داروخانه معنوی
حکمت ۲۰ 🔻روش برخورد با جوانمردان (اخلاقی،اجتماعی) 🎇🎇🎇#حکمت۲۰ 🎇🎇🎇🎇 ✨وَ قَالَ ( عليه السلام ) : أَق
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
حکمت ۲۰ 🔻روش برخورد با جوانمردان (اخلاقی،اجتماعی) 🎇🎇🎇#حکمت۲۰ 🎇🎇🎇🎇 ✨وَ قَالَ ( عليه السلام ) : أَق
حکمت۲۱
🔻ارزشها و ضد ارزشها
(اخلاقی)
🎇🎇🎇#حکمت۲۱ 🎇🎇🎇🎇
✨وَ قَالَ ( عليه السلام ) : قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ .
✅ و درود خدا بر او فرمود: ترس با نااميدي، و شرم با محروميت همراه است، و فرصتها چون ابرها مي گذرند، پس فرصتهاي نيك را غنيمت شماريد.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا
«همســـــرِشهیـــــد𑁍⇉»:
خـــــوابـــشرودیـــــدم⇩⇩⇩
⇦أزشپـــرسیـــدم:
راستـــہ کہ میـــگـــن
❍↲مـــوقـــعِ«شهـــــادت☫»۔۔۔
◈◈امـــــآمحسیـــــنﷺمیـــادکـــنـــارِشهـــــدا؟
گـــــفت:وقـــتےتـــیـــرخـــوردم
⇠قبـــلأزایـــنکہ رو؎ زمیـــــنبيفتـــم
﴿امـــــآمحسیـــــنﷺ𔘓﴾منـــوگـــرفـــت..!!!
⇇شهیـــــدمحمـــدتـــقےارغـــوانے✿⇉
#شهیدانه
#امام_حسین
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا
ا؎ کـــاش ،
⇇کـــسےبـــرا؎ آقـــآ تـــب داشـــت۔۔
«یـــا ذکـــر امـــام مُنتـــظر بـــر لـــب داشـــت»
قـــربـــان غـــریـــبےأت ؛⇩⇩⇩
⇦⇦شـــوم﴿ مهـــد؎جـــانﷺ𑁍⇉﴾
ا؎ کـــاش کہ
↶صــــٰـاحب ألزمــانﷺ زیـــنـــبۜ داشـــت↷
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#امام_زمان
#شب_جمعه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا
□شـــب جـــمعہ⇩⇩⇩
⇦ صلّـــواتے هـــدیہ کـــنیـــم
محضـــرمـــبارک پـــدر و مـــادر بـــزرگـــوار،
⇇«امـــٰام زمـــآنﷺ( أرواحنـــافـــداه𔘓)»➩
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#امام_زمان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_ای_شوق_بی_کرانه_شب_های_جمعه_هام_بنی_فاطمه.mp3
زمان:
حجم:
6M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃ای شوق بی کرانه شبهای جمعه هام
🍃تنهاترین بهانه ی شبهای جمعه هام
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
حاج مهدی رسولی حاج مهدی رسولی_بخش دوم - مناجات (بر سینه ی خود می فشارم زانوی غم را)-1536627691.mp3
زمان:
حجم:
5.7M
درد و دل با #امام_زمان عج
بر سینه ی خود می فشارم
زانوی غم را...
«اللهم عجل لولیک الفرج»
بسیار دلنشین👌
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
🌺 #رمان #ازجهنم_تابهشت 🌺قسمت ۲۲ رو به مامان گفتم _ مامان، من دارم میرم امیرعلی_ ببخشید بانو.میت
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
🌺 #رمان #ازجهنم_تابهشت 🌺قسمت ۲۲ رو به مامان گفتم _ مامان، من دارم میرم امیرعلی_ ببخشید بانو.میت
🌺 #رمان #ازجهنم_تابهشت
🌺قسمت ۲۳
سوار 206 نجمه شدم و به محض ورود صدای ضبط و زیاد کردم.
نجمه_ اهم اهم. فکر کنم آهنگ از من مهمتره نه؟
_ اوهوم.اوهوم. حالا سلامممم. خوووووفی؟؟؟؟؟
نجمه_ تو آهنگتو گوش کن. بعدش هم اگه دوست داشتی بگو این چندوقته کدوم..... بودی نه یه زنگی نه پیامی نه خبری ؟ زود تند سریع بتعریف.
شروع کردم کل این دو سه هفته رو تعریف کردم البته به جز اون حس و حال و آرامش.
به محض تموم شدن حرفام رسیدیم دم خونه خاله اینا و یاسی سوار شد. و نجمه دیگه فرصت اظهار نظر نکرد و بعد هم دو تا کوچه پایین تر خونه شقایق اینا..
.
.
نجمه_خوب نظرتون با قلیون چیه ؟
همزمان همه باهم
_ صددرصد
نجمه_ پس به سمت قهوه خونه
.
.
رفتیم بالا و تو یه قهوه خونه نشستیم. از شانس ما صاحب قهوه خونه از اون پسرای لات بود. و تخت کناریمون هم 4 تا پسر اومدن نشستن.
شاید دخترایی بودیم که اصلا دین و حجاب و اینجور چیزا برامون مهم نبود ولی فوق العاده از رابطه با جنس مخالف بیزار بودیم. فقط من یه بار تجربش کردم و اون یه بار هم به بدترین شکل با احساساتم بازی شد......
با صدای صاحب قهوه خونه برگشتم طرفش.
_خوشگلا چی میل دارن؟
_خوشگل که هستیم ولی به تو ربطی نداره.
یکی از چهار تا پسری که کنارمون بودن
_ای جانم نگاه کن خانمی چه نازیم داره.
روبه اون پسره گفتم
_شما یاد نگرفتی تو کار مردم دخالت نکنی؟
پسره_ای جانم.خانم خوشگله بهت برخورد؟
_خفه شو عوضی.
پسره_جوووون
_زهرمار
یکی دیگه از دوستاش
_نوش جونمون اگه با دست شما قرار باشه نوش بشه.
صاحب قهوه خونه_اخ گفتی
_خفه شین عوضیا.....
پسره_ای واااای خانمم عصبی شد.
اومدم جوابشو بدم ...که با صدای مردونه کسی پشت سرم........
ادامه دارد...
نویسنده؛ ح سادات کاظمی
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2