داروخانه معنوی
#احسن_القصص ☘شیخ مرتضی زاهد(١١): ✨سید عبدالکریم پینه دوز که مرتب خدمت حضرت ولیعصر ارواحنافداه می رس
#احسن_القصص
☘شیخ مرتضی زاهد (١٢)
مرحوم آقای زاهد در روزهای تاسوعا و عاشورا دوست داشت برای خواندن روضه و نوحه از کلمات و الفاظی استفاده کند که مورد تأیید و رضایت اهل بیت علیهم السلام باشد، لذا به آنها متوسل میشود و بعد از توسل در عالم خواب خود را در کربلا و در میان خیمههای امام حسین علیهالسلام مشاهده میکند که این کلمات با سوز عجیبی به او القا میشود:
"هذا عزاک یا حسین، روحی فداک یا حسین"
و هر سال با این که ایشان این کلمات را بدون ریتم و آهنگ میخواند ولی یک سوز و گداز عجیبی به جان مردم میافتاد که هر شنوندهای را با هر مرام و معرفتی به شدت منقلب میکرد.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
📗پرواز در ملکوت ص ٢۶٠
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️✨❤️
✨
❤✨دل من را خدایی کن رقیه(س)
🌹✨مرا هم کربلایی کن رقیه(س)
❤✨بحق نام زیبای عمویت
🌹✨برای من دعایی کن رقیه (س)
✨
❤️✨❤️
❤ ولادت بی بی سه ساله ، باب الحوائج حضرت رقیه(س) مبارک 🌹
@Manavi_2
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جهت_کسب_مال_و_علم_زیاد
#علم
#درس
حضرت امام صادق (ع) فرمودند:
هرکس این دعا را دوماه《60روز》 پیاپی هر روز صد《100》 مرتبه بخواند خداوند گنجی ازمال یا گنجی از علم روزی اومیرساند
أَسْتَغْفِرُاللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيّ
ُالْقَيُّومُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَ جُرْمِي وَ إِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ
📚 بحارالانوار ج87 ص20 ح21
@Manavi_2
💠 سرگذشت مادر حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف
يكى از روايتهاى مشهور،حكايت از آن دارد كه مادر امام مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف،شاهزادهاى رومى است كه اعجازگونه،به بيت شريف امام عسكرى عليه السّلام راه يافته است.شيخ صدوق در داستان مفصلى،حكايت مادر حضرت مهدى عليه السّلام را اينگونه نقل كرده است:
بشر بن سليمان نخّاس گفت:من از فرزندان ابو ايوب انصارى و يكى از مواليان امام هادى و امام عسكرى عليهما السّلام و همسايه آنان در«سرّ من راى»بودم.مولاى ما امام هادى عليه السّلام مسائل «بردهفروشى»را به من آموخت و من جز با اذن او،خريد و فروش نمىكردم.ازاينرو از موارد شبههناك پرهيز مىكردم تا آنكه معرفتم در اين باب كامل شد و فرق ميان حلال و حرام را نيكو دانستم.
يك شب در«سرّ من راى»-كه در خانه خود بودم و پاسى از شب گذشته بود-كسى در خانه را كوفت.شتابان به پشت در آمدم،ديدم كافور فرستاده امام هادى عليه السّلام است كه مرا به نزد آن حضرت فرامىخواند.لباس پوشيدم و بر ايشان وارد شدم.ديدم با فرزندش ابو محمد و خواهرش حكيمه خاتون از پس پرده گفتوگو مىكند.وقتى نشستم،فرمود:اى بشر!تو از فرزندان انصارى و ولايت ائمه عليهم السّلام پشت در پشت،در ميان شما بوده است و شما مورد اعتماد ما اهل بيت هستيد.من مىخواهم تو را مشرّف به فضيلتى سازم كه بدان بر ساير شيعيان در موالات ما سبقت بجويى.تو را از سرّى مطلع مىكنم و براى خريد كنيزى گسيل مىدارم.آن گاه نامهاى به خط و زبان رومى نوشت و آن را به هم پيچيد و با خاتم خود مهر كرد.دستمال زرد رنگى را-كه در آن 220 دينار بود-بيرون آورد و فرمود:آن را بگير و به بغداد برو و ظهر فلان روز،در معبر نهر فرات حاضر شو و چون زورقهاى اسيران آمدند،جمعى از وكيلان فرماندهان بنى عباس و خريداران و جوانان عراقى دور آنها را بگيرند.
وقتى چنين شد،شخصى به نام عمر بن يزيد برده فروش را زير نظر بگير و چون كنيزى را كه صفتش چنين و چنان است و دو تكه پارچه حرير دربردارد،براى فروش عرضه بدارد و آن كنيز از گشودن رو و لمس كردن خريداران و اطاعت آنان سرباز زند،تو به او مهلت بده و تأملى كن.برده فروش آن كنيز را بزند و او به زبان رومى ناله و زارى كند و گويد:واى از هتك ستر من!يكى از خريداران گويد:من او را سيصد دينار خواهم خريد كه عفاف او باعث فزونى رغبت من شده است و او به زبان عربى گويد:اگر در لباس سليمان و كرسى سلطنت او جلوه كنى،در تو رغبتى ندارم،اموالت را بيهوده خرج مكن!بردهفروش گويد:چاره چيست؟ گريزى از فروش تو نيست!آن كنيز گويد:چرا شتاب مىكنى بايد خريدارى باشد كه دلم به امانت و ديانت او اطمينان يابد.در اين هنگام برخيز و به نزد عمر بن يزيد برو و بگو:من نامهاى سربسته از يكى از اشراف دارم كه به زبان و خط رومى نوشته و كرامت و وفا و بزرگوارى و سخاوت خود را در آن نوشته است.
نامه را به آن كنيز بده تا در خلق و خوى صاحب خود تأمل كند.اگر بدو مايل شد و بدان رضايت داد،من وكيل آن شخص هستم تا اين كنيز را براى وى خريدارى كنم.
⭕️ادامه دارد ...
#اعتقادات
#امام_شناسی
#امام_زمان
@Manavi_2