داروخانه معنوی
خطبه ۲۶ 🔹اعراب پيش از بعثت 🎇🎇🎇#خطبه۲۶🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🔹شناخت فرهنگ جاهليت 🌺خداوند، پيامبر اسلام، حضرت محم
خطبه۲۷
در فضیلت جهاد
🎇🎇🎇#خطبه۲۷🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🌷 مظلوميت امام (ع) و علل شكست كوفيان
اي مرد نمايان نامرد! اي كودك صفتان بي خرد، كه عقلهاي شما به عروسان حجله آراي، شباهت دارد، چقدر دوست داشتم كه شما را هرگز نمي ديدم و هرگز نمي شناختم، شناسايي شما سوگند به خدا كه جز پشيماني حاصلي نداشت، و اندوهي غم بار سرانجام آن شد خدا شما را بكشد كه دل من از دست شما پرخون، و سينه ام از خشم شما مالامال است، كاسه هاي غم و اندوه را، جرعه جرعه به
من نوشانديد، و با نافرماني و ذلت پذيري، راي و تدبير مرا تباه كرديد، تا آنجا كه قريش در حق من گفت: (بي ترديد پسر ابيطالب مردي دلير است ولي دانش نظامي ندارد) خدا پدرانشان را مزد دهد، آيا يكي از آنها تجربه هاي جنگي سخت و دشوار مرا دارد؟ يا در پيكار توانست از من پيشي گيرد؟ هنوز بيست ساله نشده، كه در ميدان نبرد حاضر بودم، هم اكنون كه از شصت سال گذشته ام. اما دريغ، آن كس كه فرمانش را اجراء نكنند، رايي نخواهد داشت.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
-مےگُفت...
أگر؏ِــلم مِـــــلاک بٰاشَد۔۔؛
شِیـــــطٰان أز هَمہ؏ــٰالمتـَــــر أست۔۔۔!
؏ـَمل مُهم أستْ..🌱
- آیـــّــتاللهکوهستـــٰــانے-
#سخن_بزرگان
#تلنگر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#شیطان_شناسی ۱۳ 🔥 حمله شیطان از عقب (کینه ) 🌺 #استاد حاجیه خانم رستمی فر «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5938293672612202565.mp3
19.32M
#شیطان_شناسی ۱۴
💫 مراقب حمله های شیطان باشیم
#استاد حاجیه خانم رستمی فر 🎤
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#فاطمیه ۲ 📝حضرت علی(ع) می فرمایند: 🌺رحمت خدا بر کسی که سه مرحله خود را بشناسد(از کجا آمده،،الان کجا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5789430338061076682.mp3
9.44M
#فاطمیه ۳
📝❣انسان در مقام انسانی اش نیاز به غذای روح(یاد خدا) دارد
🎤 #استادحاجیه خانم #رستمی_فر
🔈#سخنرانی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
✹﷽✹ #رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_نود_و_یکم فاطمه روز به روز زیباتر میشد و به قول معروف، ز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
✹﷽✹ #رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_نود_و_یکم فاطمه روز به روز زیباتر میشد و به قول معروف، ز
#رمان
#رهایی_از_شب
#قسمت_نود_و_دوم
غذای داخل ظرف برای دونفر بود.
گفتم :من دارم میرم بالا شما راحت باشید.
ولی کاش منزل من رو قابل میدونستید ..اینطوری خیلی شرمنده شدم.
فاطمه با خنده گفت: ما باید شرمنده باشیم که تو رو تو زحمت انداختیم سید خدا.
از آنها جدا شدم تا راحت در ماشین سحری بخورند و خودم با شوقی مضاعف به خانه برگشتم وبایک لیوان شیر وخرما سحری خوردم.
فاطمه زنگ آیفون رو زد.ظرف غذا رو میخواست برگردونه.اومدبالا.
گفت:رقیه سادات تو در آشپزی محشری..باید قول بدی راز لوبیاپلوی خوشمزه ت رو بهم بگی!
سینی رو ازش گرفتم:
_نوش جونت..ببخشید کم بود
_عالی بود.اینا رو ول کن..اومدم بالا به بهانه ی سینی که بهت بگم اصلا نگران نباش.اونا هیچ غلطی نمیتونن بکنن.البته شاید هم ما داریم شلوغش میکنیم و اونها از اومدنشون به مسجد قصد دیگری داشتند.
با تمسخر گفتم:ارهههه...مثلن اومده بودن توبه کنند..اون هم تو همین مسجد..آخه هیچ مسجدی تو تهران وجود نداره! !!
فاطمه هم با لحن من ادامه داد:ارههه دیگه..ان شالله که هدایت شدند والان از رستگاران هستند خدا رو چه دیدی؟!
خندیدیم.او از ته دل..من از سر جبر!!!
میان خنده با عجله گفت:من زود برم دیر شد.دستت درد نکنه بابت غذا.فردا بهت زنگ میزنم برام تعریف کنی من نبودم چه خبر بوده..
وبا بوسه ای رفت.
بازهم من ماندم و آغوش خدایی که وعده داده در این شبها سرنوشت رو میشود از سر نوشت! بلند شدم قلم وکاغذ برداشتم و کنار سجاده ام بعد از نماز حاجت، برای خدا حرفها و حاجتهام رو نوشتم.بعد درنامه ای خطاب به حاج مهدوی از خودم دفاع کردم.وبا هربار خواندنش اشک ریختم.
