eitaa logo
داروخانه معنوی
6.4هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4.6هزار ویدیو
126 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
دعاى از حضرت (ع) ✍كفعمى در بلد الامين دعائى مروىّ از حضرت امام موسى كاظم عليه السلام نقل كرده و فرموده عظيم الشّاءن و سريع الاجابه است و آن اين است : اَللّهُمَّ اِنّى اَطَعْتُكَ فى اَحَبِّ الاْشْياَّءِ اِلَيْكَ وَهُوَ التَّوْحيدُ وَلَمْ اَعْصِكَ فى اَبْغَضِ الاْشْياَّءِ اِلَيْكَ وَهُوَ الْكُفْرُ فَاغْفِرْ لى ما بَيْنَهُما يا مَنْ اِلَيْهِ مَفَرّى آمِنّى مِمّا فَزِعْتُ مِنْهُ اِلَيْكَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الْكَثيرَ مِنْ مَعاصيكَ وَاقْبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ مِنْ طاعَتِكَ يا عُدَّتى دُونَ الْعُدَدِ وَيا رَجاَّئى وَالْمُعْتَمَدَ وَيا كَهْفى وَالسَّنَدَ وَيا واحِدُ يا اَحَدُ يا قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ اَللّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مَنِ اصْطَفَيْتَهُمْ مِنْ خَلْقِكَ وَلَمْ تَجْعَلْ فى خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ اَحَداً اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَتَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِالْوَحْدانِيَّةِ الْكُبْرى وَالْمُحَمَّدِيَّةِ الْبَيْضاَّءِ وَالْعَلَوِيَّةِ الْعُلْيا وَبِجَميعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلى عِبادِكَ وَبِالاِْسْمِ الَّذِى حَجَبْتَهُ عَن ْخَلْقِكَ فَلَمْ يَخْرُجْ مِنْكَ اِلاّ اِلَيْكَ صَلِّ عَلى مُحَمِّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ لى مِنْ اَمْرى فَرَجاً وَمَخْرَجا وَارْزُقْنى مِن ْحَيْثُ اَحْتَسِبُ وَمِنْ حَيْثُ لااَحْتَسِبُ اِنَّكَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاَّءُ بِغَيْرِ حِساب ٍ .پس حاجت خود را بطلب. 📚مفاتيح الجنان، حاج شيخ عباس قمي (ره) @Manavi_2
داروخانه معنوی
(ع)۸ دو داستان از حضرت موسی بن جعفر (ع) دعای معنا دار حضرت موسی بن جعفر: 🔹بختیشوع که از پزشکان ماهر بود، برای درمان یکی از خلفا که دل درد شدیدی داشت، به بالین او آمد. پس از معاینه، معجونی از دارو درست کرد و به خلیفه داد و او خورد ولی خوب نشد. بختیشوع به خلیفه گفت: آنچه مربوط به علم پزشکی بود، همین بود که انجام دادم. بنابراین، درد تو با برنامة طبّی، درمان نمی یابد؛ مگر شخصی که دعایش به استجابت می رسد و در پیشگاه خدا مقامی دارد، برای تو دعا کند. خلیفه به یکی از دربانان گفت: موسی بن جعفر(ع) را به این جا بیاور. او رفت و امام کاظم(ع) را آورد. مأمور در مسیر راه، راز و نیاز و دعای امام کاظم(ع) را می شنید. امام کاظم(ع) به دربار نرسیده بود که خلیفه شفا یافت. خلیفه به امام عرض کرد: به حق جدّت، محمّد مصطفی(ع)! بگو: برای من چگونه دعا کردی؟ امام کاظم(ع) فرمود، گفتم: ◇اللّهم کما أریته ذلّ معصیته، فأره عزّ طاعتی؛◇ خدایا! همان گونه که نتیجه ذلّت بار گناه او را به خودش نشان دادی، نتیجة عزّت بخش اطاعت مرا نیز به او نشان بده. امام کاظم(ع) با این دعای خویش، به خلیفه فهماند که نتیجة گناه، ذلت است و نتیجة عبادت، عزت. مناقب جلد ۴ ص ۳۰۵ عظمت امام در نظر هارون! روزي مأمون فرزند هارون الرشيد گفت: « پدرم هارون مرا به تشيع معتقد كرد! » يكي از حاضران گفت: « چگونه چنين چيزي ممكن است با اينكه پدرت افراد خاندان پيامبر را مي‌كشد؟ » مأمون گفت: روزي پدرم موسي بن جعفر را احضار كرد و فوق العاده به او احترام نمود و به ما گفت: « با احترام بسيار موسي بن جعفر را بدرقه كنيد! » پس از مدتي من نزد پدرم رفتم و در خلوت به او گفتم: « پدر جان! چرا آن همه موسي بن جعفر را احترام نمودي؟ تا كنون نديده بودم براي كسي اين مقدار احترام قائل شوي! » او محرمانه به من گفت: « ما در ظاهر و با زور و اجبار و غلبه، رهبر مردم شديم ولي حقيقت اين است كه موسی بن جعفر امام بر حق است. سوگند به خدا او سزاوارتر از همه مردم حتي من، به مقام رسول الله است. پرسیدم : پس چرا امور خلافت و حکومت را به او نمی سپاری؟! گفت: سوگند به خدا! اگر تو كه پسرم هستي در مورد سلطنت با من ستيز كني گردنت را مي‌زنم زيرا حكومت پدر و مادر و فرزند نمي شناسد. "...والله لو نازعتنی هذا الامر لاخذت الذی فیه عیناک...." عيون الاخبار الرضا شيخ صدوق، ج ۱، ص ۹۱. @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠معامله حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام با خداوند به خاطر شیعیانشان 🎙 سید محمد حیدری @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شفای تمام دردها 🌷توسل به (ع) برای شفا همه دردها خصوصاً نافع است و به تجربه ثابت شده پس بگو: 🌷اللهمّ بِحقِّ ولیِّک موسی بنِ جعفر الکاظم اِلّا سلّمتنی فی جمیعِ جوارحی ما ظهر مِنها و ما بطن یا جوادُ یا کریمُ و صلی اللهُ علی مُحمّدٍ و آله 📕مجمع الدعوات ص4📗 ❤️➿❤️➿❤️➿❤️➿❤️ ✨دعایۍ براۍ رفع درد ✨ ✳️ سعد بن سعد از امام کاظم علیه السلام روایت کرده است که روزی ایشان به یکی از یارانشان که از درد معده ناراحت بود فرمود:‌‌ ✴️مقداری آب بگیر و با این آیه که می گویم تعویذ کن. 《 ۳》بار بگو: 💥یُریدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بکُمُ الْعُسْرَ💥 👈 و بعد آیه 《30》سوره را بخوان، سپس آن آب را بنوش و دستت را روی شکمت بکش، ان شاء الله بهبود خواهی یافت. 📚 طب الائمه، صفحه31  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ ( شکم درد ) 💯✍🏻در طب الائمه مذکور است که شخصی به خدمت امام موسی کاظم علیه السلام از قرقر شکم و صدای آزاردهنده آن شکایت کرد و گفت که از این علت سخت در رنجم و چون با کسی صحبت می کنم خجالت می کشم حضرت فرمودند چون از نماز شب فارغ شدی بگو : ⇇اللَّهُمَ‏ مَا عَمِلْتُ‏ مِنْ‏ خَيْرٍ فَهُوَ مِنْكَ‏ لَا حَمْدَ لِي فِيهِ وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ سُوءٍ فَقَدْ حَذَّرْتَنِيهِ فَلَا عُذْرَ لِي فِيهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَتَّكِلَ عَلَى مَا لَا حَمْدَ لِي فِيهِ وَ آمَنَ مَا لَا عُذْرَ لِي فِيهِ.⇉ 📚بحارالانوار ج 92 ص 78 – 📚دعوات راوندی ص 199 @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان جعفر پلنگ راوی داستان جناب آقای راست نجات ، معاون مهمانسرای حرم مطهر حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ، در شب میلاد فرزند دلبندشان ، حضرت امام محمدالجواد علیه السلام زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیه السلام بودم ، وظیفه داشتیم ، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را 🥘 آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد برده و بین فقرا توزیع کنیم. شبی با خادم مسجد آخر بلوار توس، تماس گرفته و به او گفتم : امشب قرار است که فلان مقدار غذای مشخص، به منطقه شما آورده و توزیع کنیم و آماده همکاری با ما باش. نیمه های شب به آن مسجد که رسیدیم ، با جمعیت فراوانی که درب مسجد منتظر بودند مواجه شدیم 🙄 بطوری که امکان توزیع غذا را بخاطر ازدحام شدید و ترس از تلف شدن تعدادی از مردم ، نداشتیم! خادم مسجد را صدا کردیم که چرا اینقدر شلوغ است؟! گفت : حواسم نبود و در بلندگو📣 اعلام کردم : امشب قرار است غذای متبرک از حرم امام رضا علیه السلام بیاورند و اینگونه شلوغ شد و کاری از دستم بر نمی آید🙄 تصمیم به برگشت داشتیم که ناگاه در گوشه ای کنار دیوار ، دختر بچه ای کوچک با کفش های پلاستیکی، نظرم را به خود جلب کرد و از وضعیت حال و روزش ترحمی به دلم‌ افتاد و همانجا در دلم، از خود امام رضا علیه السلام خواستم : آقا جان🤲خودت راه حلی ارائه بده که بتونیم غذاها را بدون مشکل تقسیم کنیم و این مردم که با امید و احتیاج به اینجا آمدند ، دست خالی برنگردند که ناگهان انگار هزار نفر درونم فریاد زدند : از خادم محله بپرسم لات این محله کیه؟!🤔 از خادم مسجد پرسیدم : لات این محله کیه و با تعجب پرسید برای چی؟!!! گفتم کارش دارم. گفت:اسمش جعفر پلنگه گفتم بگو بیاد و زنگش زد که تا نیم ساعت دیگه میرسم ومنتظرش موندیم. جعفر با ظاهری خالکوبی شده و پیراهن یقه باز و سوار موتور اومد و سلام کرد که فرمایش: گفتم ما از حرم امام رضا علیه السلام اومدیم و غذای متبرک آوردیم و نمیدونیم چطور تقسیم کنیم که مردم اذیت نشن و از شما میخواهیم در این کار کمکمون کنی😥 جعفر با کمال میل گفت : نوکر خادمهای امام رضا علیه السلام هستم وچشم. به بقیه خدام گفتم ماشین غذا رو تحویل جعفر بدین و بهش کمک کنید تا غذاهارو تقسیم کنه. جعفر مردم را کنار دیوار به صف کرد و به هر خانواده ای بنا به مصلحت و شناختی که خودش به آنها داشت ، غذاها را تقسیم کرد و گفتم چهارتا غذاهم بهخودش و خانواده ش بدهید. بعد از اتمام کار ، به من گفت : آقای راست نجات شماره تلفنت را به من میدهید؟ همکاران با اشاره گفتند اینکارو نکن و برات دردسر درست میکنه و.... اما با کمال میل به او شماره را دادم و رفتیم. ابتدای هفته بود که با من تماس گرفت که جعفر پلنگ هستم و کاری با شما دارم و به دفتر کاری م در حرم آمد! آنجا به من گفت: من هم خادم زوار امام رضا علیه السلام هستم و بنده با تعجب گفتم : بله؟!!!😲گفت : منم روزهای پنج شنبه میام حرم امام رضا علیه السلام و در صحن ها میچرخم و مهرهای اطراف دیوارها را جمع آوری و سرجاهایشان میذارم و برمیگردم و به همین مقدار خودم را خادم حضرت میدانم و اتفاقا همان روز در راه برگشتم به درب مهمانسرا رسیدم و به امام رضا علیه السلام در دلم گفتم : میشه امروز غذای متبرکی از حرمتون برای خواهر بیمارم ببرم؟! وقتی به خادم درب مهمانسرا گفتم با تندی به من گفت : آقا برو کنار بایست و مزاحم نشو!😔 وقتی نا امید شدم و خواستم‌به خانه برگردم،پشت سرم،آن خادم به همکارش گفت مواظبش باشید جیب مردم رو نزند!!!