eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
224 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
چه عملی ما را نجات میدهد ۱۲_1_1.mp3
زمان: حجم: 9.6M
نجات دهنده 🌾قسمت [دوازدهم] 🍃🌸حرمت مومن🍃🌸 حاجیه خانم رستمی فر «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﷺ زوار ما را گرامى دار مداح بااخلاص اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام حضرت حاج آقا محمد خبازى معروف به مولانا فرمود: یکى از این سالها که کربلا رفتم ایام عاشورا و تاسوعا بود. عربها عادتشان این است که ایام عاشورا در کربلا عزادارى کنند و از نجف هم براى شرکت در عزا به کربلا مى آیند، ولى آنان در موقع 28 صفر در نجف عزادارى مى کنند و از کربلا هم براى عزادارى به نجف مى روند. صبح بیست و هفتم صفر از نجف به کربلا آمدم و چون خسته شده بودم به حسینیه رفتم و در آنجا خوابیدم ، بعد از ظهر که به زیارت حضرت اباالفضل علیه‌السلام و زیارت امام حسین علیه‌السلام مشرف شدم ، دیدم خلوت است حتى خدام هم نیستند و مردم کم رفت و آمد مى کنند، گفتم :« پس مردم کجا رفتند. » گفتند: «امشب شب بیست هشتم صفر است اکثر مردم از کربلا به نجف مى روند و در عزادارى پیغمبر ص و امام حسن علیه‌السلام شرکت مى کنند.» من خیلى ناراحت شدم ، به حرم حضرت اباالفضل علیه‌السلام آمدم و عرض کردم : «آقا من از عادت عرب ها خبر نداشتم و به کربلا آمده ام ، یک وسیله اى جور کنى تا به نجف برگردم .» آمدم سر جاده ایستادم ولى هر چه ایستادم وسیله اى نیامد، دوباره به حرم آمدم و به حضرت گفتم : «آقا من مى خواهم به نجف بروم ، باز به اول جاده برگشتم ولى از وسیله نقلیه خبرى نبود. بار سوم آمدم سر جاده ایستادم ، دیدم یک فولکس واگن کرمى رنگ جلوى پاى من ترمز کرد.» گفت : «محمد آقا، گفتم بله ، گفت نجف مى آیى .» گفتم : «بله » گفت : «تَفَضَّلْ، یعنى : بفرمائید بالا.» من عقب فولکس سوار شدم ، راننده مرد عرب متشخصى بود که چپى و عقالى بر روى سرش بود. از آینه ماشین گریه کردن او را دیدم ، از او پرسیدم : «حاجى قضیه چیه ؟ چرا گریه مى کنى ؟!» گفت :«نجف بشما مى گویم .» آمدیم نجف ، دَرِ یک مسافرخانه نگه داشت ، و مسافرخانچى را که آشنایش ‍ بود صدا زد و گفت : «این محمد آقا چند روزى که اینجاست مهمان ماست و هر چه خرجش شد از ایشان چیزى نگیر.» بعد به من آدرس داد که هر وقت کربلا آمدى به این آدرس به خانه ما بیا. گفتم : «اسم شما چیست ؟ » گفت : «من سید تقى موسوى هستم .» گفتم : «از کجا مى دانستى که من مى خواهم به نجف بیایم .» گفت : «بعداً برایت به طور کامل تعریف مى کنم اما اکنون به تو مى گویم .» من عیالى داشتم که سر زائیدن رفت ، بچه اش که دختر بود زنده ماند، من دختر بچه را با مشکلات بزرگش کردم ، یکى دو سال بعد عیال دیگرى گرفتم ، مدتى با آن زندگى کردم ، و این روزها پا به ماه بود، من دیدم که ناراحت است و دکتر دم دست نداشتم ، به زن همسایه مان گفتم : «برو خانه ما که زنم حالش خوب نیست» و خودم به حرم حضرت اباالفضل علیه‌السلام آمدم و گفتم :« آقا من دیگه نمى توانم ، اگر این زن هم از دستم برود زندگیم از هم مى پاشد، من نمى دانم ، و با دل شکسته و گریه زیاد به خانه آمدم .» دیدم عیالم دو قلو بچه دار شده و به من گفت : «برو دم جاده نجف ، یک نفر بنام محمد آقاست او را به نجف برسان و بازگرد.» گفتم : «محمد آقا کیست ؟» گفت : «من در حال درد بودم و حالم غیر عادى شد در این هنگام حضرت اباالفضل علیه‌السلام را دیدم . فرمودند: ناراحت نباش خدا دو فرزند دختر به شما عنایت مى کند. به شوهرت بگو: این زائر ما را به نجف ببرد. » خلاصه من مامور بودم شما را به نجف بیاورم . من بعد از زیارت به کربلا آمدم ، منزل ایشان رفتم ، دیدم دو دختر دوقلوى او و عیالش بحمدالله همه صحیح و سالم هستند واز من پذیرائى گرمى کردند بخاطر آنکه زائر حضرت قمر بنى هاشم علیه‌السلام بودم . «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
حکمت ۱۷۷ 💥روش برخورد با بدان(اخلاقی ،اجتماعی) 🎇🎇#حکمت۱۷۷ 🎇🎇🎇 ✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : ازْجُرِ
حکمت ۱۷۸ روش نابود کردن بدیها(اخلاقی،سیاسی،اجتماعی) 🎇🎇 🎇🎇🎇 ✨وَ قَالَ ( عليه السلام ) : احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ ✅و درود خدا بر او فرمود: بدي را از سينه ديگران، با كندن آن از سينه خود، ريشه كن نما. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا ‌صُبـــح صـــٰادق نـــدمـــد، ⇠تـــا نـــرود ✿کـــاش در صُبـــح ظُهـــور✿ ↶↶ آیـــنہ گـــردان بـــٰاشـــم↷↷ ‌.أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 ﷺ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
Romanbank.parvaze shaparak ha.pdf
حجم: 1.3M
🌱 نسخه پی دی اف (pdf) 🌱رمان👈 🌱 (جلد سوم👉 از روزی که رفتی) ✍نویسنده: سنیه منصوری 📖تعداد صفحات: ۱۵۱ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
از بس قسمت بیشتر میخواستین کل پی دی اف را گذاشتم برید کامل بخونید😅
Az Rozi Ke Rafti_novelbaz.pdf
حجم: 1.6M
نسخه پی دی اف (pdf) ☘ رمان👈 ☘جلد اول👉 ✍نویسنده: سنیه منصوری 📖تعداد صفحات: ۱۶۰ ‌🇮🇷‌ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2