#تلنگر
✍#محمد_مسلم_وافی، یکی از ده برادرانِ من است
تعریف می کرد که وقتی ۸ تا فرزند داشتم، سوار بر موتور به دنبال منزل اجاره ای می گشتم
ناگهان پسرم که ترک موتور من نشسته بود، فریاد زد: بابا، بابا، خونه
ایستادم. دیدم روی دربِ منزلی یک بنر زده که: این منزل چهارصد ملیون تومان به فروش می رسد!
گفتم: پسرم، ما به دنبال اجاره منزل هستیم نه خریدِ آن!
گفت: حالا یه دری بزنیم
پیاده شدیم و در زدیم و پیرزنی درب را باز کرد و وقتی گفتم دنبال منزل اجاره ای هستیم، گفت: نه ما منزل را به فروش گذاشته ایم
ناگهان صدای خانم جوان تری از پشت درب آمد که: آقای وافی، شما هستید؟
با خودم گفتم: این منو از کجا می شناسه؟!؟
گفت: من صحبت های شما را هر هفته از رادیوی معارف گوش می دم. هفته قبل که مجری از شما پرسید: چند فرزند دارید؟ گفتید: هشت تا. درسته؟ گفتم: بله. گفت: تا شب صبر کن
خسته تان نکنم. برادرم الآن چندین سال است در آن خانه می نشیند بدون اینکه حتی یک ریال اجاره بدهد
بله دیگه
سعدی هم هفتصد سال پیش گفته بود که:
از دَرِ بخشندگی و بنده نوازی
مرغ هوا را نصیب و ماهیِ دریا
قسمت خود میخورند مُنعم و درویش
روزیِ خود میبرند پشّه و عَنقا
حاجتِ موری به علم غیب بداند
در بُنِ چاهی به زیر صخرهٔ صَمّا
چند صاحب خانه در تمام ایران می شناسید که از فروش خانه اش منصرف گردد و منزلش را چندین سال به صورت رایگان در اختیار یک خانواده ده نفره قرار دهد؟!؟
✍احمد یاسر وافی یزدی
eitaa.com/fatemiioon_news