😑 هنگامی که این را شنیدم به او گفتم : خدایا توبه، من جیب بر نیستم و دلم شکست و تا بست نواب گریه میکردم و به امام رضا علیه السلام گفتم دیگه سرکشیکم نمیام و خداحافظ😪 که ناگهان گوشی م زنگ خورد که خادمهای حرم امام رضا علیه السلام در مسجد محله منتظرت هستند وبا ترس و لرز که من جیب بری نکردم و چه زود گزارش دادند و احضارم کردند پیش شما اومدم😕 حالا آمده ام بگویم: امام رضا علیه السلام چقدر مهربونه😪یک غذا میخواستم ولی به من یک ماشین غذا داد و بجای یکی،چهارتا غذا برای خانواده م بردم😇 نکاتی که از این داستان میشه برداشت کرد: اولا ، خدمت به زوار فقط در قالب کشیک رسمی و اخذ حقوق و ...نیست و حتی نیت خدمت خالصانه و بدون ریا هم باشه، مورد توجه آقای مهربانی هاست دوم اینکه، حتی کاری اندک که مستمر باشه برای خدا و اهل بیت علهیم السلام ارزشمند است پس آن را کم نپنداریم سوم اینکه ، هیچ شخصی را بخاطر ظاهر فقیرش خوار و ذلیل و دزد نپنداریم چه بسا که او مورد توجه خدا و اهل بیت علیهم السلام باشه و خودمان خبر نداریم چون خداوند دوستانش رو بین مردم مخفی کرده! چهارم اینکه ، هر وقت دلمان شکست حتی از دور مثلا از داخل صحن و سرا هم میتونیم با آقا صحبت کنیم و سیممون وصل بشه و نیاز حتمی به چسبیدن ضریح @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تصویری 🏴فیلمی کمتر دیده شده از روضه خوانی مرحوم میرزا احمد سیبویه ره در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها و برداشتن عمامه از سر شب شهادت باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 یک توبیخ شیرین! 🔻ماجرای برخورد زیبای امام کاظم(ع) با بُشر حافی @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ مریم با گریه به سمت پله ها دوید مادرش با ناراحتی خیره به رفتنش ماند سارا لبخند غمگینی به مهیا زد و به دنبالش رفت مهیا دیگر نای ایستادن نداشت دوست داشت فریاد بزند و از آن ها بخواهد برایش بگن که چه شده تمام وقت تصویر عکس شهاب و مسعود جلوی چشمانش بود احمد آقا با استرس به سمت محمد آقا رفت ـــ حاجی چی شده محمد آقا آشفته نگاهی به احمد آقا انداخت ـــ چی بگم ؟دوست شهاب تماس گرفته گفته که شهاب امروز عملیات داشته و نمیتونه بیاد واسه مراسم مهیا نفس عمیقی کشید خودش را جمع وجور کرد دستی به صورتش کشید و صلواتی زیر لب زمزمه کرد مهلا خانم کنار شهین خانم نشست ـــ شهین جان ناراحت نشو عزیزم حتما صلاحی تو کاره شهین خانم اشک هایش را پاڪ کرد ـــ باور کن من درک میکنم نمیتونه کارشو ول کنه بیاد ولی مریم از صبح عزا گرفته احمد آقاــ نگران نباشید خانم مهدوی الان دخترا میرن پیشش حال و هواش عوض میشه و به مهیا اشاره ای کرد که به اتاق مریم برود مهیا با اجازه ای گفت و به طرف اتاق رفت از پله ها تند تند بالا رفت در اتاق مریم را باز کرد مریم روی تخت دراز کشیده بود و سارا روی صندلی کنارش نشسته بود مهیا نفس عمیقی کشید با اینکه خودش هم از اینکه شهاب را نمی بیند ناراحت بود اما خدا را شکر می کرد که حدس های اول درست نبودند ـــ چتونه شما پاشید ببینم سارا با ناراحتی نگاهی به او انداخت ـــ قبول نمیکنه پاشه ـــ مگه دست خودشه تو لباساشو آماده کن سارا بلند شد و مهیا کنار مریم روی تخت نشست ـــ مریم بلند نمیشی یکم دیگه میرسن ـــ برسن .