردند وقتی شهید رو گذاشتند توی قبر، مادرش گفت: خودم می‌خوام برم توی قبر و برای بچه‌ام تلقین انجام بدم مادر وارد قبر شد. تا دستاش رو گذاشت روی سینه‌ی پسرش، دید سینه‌اش پر از خون لخته شده است😭 مادر می‌گه: اون لحظه گرفت. سرم رو آوردم بالا تا به خاطر این درد داد بزنم اما یهو چشمم خورد به پدر و مادرها، و جوونایی که بالای قبر ایستاده بودند... با خودم گفتم: اگه من الان از غصه داد بزنم، دلِ پدر و مادرها خالی بشه و بچه‌هاشون رو نفرستن جبهه، یا اگه داد بزنم و این جوونا بترسن و دیگه نرن جبهه از اسلام دفاع کنن، فردای قیامت جواب این گناه رو چی بدم...😢 رو فرو خوردم. سرم رو بردم کنار گوش پسرِ شهیدم و آروم گفتم: عزیزم برو! فقط سلام منو به (سلام الله علیها) برسون...😔 زینب(سلام الله علیها) خودش مادر شهیده، می‌دونه من چی کشیدم... 🌷روایت دوم: *مادرِ 💓شب بود که اومد خونه. بهم گفت: مادر برا خداحافظی اومدم... اون شب برا پسرم درست کرده بودم. غلامحسین اومد سر سفره نشست و شروع کرد به خوردن. اما دیدم توی فکره... علت رو که پرسیدم گفت: مادر! امشب من پیش شما ماهی می‌خورم، فردا ماهی‌ها منو می‌خورن...😢 پسرم رفت و فردا توی خلیج فارس به دست آمریکایی‌ها شهید شد و هنوز جنازه‌اش برنگشته...😭 مادر شهید می‌گفت: از شهادت پسرم سی و چند سال می‌گذره و من از اون موقع به الان، لب به ماهی نزدم... + پی نوشت: برای ام‌البنین‌های کشورمون دعا کنیم @fatemiioon_news