eitaa logo
داروخانه معنوی
6.9هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
128 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه 🔴 حکایت تکان دهنده فرزند شیخ رجبعلی خیاط از پدرش در مورد یک زن بی حجاب 🔰یکی از دو
حکايتي در مورد شهادت اين عالم و روحاني بزرگوار روزي با يکي از دوستان به خدمت آيت‌الله ميرزاعلي‌محمد‌اژه‌اي رسيديم، چون شنيده بوديم ايشان سال‌ها قبل از شهادت شهيد حاج شيخ علي‌اکبر اژه‌اي از شهداي هفتم تير۱۳۶۰ از شهادت ايشان مطلع بودند. پرسيدم: «آقا! جريان اطلاع از شهادت فرزندتان را براي ما بفرمائيد.» ايشان فرمودند: «من خيلي پيش از انقلاب، براي اقامه نماز صبح از منزل خودمان تا مسجد پياده مي‌رفتم مسير من از خيابان ولي‌عصر مي‌گذشت. يکي از روزها همين طور که مي‌رفتم، در نزديکي‌هاي سبزميدان (میدان امام علی علیه السلام فعلی) آقاي بزرگواري جلوي من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و گفتند: شيخ علي‌محمد! به ايشان جواب دادم و به من مطالبي، از جمله مدت عمرم را فرمودند و گفتند: «اگر اين کاسه چيني‌ات شکست، غصه نخور». عرض کردم: «آقا! منظورتان چيست؟» فرمودند: «همين فرزندي که بعد از شما به مسجد مي‌آيد.» آن روزها شهيد اژه‌اي، نوجوان کم‌ سن و سالي بود که بلافاصله بعد از من وضو مي‌گرفت و به مسجد مي‌آمد و مکبر نماز جماعت مي‌شد. بعد از گفتگوي کوتاهي، آن آقا از نظرم پنهان شدند. در اين هنگام يکي از مامورين دولتي به من نزديک شد و گفت: «با چه کسي حرف مي زدي، چون صدايي مي‌شنيدم، ولي کسي را نمي‌ديدم.» از اين سخن آن مامور دولتي فهميدم که او، آن آقا را نمي‌ديده است. به هر حال از دست مامور دولتي خلاص شدم و به مسجد رفتم. اين واقعه گذشت تا اينکه نزديکي‌هاي هفتم تير سال ۱۳۶۰ شمسی براي زيارت مرحوم حضرت امام به قم مشرف شدم. چون به خدمت حضرت امام رسيدم و با ايشان معانقه کردم، نزديک گوش من فرمودند: «آن وعده‌اي که آقا فرمودند به همين زودي‌ها اتفاق مي‌افتد.» نگارنده اين دفتر از جناب حاج شيخ احمد فعال در تاريخ ۲۸/۶/۱۳۸۵ شنيده است که بيان نمودند. آقا اين واقعه را در ايام رحلت حضرت امام نقل کردند و در واقع اين را در تاييد حضرت امام بيان کرده فرمودند: ببينيد امام چقدر ارتباطشان قوي بود. بنده به ايشان عرض کردم پس شما از شهادت ايشان خبر داشتيد؟ فرمودند: من مي‌دانستم هم شب آن را و هم ساعتش را. 📚 (نور محمدي، جواد: ناگفته‌هاي عارفان، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۳) «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2