من نمیام ـــ یعن چی نمیای به این فکر کن محسن با خانواده اش و کلی فک وفامیل دارن میان بعد بیان ببین عروس راضی نیست بیاد پایین یه لحظه فک کردی اون لحظه محسن چه حالی پیدا میکنه خودخواه نباش. ـــ نیستم ـــ هستی اگه نبودی فقط به فکر خودت نبودی به بقیه هم فکر می کردی نگا الان همه به خاطر تو ناراحتن مریم سرجایش نشست ـــ ولی من دوست داشتم داداشم باشه آرزوی هر دختریه این چیز ـــ داداش تو زندگی عادی نداره مریم نمیتونه هر وقت تو که بخوای پیشت باشه بعدشم به نظرت داداشت بفهمه تو مراسمو کنسل کردی ناراحت نمیشه مطمئن باش خیلی از دستت عصبی میشه ـــ میگی چیکار کنم در باز شد و سارا لباس هایی که در کاور بودند را آورد ـــ الان مثل دختر خوب پا میشی لباساتو تنت میکنی و دل همه ی خانواده رو شاد میکنی چشمکی به روی مریم زد مریم از جایش بلند شد ـــ سارا من میرم پایین برای کمک تو پیش مریم بمون ـــ باشه مهیا از اتاق بیرون آمد به دیوار تکیه داد نمی توانست کنارش بماند چون با هر دفعه ای که نام شهاب را با گریه می گفت دل مهیا می لرزید و سخت بود کنترل اشک هایش. از پله ها پایین آمد و به آشپزخونه رفت شهین خانم سوالی نگاهش کرد مهیا لبخندی زد ـــ داره آماده میشه شهین خانم گونه ی مهیا را بوسید ـــ ممنون دخترم ـــ چی میگی شهین جونم من به خاطرت دست به هرکاری میزنم شهین خانم و مهلا خانم بلند خندیدند فضای خانه نسبت به قبل خیلی بهتر شده بود مهمان ها همه آمده بودند و مهلا با کمک شهین خانم از همه پذیرایی می کردند همه از جا بلند شدند مهیا با تعجب به آن ها نگاهی کرد به عقب برگشت با دیدن مریم و سارا که از پله ها پایین می آمدند لبخندی زد به طرفشان رفت همه به اتاقی رفتند که برای مراسم عقد آماده شده بود اتاق خیلی شلوغ شده بود سوسن خانم همچنان غر می زد ـــ میگم شهین جون جا کمه خو ـــ سوسن جان بزرگترین اتاق خونه رو انتخاب کردیم برا مراسم ــ نه منظورم خیلی دعوت کردید لازم نبود غریبه دعوت کنید و نگاهی به مهیا انداخت محمد آقا با اخم استغفرا... گفت مهیا که تحمل این حرف ها را نداشت و ظرفیتش برای امروز پر شده بود عقب رفت ــــ ببخشید الان میام مریم و شهین خانم با ناراحتی به رفتن مهیا نگاهی انداختن مهیا به آشپزخونه رفت روی صندلی نشست و سرش را روی میز غداخوری گذاشت دیگر نتوانست جلوی اشک هایش را بگیرد ــــ دخترم مهیا سریع سرش را بلند کرد بادیدن محمد آقا سر پا ایستاد زود اشک هایش را پاک کرد ـــ بله محمد آقا چیزی لازم دارید ـــ نه دخترم .فقط می خواستم بابت رفتار سوسن خانم معذرت خواهی کنم ـــ نه حاج آقا اصلا من ـــ دخترم به نظرت من یه جوون همسن تورو نمیتونم بشناسم ?? مهیا سرش را پایین انداخت ــــ بیا.به خاطر ما نه به خاطر مریم مهیا لبخندی زد ـــ چشم الان میام محمد آقا لبخندی زد و از آشپزخونه خارج شد @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫در این شب زیبـا ♥️آرزو می کنم 💫همه خوبی های دنیا ♥️مال شما باشه 💫شبتون بخیر در ♥️پناه خدای مهربون 💫شبتون زیباتون بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام به جمعه28بهمن1401خوش آمدید🌼 ✨سلام بر غریب ترین 🌼غریب زمان،،، ❣یا صاحب الزمان (عج) آقا اجازه! دست خودم نیست خسته ام، در درس عشق، من صف آخر نشسته ام، یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید⁉️ درس غریب "غیبت کبری" به سر رسید⁉️ آقا اجازه! بغض گرفته گلویمان، آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان، استاد عشق! صاحب عالم! گل بهشت! باید که مشق نام تو را تا ابد نوشت. تمام نرگس های دنیاهم که یکجا جمع شوند هیچ نرگسی بوی یوسف نمیدهد...برگرد آقا... برگرد و ما را برگردان آنقدر نیامدیم و با شما نبودیم که با شما نبودن شده است عادتمان خبر آمد خبری نیست هنوز… از غم دوری دلدار بسوز…… "باید"این جمعه بیاید "باید" من دگر خسته شدم از شاید… اللهم🌼🍃 صل🌼🍃 علی🌼🍃 محمد🌼🍃 وال محمد🌼🍃 وعجل الفرجهم🌼🍃 💚 @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
