شهید محمد رضا عسگری❤️
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#نمى_خواهم_عکسش_را_ببینم!
🌷چند روز پیش بچه دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. گفتم: "هان، آقا مهدی خبری رسیده؟" چشم هایش برق زد.
🌷گفت: "خبر که .... راستش عکسش رو فرستادن". خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم. با عجله گفتم: "خب بده، ببینم". گفت: "خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم.
🌷قیافه ام را که دید، گفت: "راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات، اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش". نگاهش کردم. چه می توانستم بگویم؟ گفتم: "خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم".
📚 خاطره ى شهید محمدرضا عسگری از كتاب
پرواز در قلاویزان، ص ١٣٢
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
ترانه علیدوستی به بند ۲۰۹ اوین که زیر نظر وزارت اطلاعاته، منتقل شد
میدونید کیا رو تو این بند میبرن
کسانی که با موصاد همکاری داشتن.
این عنکبوت سیاه مهره ی موساد بود
اگر الان بیرون بود خودشون میکشتن
میگفتن کار نظامه ‼️
😊خوشحالیم
#بصیرت
#بیشرف
#ایران_قوی
#سلبریتی
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹علامه حسن زاده آملی: باید قنبر حضرت خامنهای کبیر بود.
به هر جای آسمان رفتم این سید را دیدم.
#ولایت_مطلقه_فقیه
#نایب_برحق_امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پیشنهاد_دانلود 👌👌👌👌👌
@Manavi_2
قمر در عقرب..mp3
3.56M
#بسم_رب_العشق ❤️
#رمان
#قسمت_نوزدهم
#جانمــ_مےرود
#فاطمه_امیری
مریم مادرش را روی صندلی نشاند و شانه هایش را ماساژ می داد
ـــ آروم باش مامان باور کن با این کارایی که میکنی هم خودت هم بقیه رو اذیت می کنی آروم باش
ــــ خانم مهدوی
مریم نگاهی به دو مامور پلیس انداخت
چادرش را درست کرد
ـــ بله بفرمایید
ـــ از نیروی انتظامی مزاحمتون شدیم .برادرتون مجروح شدن درست؟؟
ـــ بله
ـــ حالشون چطوره
ــ خداروشکر خطر رفع شد ولی هنوز بهوش نیومده
ـــ شما میدونید چطور برادرتون چاقو خوردن؟
ــ نخیر ما بیمارستان با ما تماس گرفت ولی ایشون همراشون بود
و با دست اشاره ای به مهیا کرد
مهیا از جایش بلند شد
ـــ س سلام
ـــ سلام .شما همراه آقای مهدوی بودید
ــ بله
ـــ اسم و فامیلتون
ـــ مهیا رضایی
ـــ خب تعریف کنید چی شد ???
و به سرباز اشاره کرد که گفته های مهیا را یاداشت کنه
#ادامه_دارد ....
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4