eitaa logo
داروخانه معنوی
8.2هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.5هزار ویدیو
182 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل و تبلیغ👇👇 @Hossein405206
مشاهده در ایتا
دانلود
نیم ساعتی گذشته است بعداز شنیدن قشنگترین جمله ی دنیا از دوست داشتنی ترین عزیززندگی ام؛ هنوز درون آغوشش که بهترین جای دنیاست هستم و عطری را که باید استشمام می کنم البته کنار ریزش اشک هایم و بوسه های ثانیه به ثانیه اش روی پیشانی و موهایم. روی مبل نشسته ایم و در سکوت لاو می ترکانیم. قشنگترین جاهای دنیا را هم پیشکشم کنند با جایی که مرا در برگرفته عوض نمی کنم که نمی کنم. آغوشش فقط مال خودم است به هیچ کس نمی دهمش؛ هیچ کس!!! سرم را از روی سینه اش بلند می کنم و نگاهش می کنم نگاه غمگینش روی کبودی صورتم مکث می کند و خم می شود چند بار روی کبودی ها را می بوسد. -بهت قول میدم سارا؛ دیگه این اتفاق نمی افته! دست روی شانه اش می گذارم. -من قول نمی خوام؛ عمل کن! با من بیا خونه! همه هم بگویند احمق هستم باز من نمی توانم مقابل این چشم ها خود داری کنم بقیه تنبیه راهم می شود در خانه ادامه داد .! عمه مهناز که می آید بابت همه چیز تشکر می کنم لبخند میزند و برای اولین بار از ته دل میبوسمش می خواهم که با ما برگردد اما نمی پذیرد و می خواهد که چند روزی بیشتر بماند ارسلان را به یک گوشه می کشاند و با او آرام حرف می زند هر چقدر هم گوش تیز می کنم چیزی نمی شنوم چه بد که گوش های تیزی ندارم! ارسلان با سر پایین افتاده فقط گوش می دهد! اوه خدایا عمه مهناز شرمنده اش کرده است؟ وسایل اندکم را جمع می کنم و به همراه ارسلان به سمت خانه مان حرکت می کنیم. به محض نشستن در ماشین تصمیمی که گرفته ام را به اجرا در می آورم! در سکوت به روبرویم خیره می شوم و حضورش را نادیده میگیرم ! هر چند ثانیه یک بار سرش را می چرخاند طولانی نگاهم می کند و من اما سر حرفم می مانم سخت است اما می مانم . -گشنته؟ -نه! -چیزی نمی خوای بگیرم برات؟ -نه! -تا تهران زیاد مونده بهتره یه چیزی بخوریم. -من گشنم نیست! -ولی من گشنمه.. ادامه دارد...