✴️ جمعه 👈 ۲۸ بهمن / دلو ۱۴۰۱ 👈26 رجب 1444 👈17 فوریه 2023 🏛مناسبت های اسلامی ودینی. 🏴وفات حضرت ابوطالب علیه السلام " 10 هجری قمری ". 🔵امور دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅درختکاری. ✅نقل و انتقال و جابجایی. ✅خرید کردن. ✅داد و ستد و‌ تجارت. ✅اغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅و دیدار با هر که خواهی خوب است. 📛ولی ازدواج خوب نیست و امکان جدایی دارد. 👶برای زایمان مناسب و نوزاد عمر طولانی خواهد داشت. 🚘مسافرت بعد از ظهر و همراه صدقه باشد. 💏مباشرت امروز: مباشرت امروز پس از فضیلت نماز عصر هم استحباب دارد و هم برای سلامتی مفید و فرزند حاصل از آن دانشمندی مشهور خواهد شد .ان شاءلله... 💑 انعقاد نطفه و مباشرت: امشب: برای در جمعه شب (شب شنبه )،حکمی ندارد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓امروز قمر در برج جدی و برای امور زیر مناسب است: ✳️کندن چاه و کانال. ✳️شکار و صید و دام گذاری. ✳️لباس نو پوشیدن. ✳️انواع جراحی ها. ✳️شروع درمان و معالجات. ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️شراکت و‌ امور شراکتی. ✳️برداشت محصول. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️و وام و قرض نیک است. 📛ولی ازدواج خوب نیست. 🔵نگارش ادعیه و حرز و نماز و بستن حرز خوب است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) ، باعث رهایی از بلا می شود. 💉حجامت. خون دادن فصد و زالو انداختن... یا حجامت ،موجب خلاصی از مرض می شود.(حجامت سر ظهر جمعه خوب نیست) ✂️ ناخن گرفتن. جمعه برای ، روز بسیار  خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚  دوخت و دوز. جمعه برای بریدن و دوختن، روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود... ✴️️ وقت استخاره. در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت 16عصر خوب است. 😴 تعبیر خواب... خواب و رویایی که امشب. (شبِ شنبه)دیده شود تعبیرش در ایه ی《 27》 سوره مبارکه " " است. قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین.... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد.ان شاءالله چیزی همانند ان قیاس گردد... کتاب تقویم همسران صفحه 115 ❇️️ ذکر روز جمعه.   اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم 《100》 مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح 《256》 مرتبه موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع مطالب. تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
در روز 💠اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
‍ 🌺 دعای هر روز ماه 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ یامَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَهً اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ جَمیعَ خَیْرِالدُّنْیاوَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَة 🌹 وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی ایاک جَمیعَ شَر ِّالدُّنْیا وَ شَر ِّالاْخِرَهِ فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ و َزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ یا ذَاالْجَلالِ و َالاِْکْرامِ یا ذَا النَّعْماَّءِ و َالْجُودِ یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ.. 🌸 آمین یا رب العالمین 🌺 حاجت روا باشید دوستان 🌺 التماس دعای خیر و فرج @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
🌷 پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند : ✍ هرکه در صد《100》مرتبه بگوید : 🤲{{ اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذي لا اِلـهَ اِلاّ هُوَ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَاَتُوبُ اِلَيْهِ}} 👌 و در پایان صدقه ای بدهد ، خداوند کارش را به رحمت و مغفرت پایان دهد و هر کس چهارصد مرتبه آن را بگوید فضیلت شهیدان را دارد. 📖 مفاتیح الجنان ، باب اعمال @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ السَّابِعَةِ وَ الْعِشْرِينَ مِنْ رَجَبٍ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ رَكْعَةً يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ[1] مَرَّةً وَ سَبِّحِ اسْمَ[2] عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ[3] عَشْرَ مَرَّاتٍ هركس در شب بيست و هفتم ماه رجب  دوازده《12》  نماز در هر «فاتحة الكتاب»  یک 《1》 بار و سوره‌ى «سبّح اسم» ده《10》  بار و سوره‌ى «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ» ده 《10》بار-بخواند فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص مِائَةَ مَرَّةٍ وَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى مِائَةَ مَرَّةٍ كَتَبَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لَهُ ثَوَابَ عِبَادَةِ الْمَلَائِكَةِ و هنگامى كه نماز را به پايان برد، صد《100》 بار بر پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بفرستد و صد《100》 بار به درگاه خداوند متعال كند، در اين صورت خداوند سبحان و متعال ثواب عبادت فرشتگان را براى او مى‌نويسد. @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
: 💠 ألا لا خَيرَ في قِراءةٍ ليسَ فيها تَدَبُّرٌ ، ألا لا خَيرَ في عِبادَةٍ ليسَ فيها تَفَقُّهٌ. ❇️ بدانيد كه در قرآن خواندنى كه با تدبّر همراه نباشد، خيرى نيست؛ بدانيد كه در عبادتى كه با فهم و انديشه توأم نباشد، خيرى نيست. 📚 بحار الأنوار:۹۲/۲۱۱/۴ اللهم صل علی محمدوال محمد... ذکر روز جمعــه... صـد مرتبـه... نماز : ،،پس ازنمازظهرجمعه 🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت بعد از 《7》 بخواند 🌺ذکر روزجمعه،100مرتبه 🍃اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم🍃 این بهترین داروی ،معنوی است 📚 مفاتیح الجنان أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: سپاس خدای زیبائی ها؛ که محبت و رحمت بی انتهایش بر زمين و زمان يكسان است‌، او که نامش بهترين سرآغاز، بهترين شروع، برای هر روز من است و ذكر او به زندگی ام معنا میدهد و غبار از آينه چشمانم‌ پاک میکند‌ ...! 💟 ای خالق زیبائیهای زمستان🙏 به حرمت همه اسم های مباركت، صبح مرا پر کن از رزق و روزی های معنوی ... صدايم كن! كه در حضور سفره مهربانی تو، نوش داروی خوشبختی و عاقبت بخیری را لاجرعه بنوشم ...! آمین. خدایا شکرت...... @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4