eitaa logo
داروخانه معنوی
8.2هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
185 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل و تبلیغ👇👇 @Hossein405206
مشاهده در ایتا
دانلود
_أگر بـــَــرٰا؎ حُسیـــــن أش۔۔ بِہ سینہ مےکوبیم! _«حُسیــﷺـــن۔۔ »گفتَن مٰا ۔۔↓ ❍↲تَحت دولَت۔۔ _﴿حَســـــنﷺ۔۔‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀﴾ أست !!! «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
ﷺ بسم الله الرحمن الرحیم  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ  سلام بر تو اى فرزند پیامبر (خدا) پروردگار جهانیان  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ  سلام بر تو اى فرزند امیرمؤ منان سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حَبیبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صِفْوَةَ اللّهِ  سلام بر تو اى حبیب خدا سلام بر تو اى برگزیده خاص خدا  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَمینَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللّهِ  سلام بر تو اى امین (وحى ) خدا سلام بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا بَیانَ حُكْمِ اللّهِ  سلام بر تو اى راه (مستقیم ) خدا سلام بر تو اى بیان (كننده ) حكم خدا  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّكِىُّ  سلام بر تو اى یاور دین خدا سلام بر تو اى آقاى پاك (و منزه از هر عیب )  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ  سلام بر تو اى نیكوكردار وفادار سلام بر تو اى قیام كننده (به امر خدا) و امین  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأویلِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ  سلام بر تو اى داناى به تاءویل (قرآن ) سلام بر تو اى راهنماى راه یافته  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ  سلام بر تو اى پاكیزه منزه سلام بر تو اى پرهیزكار پاكدامن  السَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ  سلام بر تو اى حق سزاوار بدان سلام بر تو اى شهید راست گفتار  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ  سلام بر تو اى ابا محمد حسن بن على و رحمت خدا و بركات او @Manavi_2
داروخانه معنوی
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا ▪️﴿حَســـــن ﷺجـــٰــان𔘓⇉﴾! ⇦بــَـــرخیـــــز و بِبیـــــن کہ، تنهــــٰـا زائـــــر مَـــــزارت، ⇠بـــٰــا چـــــرٰاغ أشکهــٰـــایش۔۔ بَقیـــــع را رُوشـــــن کَـــــرده!➛ امـــــروز خُـــــدٰا رٰا بہ،⇩⇩⇩ ⇦نــــٰـام تـــُــو مےخوٰانیـــــم۔۔ بـــَــرٰا؎ پــٰـــایــٰـــان تنهــٰـــایےهــــٰـا؎ او : ╰─┈➤ _یــــٰـا مُحسِـــــنُ بِحّق ألحَسـَــــن أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
گرفتار شدن مرد ناصبی با نفرین امام حسن علیه السلام بعد از داستان صلح حضرت با معاویه، مشاور معاویه، عمروعاص، از امام حسن علیه السلام خواست که در میان سربازان دو سپاه سخنرانی نماید . حضرت با استفاده از فرصت به دست آمده به سخنرانی مبادرت ورزید و بعد از حمد و ستایش الهی، به معرفی خود پرداخت و خود را امام و پیشوای واقعی معرفی نمود، و اضافه کرد که ما خانواده دارای کرامات، و مورد عنایت الهی می باشیم; ولکن چه کنم که از حقم محروم شدم … . معاویه از نتایج سخنان حضرت احساس وحشت کرد; لذا از او خواست که سخنان خود را قطع نماید، حضرت نیز مجبور شد سخنرانی خود را نیمه تمام گذارد . وقتی آن حضرت نشست، عده ای به او جسارت کردند . از جمله، یک جوان ناصبی از بین مردم از جا بلند شده و به حضرت امام حسن علیه السلام و پدر بزرگوارش اسائه ادب نمود . تحمل آن همه فحاشی و تحقیر، سخت بر حضرت گران آمد و از طرف دیگر امکان داشت موجب شک و تردید راهیان ولایت و امامت گردد; بنابراین، حضرت دست به دعا برداشت و عرضه داشت: «اللهم غیر ما به النعمة واجعله انثی لیعتبر به; خدایا نعمت [مردانگی] را از او سلب کن، و او را همچون زنان قرار بده تا از آن عبرت بگیرد .» دعای حضرت مستجاب شد و جسارت کنندگان در آن مجلس شرمنده شدند . معاویه به عمروعاص رو کرد و گفت: تو به وسیله پیشنهاد خودت مردم شام را گرفتار فتنه کردی، و آنان به وسیله سخنرانی و کرامت او بیدار شدند . عمروعاص گفت: ای معاویه! مردم شام تو را به خاطر دین و ایمانشان دوست ندارند، بلکه آنان طرفدار دنیا هستند و شمشیر و قدرت و ریاست نیز در اختیار تو قرار دارد; لذا نگران موقعیت خود نباش . ولی به هر حال، مردم از اثر نفرین امام حسن علیه السلام باخبر شدند و از این امر تعجب می کردند، سرانجام جوان نفرین شده از کار خویش نادم و پشیمان گشته، با همسرش در حالی که گریه می کردند، نزد امام حسن علیه السلام آمدند و از پیشگاه حضرت درخواست عفو و بخشش نمودند، حضرت نیز توبه آنها را پذیرفته، بار دیگر دست به دعا برداشت و از خداوند خواست که جوان نادم به حال اول خود برگردد، و چنین هم شد «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2