eitaa logo
داروخانه معنوی
6.4هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4.6هزار ویدیو
126 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز شنبه جزء خوانی قرآن کریم داریم هدیه به آقا جانمون حضرت مهدی عجل اله برای سلامتی و ظهور و فرجشون ان شاءالله مهلت خواندن جزء ها تا پایان هفته است هر کس تمایل به شرکت در ختم قرآن را داره وارد لین‌ک زیر بشه و اسم و فامیلش را بنویسه https://eitaa.com/joinchat/170918372C42e49e2bdb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«زِینب ۜ۔۔✿»کنٰار جِسم حُسینَش ، ﴿شَهیـــــد۔۔﴾ شُد:)! «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زینب ۜهمانکہ سِیـطره دٰارد بہ ؏ـآلمیـن۔۔ زینب ۜ نگـو ، بگو هَمہ؎ هَستےحُسینﷺ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه 💫 عشق سوزان مرد سیاه چهره‌ای به حضور علی علیه السلام رسید عرض کرد: یا امیر المؤمنین
🌱 نامگذارى حضرت زینب (س) هنگام ولادت جبرئيل از جانب خداوند متعال بر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نازل شد و عرض كرد: «يا رسول اللَّه، اسم اين دختر را زينب بگذار». آنگاه جبرئيل گريست. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله پرسيد: سبب اين گريه چيست؟ عرض كرد: همانا اين دختر از آغاز زندگانى تا پايان روزگار در اين سراى ناپايدار با رنج و درد و بلا خواهد زيست. گاهى به درد مصيبت شما يا رسول اللَّه مبتلا مى‌شود، و گاهى در ماتم مادرش و گاهى در مصيبت پدر و گاهى به درد فراق برادرش حسن مجتبى عليه السّلام دچار خواهد شد. از همه بالاتر به مصائب كربلا و نوائب دشت نينوا گرفتار مى‌شود چنانكه مويش سفيد و قامتش خميده خواهد گرديد. اين خبر را اهل بيت عليهم السّلام شنيدند و اندوهناك و گريان شدند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله صورت بر صورت حضرت زينب سلام اللَّه عليها نهاد و گريست. حضرت صديقه طاهره سلام اللَّه عليها فرمود: يا ابتا، اين گريه براى چيست؟ خداوند ديده‌هاى تو را نگرياند. فرمود: اى فاطمه، بعد از من و تو اين دختر دچار بلاها و مصائبى مى شود. حضرت صديقه سلام اللَّه عليها فرمود: چه ثواب دارد آن كسى كه بر دخترم زينب سلام اللَّه عليها گريه كند؟ آن حضرت فرمود: «اى پاره تنم و اى نور چشمم، ثواب كسى كه بر بر او و بر مصائب او گريه كند مانند ثواب كسى است كه بر برادرش حسين گريه كند». سپس نام آن حضرت را «زينب» نهاد. 📔 رياحين الشريعة: ج۳، ص ٣٨-٣٩ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خـُــــودمونیمآ!(: َوَلےخُوش بہ حٰال دلےکہ دَرک ڪرد۔۔؛ بُزرگتَرین گمشُده؎ِزندگیش..... ﴿اِمآم زمآنشه...﴾ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه۶۴ تشويق به عمل صالح 🎇🎇🎇#خطبه۶۴🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🔹شتافتن به سوي اعمال پسنديده اي بندگان خدا! از خدا
خطبه۶۵ در علم الهي (در سال ۳۸ هجري پس از پايان جنگ صفّين در مسجد كوفه اين سخنراني را ايراد كرد) 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 خدا شناسي «شناخت صفات خدا» ستايش خداوندي را سزاست كه هيچ صفتي بر صفت ديگرش پيشي نگرفته تا بتوان گفت: پيش از آنكه آخر باشد اول است و قبل از آنكه باطن باشد ظاهر است. هر واحد و تنهايي جز او، اندك است، هر عزيزي جز او ذليل، و هر نيرومندي جز او ضعيف و ناتوان است، هر مالكي جز او بنده، و هر عالمي جز او دانش آموز است، هر قدرتمندي جز او، گاهي توانا و زماني ناتوان است، هر شنونده اي جز خدا در شنيدن صداهاي ضعيف كر و برابر صداهاي قوي، ناتوان است و آوازهاي دور را نمي شنود. هر بيننده اي جز خدا، از مشاهده رنگهاي ناپيدا و اجسام بسيار كوچك ناتوان است، هر ظاهري غير از او پنهان، و هر پنهاني جز او آشكار است. مخلوقات را براي تقويت فرمانروايي، و يا براي ترس از آينده، يا ياري گرفتن در مبارزه با همتاي خود، و يا براي فخر و مباهات شريكان، و يا ستيزه