هر دو گریه کردند برا ابی عبدالله...
قدری آروم شد گفت: خانم یه سوال ازت دارم عقده شده برا من. شنیدم هر کشته ای رو زمین افتاد بالا سرش رفتی...
مگه بچه هایِ من قابل نبودن؟ چرا از خیمه بیرون نیومدی؟
فرمود: نیومدم تا حسین(ع) نگاهش به من نیفته از من خجالت بکشه...
(اما یه جا بی بی زینب حساب بی حساب شد) گفت: حسین جان یادته از خیمه بیرون نیومدم نگام به نگات نیفته؟ خجالت ازم نکشی؟
برگشته اربعین اومده کربلا...
گفت: حسین جان بیا تلافی کن...
همه بچه هاتو آوردم...
اما سه ساله ات گوشۀ خرابه...
بیا سراغِ رقیه رو از من نگیر...
بحق زینب کبرے سلام الله علیها عجللولیکالفرج یاالله ...
💠 @ManeAdam 💠
مَـــ🍁ــنِ آدَمْ
زینبم.... دخترِ مرتضیعلی
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود...
35.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 قربان پیکر غرق خونت بابا
🔻 روضه خوانی دختربچه آذری از زبان حضرت رقیه (سلاماللهعلیها)
حسینیه معلی
༺🦋⃟ ⇢✼ @ManeAdam
•|یا قاسمبنالحسن مددی|•
.
پشتِ لشکر
همه با ترس به هم میگفتند:
پسـرِ شیـر جمـل نیست؟
چه جنگی دارد ..
#احلی_من_العسل
@ManeAdam