#مثنوی
#مادر
در شبی ظلمانی و اندوه بار
لحظهها میآمد از ره سوگوار
سرزمینی بود و شب فرمانروا
دردها بسیار، اما بی دوا
غنچهای چون لب به خنده میگشود
دست خونریز، خزانش میربود
ناگهان آمد بهاران در حجاز
شد گلی بر شاخسار وحی، باز
شد زمان گهوارهی میلاد نور
صبح آمد زرفشان از راه دور
نوگل باغ نبوت باز شد
مهر با مه هم دل و هم راز شد
در رسید از جان جانان این نوا
سوی آن عاشق که بد رمز آشنا
کای محمد، کوثرت بخشیدهایم
مهر و مه در طالع او دیدهایم
کوثرت در قرنها جاری شود
مظهر عشق و وفاداری شود
عرشیان با حمد و تهلیل و سرور
گرد آن گل آمدند از راه دور
چشم صحرا این عجب کی دیده بود؟!
در زمین عطر خدا پیچیده بود
نام او را مصطفی، زهرا نهاد❤️
آن مه از گردون فراتر پا نهاد
سپیده کاشانی
#صلوات 👉
🇮🇷@fatemiioon_news
🌸این پنج نور، علت زیبای خلقتند
🍃اسرار پنج حرفِ حروف «کرامت»ند
🌸این خانواده اشرف اولاد آدمند
🍃اینها طبیب درد طبیبان عالمند
🌸این پنج تن خلاصهی احساس خالقند
🍃اندازهی دل همهی خلق، عاشقند
🌸خاکی شدند تا ره افلاک وا کنند
🍃آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
🌸زیباترین سپاه به میدان رسیده بود
🍃پای ابوتراب به نَجران رسیده بود
🌸آنان که لاف، پیش شه لافتی زدند
🍃تا چشمشان به هیبتش افتاد، جا زدند
🌸یک اخم مرتضی #علی و ختم غائله
🍃اینگونه شد خلاصهی روز #مباهله
#قاسم_صرافان
#مثنوی
@fatemiioon_news