جويي مخالفان نيافريده است، بلكه همه، آفريده هاي او هستند و در سايه پرورش او، بندگاني فروتن و فرمانبردارند. خدا در چيزي قرار نگرفته تا بتوان گفت در آن جاست، و دور از پديده ها نيست تا بتوان گفت از آنها جداست. آفرينش موجودات او را در آغاز ناتوان نساخته، و از تدبير پديده هاي آفريده شده باز نمانده است، نه به خاطر آنچه آفريده قدرتش پايان گرفته و نه در آنچه فرمان داد و مقدر ساخت دچار ترديد شد. بلكه فرمانش استوار، و علم او مستحكم، و كارش بي تزلزل است، خدايي كه به هنگام بلا و سختي به او اميدوار، و در نعمتها از او بيمناكند. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
انتخاب درست در زندگی ۳.mp3
20.74M
درست در زندگی(۳) ⭐ دیدن خدا در همه مخلوقات 🔍 حاجیه خانم رستمی فر (اسدیان ) «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿حقّ النٰاس✤﴾ یَعنے: مَن گُناه کُنم! دیگرٰان تو حَسرت ظُهورت بٰاشَن...💔 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
‍ ‌ ✹﷽✹ ═════ೋღ🕊ღೋ═════ #رمان ‍#رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_صد_و_بیست_ونهم به دم خانه رسیدیم.من آرام
‍ ‌ ✹﷽✹ ف_مقیمی برام عجیب بود که فاطمه برای کامران متاثر شد. با تعجب پرسیدم :چرا براش گریه میکنی؟! او خنده ی تلخی کرد و گفت:دلم برای کامرانهای سرزمینم میسوزه..انسانهایی که سرشتشون پاکه ولی نمیتونن خودشونو پیدا کنند.. بعد دستم رو گرفت وگفت:سرنمازهات برای عاقبت بخیری وهدایت کامران دعا کن. در فکر رفتم.سوال کامران از من چی بود که نپرسیده جوابش رو گرفت و رفت؟! از صمیم قلب برای او طلب خوشبختی کردم و عهد کردم به پاس خوبیهای او تا چهل شب براش دورکعت نماز حاجت بخونم و دعا کنم اوهم مثل من طعم شیرین بندگی رو بچشه! چند روزی گذشت و من باصورتی که کبودیهاش به سبزی میزد مجبور شدم به محل کارم برگردم. به موزه ی شهدا رفتم و طبق عادت باهاشون خلوت کردم.در این چند روز دلم غوغا بود.از اون شب به این سمت،به نوعی شعور رسیده بودم که قبلا تجربه اش نکرده بودم.تازه داشتم اتفاقات افتاده شده رو تجزیه وتحلیل میکردم و به این نتیجه رسیدم که من واقعا هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم.بدترین اتفاقها و بی آبرویی ها در حضور حاج مهدوی به وقوع پیوسته بود واین واقعا امید منو نا امید میکرد.در دلم غم دنیا خانه داشت.وتنهایی و رسوایی بیشتر از همیشه آزارم می داد. دیگه روم نمیشد حاج مهدوی رو ببینم.ولی دلم میخواست دورا دور صداش رو بشنوم.دوباره به مسجد رفتم. دوباره به او اقتدا کردم و دوباره با صوت آسمانیش آروم گرفتم. تا یک ماه به همین منوال ادامه دادم و تنها از دور او را تماشا میکردم یا صوتش رو میشنیدم. یک شب وقتی از مسجد به خانه برمیگشتم.به شکل اتفاقی رحمتی رو در کوچه دیدم.او چند نان سنگک به دست داشت و برای اولین بار درحالیکه همچنان از دور نگاهم میکرد نزدیکم اومد. من با دیدن این مرد حالم بد میشد.این اولین باری بود که بعد از اون حادثه با او مواجه میشدم وقصد نداشتم بهش سلام کنم. او خودش پیش قدم شد وسلام کرد. با اکراه جوابش رو دادم. یک نان به طرفم دراز کرد و با مهربانی گفت:خدمت شما.. معنی کارش رو نمیفهمیدم.شاید به نوعی میخواست ازم دلجویی کنه.. گفتم:متشکرم. کلید رو داخل در انداختم و به رسم ادب عقب رفتم تا او جلوتر از من وارد آپارتمان شه. گفت: تو عالم همسایگی خوبیت نداره دستمونو رد کنی..میخوای تلافی اون حلوا رو سرم در بیاری؟! نگاهی کوتاه به صورت گرد و گوشت آلودش کردم وسرم رو پایین انداختم. گفتم:من اهل تلافی نیستم. نون خونه دارم.سلام برسونید. داشتم از پله ها بالا میرفتم که گفت:اگر کم وکثری داشتی من در خدمتم.بی آنکه برگردم نگاهش کنم تشکر کردم و با سرعت بیشتر داخل واحدم شدم. نمیدونم چرا ولی چه اون زمان که رحمتی با من بداخلاق وسنگ دل بود وچه حالا که سعی میکرد با من مهربون باشه احساس خوبی به او نداشتم. سکونت در اون ساختمون روز به روز برام سخت تر میشد.