*********
سلام دختری از دل تاریکی به مردی از جنس نور!!
خیالتان راحت! این یک نامه ی عاشقانه نیست.
نامه ی ملتمسانه هم نخواهد بود.
این فقط درد دل دختری تیره روز است که قرار بود همیشه پاک زندگی کند..پاک بماند..اما سرنوشت برایش اینگونه نخواست.
حاج آقای مهدوی..روزی که شما را دیدم به واسطه ی نور شما دل از تاریکی کندم و عاشق روشنایی شدم! از آن روز نزدیک به یکسال میگذرد ومن الان درنور هستم! شما فرمودید کسی که بواسطه ی دیگری ازتاریکی رهانیده شود وبه نورپناه ببرد وقتی از آن کس ناامید شود دوباره به سمت تاریکی میرود.
خواستم بهتون بگم که ابدا اینگونه نیست لااقل درمورد من اینگونه نیست.من قریب به چند ماه است که از منشا نوری که زمینه ساز هدایت من شد نا امیدم و او از من با انزجار فرار میکند..اما من هنوز در نورم''
من میدانم که دختری مثل من که گذشته اش تاریک وسیاهه لیاقت مردی از جنس نور را ندارد ولی حق دارد که عاشق نورباشد.چون عمرش رو درتاریکی گذرانده و نور به او امید و شور زندگی میدهد.من زیر امواج این نور ریشه کردم..سبز شدم..شکوفه دادم...و حالا دارم روز به روز بلندتر و سبزتر میشم.خیلی حرفها شنیدم..خیلی طعنه ها خوردم..ولی من امیدم به انوار مطلق خدایی بود که روزی نوری رو سر راهم قرار داد تا با دیدن انوارش یادم بیفتد چقدر از تاریکی بیزارم.به من میگن تو تاریکی..تو سیاهی لیاقت رسیدن به نور رو نداری شاید آنها راست بگن.کسی که مدتهاست مرد خدا بوده و از گناهان بری حقش نیست که مزدش دخترکی ناپاک و غافل از خدا باشد!
همانگونه که خداوند در آیه ی 26 سوره نور فرمودند:مردان پاک برای زنهای پاک و زنهای ناپاک برای مردان ناپاک ..
وقتی این آیه رو خواندم دل از وصال بریدم ولی بعد اسم خود سوره امیدوارم کرد!!
خداوند خودش فرموده که توابین رو دوست دارد و به آنها وعده ی آمرزش داده.من مدتهاست که کار خودم رو به خداواگذاشتم.اگرعالم و آدم جمع شوند و بگویند تو لیاقت یک مرد مومن رو نداری چون روزگاری، از غافلین بودی خدا وعده اش روفراموش نمیکند.من از خداوند مردی مومن وازجنس نورخواستم و قطعا او به وعده اش عمل میکند.حتی اگر مردم بگویند عادلانه نیست ..
من چنگ زدم به ریسمان نور الهی.و مطمئنم که این ریسمان مرا به جایی خواهد رساند که آنهایی که مرامورداستهزا قرار دادند آرزوی رسیدنش رادارند.دیگر برای من مهم نیست که حاج مهدوی ها چرانگاه سردبه من می اندازند.برایم اهمیتی ندارد که حاج مهدوی منو قابل نگاه کردن نمیداند.من به خدایی امید بستم که درعین ناباوری راه درست رومقابلم گذاشت ومنو هدایتم کرد.درسخنرانی اخیرتون فرمودید حب خداباید دردل بنده باشه نه حب غیر او..من میگم حب بنده های مومن خداهم حب خدارو دردل آدم زنده میکنه.من ازحب شما وخانوم بخشی حب خدارولمس کردم.و خداروقسم میدهم به حب خودش، که این محبت رو ازمن نگیرد.
حاج آقای مهدوی، من نمیدونم شماچرامرا از مسجد وبسیج اون ناحیه دورکردید؟ شاید من هم اگرجای شما بودم همین کار رومیکردم.من یک دخترگنهکار بودم که بین خوبان جایگاهی نداشتم ولی هرگزموفق نخواهیدشد
مرا از مسجدکوچکی که دردلم ازمهرخداساختم بیرونم کنید.
آیدی نویسنده👈 @Roheraha
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب 🌙🌔
﴿رَسولِ أڪرَم ﷺ۔۔𑁍﴾ :
بَندها؎ ڪِہ؛
تَصمیـــــم مےگیرَد ؛
( بَرٰا؎«نمـــــآز شَب۔۔۔❋)» ،
أز خـٰواب بَرخـــــیزَد و
خـٰواب مےمٰآند ۔۔۔
خـٰوابش صَدقها؎،
حســـــاب مےشود ڪہ ۔۔۔
خـُــᰔــدٰا دٰاده و
ثـَــــواب آنچِـہرا ڪِہ؛
قَصد دٰاشتْ خــُـــدا۔۔،
بَرا؎ او مےنـــِــویسد!
﴿۔۔۔میزان الحڪمه ج10470/5۔۔۔﴾
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2