eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
743 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
💥قسمت هشتم💥 💢خاطراتی از شهید حججی💢 خانه اش ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖 یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز. گفتم: "ای والله آقا . عجب کار توپی کرده ای."😜 لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻 ☜✧✧✧✧✧✧ خیلی زهرایم را ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌 اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود .😇 بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞 از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍 هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇 دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻 ~~~~~~~~~~~~~ حساس بود روی صبح هایش. اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز و پکر بود.😞 بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، و و میخواند.😔 هر سه اش را. برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد. میخواست چشمانش نشود و خوابش نبرد. میخواست بتواند دعاهایش را و با بخواند..😌👌🏻 . 💝زندگینامه 💝 💥قسمت نهم💥 دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد. بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای ، دست و بالم بسته میشه. "😉 با این وجود، یکبار پیشنهاد رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."😌 این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد. افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍 در به در دنبال بود.😇💚 . °°°°°°°°° سپاه قبولش نمی کرد.😢 بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐 برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.😮 خیلی این طرف و آن طرف رفت. آخرش هر جور بود درستش کرد.😍💪🏻 این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"😩 آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.🤗 آخر سر قبولش کردند.😇🤗 خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت.😇 رفته بودم سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎 . :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم . تا دم ظهر کلاس بودیم. بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.😳😮 یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"🤨 راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب نکردیم. "😢 فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.🤔 گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇 ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به . مثل باران توی قنوت نماز شبش می ریخت.😭😢 آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.🙄 عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."😌 بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!" گفت: " به خود امام رضا علیه السلام قسم که من حاضرم. خیلی لذت آوره!"😍👌🏻🤗 @fatemiioon110
🔴حقوق قراره ۲۵ درصد افزایش پیدا کنه، یعنی کسی که ۲ میلیون حقوق میگیره میشه ۲۵۰۰ و کسی که ۲۰ میلیون حقوق میگیره میشه ۲۵ میلیون! حالا کیا ۲۰ میلیون حقوق میگیرن؟ بله امثال آقای ! بهتر نیست به حای این شیوه که باعث بیشتر شدن طبقاتی میشه راه حلی دیگه‌ای انتخاب کنید؟ @fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خط قرمز رئیسی از زبان محسن هاشمی 🔻 رفسنجانی: الان می‌ترسند چون آقای آمده است. @fatemiioon_news
🌠☫﷽☫🌠 درباره اولین فیلم تبلیغاتی دو بار دیدن نداشت اما دیدم. خودم را قانع کردم که تا آخرش بنشینم و ببینم چه در چنته دارد؟ و بعد از یک شکست فضاحت بار در اولین مناظره، چطور می خواهد خود را در اذهان کند؟ مخصوصا اینکه شنیده بودم مبلغ قابل توجهی برای این فیلم خرج کرده و امیدها بدان بسته و... اما آنچه شاهدش بودم... نه... اجازه بدید فصل به فصل و گام به گام با خودش پیش برویم: ⛔️ فصل اول: شما را باختید. به قول نقی معمولی؛ باختید بد هم باختید! جمهور را وقتی باختید که مردم درگیر و و کوچک شدن سفره شان بودند اما شما مسیر خواسته ها را به طرف بی بند و باری و سواستفاده از واژه آزادی های مدنی بردید. محصول آن سالهای (بخوانید ) آن بود که عده ای و مسئله دار در لباس و ، زمام امور مردم را در دست گرفتند و سپس دوباره به اصل خویش و کاسه لیسی برگشتند. تا جایی که بیش از نیمی از اعضای دفتر و و آن روزگار، یا مانند امثال وزیر ارشادتان پناهنده شدند و یا مانند امثال خبرنگاری که محمد خاتمی او را به تشویق کرد رسماً به استخدام سازمان و درآمدند. مبارکتان باشد آن یاران غارتان و فرخنده بادتان خیانت به جمهورتان! ⛔️ فصل دوم: مَثَل کاندیدا معرفی کردن هم فکران شما مثل آن همسایه ای است که با همسایه اش لج بود و قصد ویران کردن آنان را داشت و به همین خاطر، میگشت و هر که از او مسئله دار تر نبود را به اسم خیرخواهی و در لباس هم جواری و دلسوزی به خانه همسایه اش می فرستاد. اینقدر شرایط برای همسایه زبان بسته دشوار شد و به خاطر آن قبیل خواستگارها شرمنده در و همسایه بود که ترجیح داد همه را جواب کند و بدنامی سختگیری را به جان بخرد اما سرنوشت فرزندان معصومش را به یک مشت پرونده دار و سابقه دار نسپرد. از چه کسانی می کنید جناب مهرعلیزاده؟ از کسانی که اگر سابقه و دلایل رد صلاحیتشان اعلام شود، به قول جناب حاضر در و قوه قضاییه، مردم آنان را تکه تکه می کنند؟! ⛔️ فصل سوم: فریاد شما باید زمانی فریاد جمهور را میشنیدید که خانم دختر محترمتان متولد ۱۳۶۶ به لطف بابا جانشان به سمت « » که تریلی عنوانش را نمی‌کشد کردید و هر چه دلسوزان فریاد زدند، انگار نه انگار! با اینکه سعیده جانتان از ، مدرک دوخت و دوز داشت و حتی قبلاً هم که شما در گردشگری سمت داشتید، به سرکار علیّه سمت داده بودید! فریاد مال آن فضل و بخشش هایی بود که برای پست و مقام دختر و اطرافیانتان انجام دادید اما چون به نفعتان نبود، نشنیدید! راستی اگر زبانم لال رییس جمهور شدید، این بار چه سورپرایزی برای دختر دلبندتان دارید؟! ⛔️ فصل چهارم: ! در ، وقتی مهران خان مدیری رییس پلیس بود و میدید با چه مکافاتی مجرم مارکدار و سیبیل کلفت محل دستگیر می‌شود اما پس از ۴۸ ساعت تبدیل به زبان دراز میشود و دوباره به گردش قدرت در محل برمیگردد در دیالوگی ماندگار گفت «پس باید فکری به حال کرد!» جناب مهرعلیزاده! بدون شرح آن انتخاباتی است که از فرآیندش یاغی و باغی و منحرف و فتنه گر و منافق و جاسوس استفراغ شود باید هم فکری به حال اصلش کرد. ⛔️ فصل پنجم: زندگی ادامه دارد... خان! در این فیلم از همه خرج کردی. از و گرفته تا طایفه رد صلاحیت شده های همپالانتان! جالب است که چند هفته است تکرار می کنی که هستی اما دریغ از اندکی حمایت توسط ! حتی اگر نصف آن خاتمی که کردی، سنگ به سینه زده بودی، سری تکان میدادند و بیش از این شرمنده ات نمی‌کردند. حداقل دستی تکان میدادند و بوقی می‌زدند و سرفه ای می کردند. حتی خاتمی هم مسئولیت دوستی با تو را گردن نگرفت چه برسد به اینکه تو را تَکرار دولتش بداند! جناب مهرعلیزاده! حیات انقلاب اسلامی ادامه خواهد داشت و امثال شما را کنار خواهد زد و تفکرات و و بی ادبانه شما را به زباله دان خود خواهد سپرد. شما دیگر نه تکرار می شود و نه تکثیر. این ، پایانی است بر همه اشتباهات و اشتباهی ها. ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ╔═••⚬🇮🇷⚬••══╗ @fatemiioon_news ╚══••⚬🌍⚬••═╝