چندبار دیگه هم با رحمتی مواجه شدم که او با لحنی خودمونی سعی میکرد با من صمیمی بشه ولی من همچنان حس خوبی به او نداشتم.حاج احمدی در محله ی قدیمی برام خانه ای پیدا کرده بود و من هم پسندیده بودم تا تخلیه ی اون خونه یکماه باقی مونده بود ومن لحظه شماری میکردم زودتر از این ساختمون و آدمهاش فرار کنم. هرچند اگر بخاطر مسجد نبود دوست نداشتم در اون محله هم زندگی کنم.دلم میخواست جایی برم که هیچ کس از گذشته ام باخبر نباشه و من رو نشناسه تا تولدم رو باور کنم. روزهای سپری شده روزهای سخت و مایوس کننده ای بود.دلم یک دل سیر فاطمه تماشا کردن میخواست اما فاطمه بعد از ازدواج حضورش کمرنگ تر شده بود.. دلم یک سبد پراز استشمام عطر حاج مهدوی رو میخواست ولی من مدتها بود از او به خاطر شرم میگریختم ..و احساس میکردم او هم با ندیدن من حال خوشی داره! شب جمعه دلم گرفته بود.طبق روال این مدت برای پدرو مادرم والهام وباقی اموات نماز خوندم وخیرات فرستادم و از خستگی کار خوابیدم. خواب خونه ی پدریم رو دیدم.من وعلی و محمد گوشه ای نشسته بودیم .اونها هنوز در شکل و شمایل بچگیهاشون بودند ولی من سی ساله بودم!یک دفعه در خانه باز شد و آقام با کلی خرید گوشت ومرغ ومیوه وارد شد.به سمتش دویدم و با خوشحالی وتعجب پرسیدم: آقا اینهمه خرید برای چی کردید؟! آقام با شادمانی گفت:امشب مهمون داریم.. از خواب بیدارشدم.در دلم شورخاصی جریان داشت.حس خوبی به این خواب داشتم. اذان میگفتند.نماز خوندم و از خدا طلب خیر کردم. همان روز شماره ای ناشناس باهام تماس گرفت.با شک و دودلی تلفن رو جواب دادم.صدای بم زنانه ای سلام کرد.از طریقه ی صحبت کردنش متوجه شدم با یک زن متدین و مذهبی صحبت میکنم.او بعد از مقدمه چینی گفت:برای امر خیر مزاحم شدم!! ادامه دارد... ═════ ೋღ🕊ღೋ════ هرگونه کپی و اشتراک گذاری بدون نام نویسنده و درج منبع اشکال شرعی دارد. آیدی نویسنده@moghimstory https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9XxVgHZxF0tRsThQ حجاب فاطمی👆👆 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انسان به خدا نمی رسد مگر با شب رَوی استـاد سیـد فریـد موسـوی ره «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚪️💫خـــــدایـــــا ; 🖤💫به حرمت  این شبهای عزیز ⚪️💫تو را به آبروی (س) 🖤💫به بي قراری (س) ⚪️💫به غیرت اباالفضل (ع) 🖤💫به حــرمــت مــوی ⚪️💫ســپـــیــد اربــاب 🖤💫هر دستي به سوی تو🙌 ⚪️💫بلند شد ، خالي برنگردان 🖤💫آمیـــــــــــن یا رَبَّ 🙏 🖤💫شـــبــــتـــون زیـــنــــبــــی ⚪️💫و در پــــــنـــــــاه خـــــــدا «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️✨نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤️❤️ ❤️✨خــدایـا دستانم را بہ سویت 🤍✨میگیرم تا گره از دستم باز شود🤲 ❤️✨با عشق و ایمانے کہ دارم 🤍✨فقط روی بہ تو مےآورم ❤️✨پناهم تویـے، ای پناه گرفتاران، 🤍✨پناهمان باش آمیـــن یا رَبَّ🤲 ❤️✨دستها را برده ام بالا 🤍✨خدایم را صدا کردم ❤️✨نمیدانم چه میخواهی 🤍✨ولی امشب برای تو ❤️✨برای رفع غمهایت... 🤍✨برای قلب زیبایت ❤️✨برای آرزوهایت... 🤍✨به درگاهش دعا کردم...🤲🏻 ❤️✨شبتون بدور از دلتنگی دعا هاتون 🤍✨مستجاب ؛ حاجت روا باشید «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛ ﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند : خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾ در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡ @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~• وَلےبَچہ ھآ اَز‌قَضا‌ٓشُدڻ نَمآز‌صُبحتون‌ْبِتَرسیدْ! میڱن‌ْخُدآ؛ أڱہ بِخوٰاد‌خِیر؎رو‌؛ أزیِہ بَنده‌ا؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآز‌صُبحِش‌ْرو‌قضٰا‌مےڪُنِه! 💥 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داروخانه معنوی
اعمال قبل خواب😍 شبتون پر نور⭐🌜 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا