eitaa logo
🌷منتظران منجی🌷
2.2هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
10.5هزار ویدیو
155 فایل
🌷به کانال منتظران منجی خوش آمدید😊 ادمین: @MahdiYr313 لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17100964056404
مشاهده در ایتا
دانلود
{💚🖇} تمآم‌قافیہ‌‌هـآیم‌فـدای‌آمـدنت🙂 بیآردیف‌کن‌این‌روزهآی‌درهم‌را
🖐🏿! هم‌ابلیس‌اشتباه‌کرد‌هم‌آدم. فقط‌فرقشون‌این‌بود‌که‌ابلیس‌وقتی‌متوجه‌ اشتباهش‌شد‌توجیه‌کرد‌ولی‌آدم‌فوراً‌عذرخواهی‌کرد. من‌وشماهم‌اشتباه‌میکنیم‌مهم‌اینه‌که‌ بعدش‌چیکار‌میکنیم!!🚶‍♂️
آیت‌اللّٰھ‌فاطمۍنیا: یڪۍازراه‌های‌نجات‌انسان‌ازگناھ پناھ‌بردن‌بھ‌امام‌زمآنﷻاست؛ ایشان‌بھ‌انتظار‌نشستھ‌اندتا ڪسۍدستش‌رابه‌سمتشـان درازڪندتـااوراهدایت‌ڪنند.. 🌿
گناهڪـارۍڪہ‌بعد‌از‌گنـاه بہ‌ترس‌و‌اضطراب‌میوفتہ بہ‌نجـات‌نزدیڪتره تا ڪسۍڪہ‌اهل‌عبـادتہ،‌‌ امـا‌از‌گناه‌نمۍترسہ ! ‌بہ‌هم‌ریختگۍ‌بعد‌از‌گنـاه، ‌نشونہ‌یہ‌وجدان‌بیداره🌿..!
من‌ازآن‌سوی‌توآیم، که‌به‌جزتوکس‌ندارم:) توازآن‌زِمن‌گریزی، که‌چومن‌هزارداری...
حضرت‌آقا: مادربهشت‌جمهوری‌اسلامی ایران‌زندگی‌نمیکنیم! ایرادواشکالاتی‌هم‌وجود‌دارد. من‌میگویم‌سخت‌است‌ امابایدبایسیتم✋🏻♥️🌿
🔻سید بن طاووس می‌نویسد: روایت شده: فَقَدْ رُوِيَ أَنَّهُ لَا يَبْقَى أَحَدٌ سَأَلَ اللَّهَ فِيهَا حَاجَةً إِلَّا أَعْطَاهُ. شب پانزدهم ماه ذیقعده، احدی نیست که از خدا حاجتی بخواهد، مگر آن‌که خدا حاجتش را به او عطا کند. 📚 إقبال الأعمال ج‏۱، ص۳۰۹. 👈بزرگترین حاجت عالم را فراموش نکنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✾͜͡💚بســـمِ الـلّـھِ الـࢪَّحــمـنِ الࢪَّحــیـم✾͜͡💚 «اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً» ‌‌『اللّٰھُمَ‌؏َـجِّـلْ لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج‌بہ‌حق‌زینب‌ڪبࢪے‌...』 کسانی منتظر فرج هستند،که‌برای‌خداودر‌ راهِ‌خدا منتظرِ‌آن‌‌حضرت‌باشند؛ نه‌برای‌برآوردن‌حاجات‌شخصیِ‌خود.
شب و روزت را به یاد محبوب سر کن، که اگر این طور شد، شیطان دیگر در زندگی‌ تو جایگاهی ندارد، دیگر نمیتوانی گناه کنی، دیگر تمام وقت بیمه ‌امام‌ زمانی :) -آيت‌الله بهجت🌱..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ «جان مادرت کمکم کن!» استاد دانشمند👤 [به‌خدا ظهور نزدیکه، وقت نداریم آماده باشید، خودتون رو برای خدمت و سربازیش آماده کنید]💔
دوست‌دارم‌نماز‌بخونم اما‌رفیقام‌مسخره‌مےکنن دوست‌دارم‌حجاب داشتھ‌باشم‌؛ اما‌اطرافیان‌نمےپسندن... اگھ‌تودستت‌یھ‌تیکھ‌طلاباشه، همھ‌مردم‌بگن‌این‌سنگھ‌باورمیکنے؟ اگہ‌یھ‌تیکہ‌سنگ‌دستت‌باشہ ‌همه‌مردم‌بگن‌طلاست‌باور‌میکنی؟نه پس‌حرف‌مردم‌رو‌بزار‌کنار،هیچ‌وقت‌ نمیتونی‌همه‌روراضےکنی فقط‌حرف‌خدا‌وخواست‌او ...
بغض‌توراه‌نفس‌های‌مرا بست‌بیا به‌هوای‌دل‌بیچاره‌که‌تنگ‌است‌بیا🤎 .. 🌱
[حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ] الهی از تمامِ جهان نگاهِ تو مارا بس..:)
‏💢 شهید سید مرتضی آوینی: 🔹 امام به ما آموخت که ‎ در مبارزه است
✨ پیامهای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) به امام خمینی (ره)، راز رهبری قاطعانه و پیروزمندانه‌ی امام راحل در پیروزی انقلاب ☑️ آیت الله سید علی اکبر قرشی در مصاحبه ای گفت: ▪️ سال‌ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یک روز در ارومیه شنیدم که آیت‌الله خزعلی در یک سخنرانی عمومی مطلبی قریب به این مضمون گفته است: 🔸 «امام زمان (عج) در جریان پیروزی انقلاب دوبار به رهبر انقلاب، امام خمینی پیام پیروزی داده است و هدایت فرموده است و این دو پیام به وسیله‌ی شخصی بزرگوار و معنوی به نام «لطیفی» که ساکن تهران است و من او را می‌شناسم، به امام خمینی ابلاغ گردیده است». ▪️ این مسئله برای من خیلی عجیب آمد و سعی کردم به حقیقت آن پی ببرم. تا اینکه چند ماه بعد در مجلس خبرگان، آیت‌الله خزعلی را دیدم و در آن مورد از ایشان سؤال کردم. آقای خزعلی مسئله را کاملاً تأیید کرد. گفتم: 🔹 «پس اگر من این موضوع را کتبی برای شما بنویسم، جواب مکتوب می‌نویسید؟». ▪️ گفت: 🔸 «بله، مانعی ندارد، شما بنویسید، من هر دو قضیه را در جواب شما می‌نویسم.» ▪️ من نوشتم: 🔹 «بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت آیت‌الله خزعلی دامت برکاته. سلام علیکم و رحمة‌الله. راجع به اینکه آقای لطیفی دو دفعه مژده‌ی پیروزی را از طرف امام زمان (عج) به حضرت امام آورد، توضیح فرمایید.» ▪️ ایشان با خط خود در جواب نوشت: 🔸 «بسم الله الرحمن الرحیم. ❇️ ۱- پیام به پاریس که (آقای لطیفی از طرف امام زمان (عج) به امام خمینی) فرمودند: 🔶 «شاه می‌رود، نگران نباشید». ▫️ امام راحل سؤال می‌کند: 🔷 «با خونریزی یا بی‌خونریزی؟» ▫️ می‌گوید: 🔸 «امام علیه السلام فرمود: 🔶 «بی‌خونریزی» » ❇️ ۲- روز بیست و یکم بهمن (۱۳۵۷) پیام مبنی بر اینکه «در خانه نمانید، بیرون بریزید وگرنه کشته خواهید شد» (که از طرف امام زمان (عج) به امام خمینی (ره) ابلاغ شد). ▫️ به وسیله‌ی همین پیام، امام خمینی(ره) اعلام فرمود: 🔸 به حکومت نظامی اهمیت ندهید و بریزید بیرون. ▫️ در نتیجه مردم تهران، بیرون ریختند، حتی خانواده‌های خود را آوردند و در خیابان‌ها نشستند، دیگر در تهران به هیچ وجه امکان آمدن تانک و امثال اینها نبود؛ بنابراین آن توطئه‌ی خطرناکی که در نظر بود تا صدها تانک را وارد تهران کنند و با خونریزی انقلاب را از بین ببرند و محل اقامت امام را بمباران نمایند، منتفی شد. » ▪️ این موضوع را آقای خزعلی هم شفاهی شهادت داد و هم به‌صورت کتبی نوشت و تأیید کرد. ☑️ مسئله‌ی دیگر در همین موضوع، خاطره‌ی آقای «مرتضایی‌فر» است که در یکی از مجلات سپاه پاسداران نقل شده و پیام پیروزی امام زمان (عج) به امام خمینی(ره) را تأیید می‌کند. 🔰 ایشان در آن خاطره می‌گوید: ▫️ «ما روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷، در منزل آیت‌الله طالقانی نشسته بودیم. به ایشان گفتند: 🔸 «امام پیام داده که مردم در خانه‌های خود نمانند، بیرون بریزند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند». ▫️ آقای طالقانی گفت: 🔹 «امام مدت پانزده سال از ایران دور بوده‌اند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بی‌رحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتل عام می‌کنند؛ بنابراین صلاح در آن است که در منازل و خانه‌ها بنشینیم، ببینیم عاقبت کار چه می‌شود؟». ▫️ بعد مرحوم طالقانی با امام حدود نیم ساعت تلفنی گفتگو کرد تا شاید امام را قانع کند که مردم را از خانه‌هایشان بیرون نیاورند. ما حرف‌های آقای طالقانی را شنیدیم که سعی داشت امام را هرطور شده، از تصمیم خود مبنی بر بیرون آمدن مردم از خانه‌ها و اهمیت ندادن به حکومت نظامی، منصرف نماید. 📞 تا اینکه آقای طالقانی گوشی را گذاشت و در گوشه‌ای زانوانش را بغل گرفت و ساکت ماند! حتی سرش را روی زانوانش تکیه داد و به فکر فرو رفت. 💭 ما با خود گفتیم: 🔸 حتماً امام حرفی زده و مثلاً به ایشان گفته شما دخالت نکنید و ...؛ بنابراین آقای طالقانی ناراحت شده است. ▫️ امّا چیزی نگفتیم تا اینکه ایشان یک دفعه سر از زانوانش برداشت و به حال طبیعی و عادی برگشت. سؤال کردیم: 🔸 «آقا چه شده؟ آیا امام به شما پرخاش کردند یا حرفی گفتند که شما ناراحت شدید؟» ▫️ آقای طالقانی گفت: 🔹 «نه، نه، اصلاً مسئله این نیست. من اصرار کردم که امام اعلامیه‌هایش را پس بگیرد و امام هرچه می‌گفت، من قانع نمی‌شدم، در آخر فرمود: 🔶 «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان (عج) است!» 🔹 تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بی‌اختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد!». 💡 بنابراین، راز رهبری قاطعانه و پیروزمندانه‌ی امام راحل در پیروزی انقلاب در تأیید غیبی ایشان نهفته و ایشان منظور نظر حضرت صاحب‌الزمان (عج) بود. 📚 منبع: کتاب خاطرات آیت الله سید علی اکبر قرشی، گروه تحقیقی زیتون، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸، ص.ص۱۳۶-۱۳۳ ♥️
🔹يكی از راههای نجات از گناه، گناهی که آدم به آن عادت کرده است، پناه بردن به عجل الله است. ايشان امام زنده ی زمانِ ما هستند امام حی ما هستند؛ آن بزرگوار به انتظار نشسته اند تا كسی دستش را به سمتشان دراز كند تا ايشان او را هدايت كنند. امامت ایشان اینجاست که شما از ایشان بخواهی و ایشان از شما دستگیری نماید. بنده به آن بزرگوار پناه بردم، خیلی سریع نتیجه گرفتم. شماهم به ایشان پناه ببرید به زودی نتیجه می دهد ان شاء الله |آیت الله جاودان| اللهم عجل لولیک الفرج🤲
-مهدی‌جان،شرمنده‌ایم💔 『هرچیز و هرکسی در این دنیا بوی نا امنی میدهد، ریسمان امیدم را به هرجا آویختم از همانجا ناامید شدم؛ به غیر شما امید بستن، بزرگترین اشتباه ماست! کجایی تنها امید عالم؟!』 -اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🥀
🌷منتظران منجی🌷
-مهدی‌جان،شرمنده‌ایم💔 『هرچیز و هرکسی در این دنیا بوی نا امنی میدهد، ریسمان امیدم را به هرجا آویختم
ای منتظران گنج نهان می آید آرامش جان عاشقان می آید بر بام سحر طلایه داران ظهور گفتند که صاحب الزمان می آید❤️
چقدر اين شعر زيباست لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا:)) خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/ بی نهایت خسته و افسرده ام/ تا میان گور رفتم دل گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/ روی من خروارها از خاک بود/ وای، قبر من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود/ غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/ هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/ سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/ خسته بودم هیچ کس یارم نشد/ زان میان یک تن خریدارم نشد/ نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ ترس بود و وحشت و دلواپسی/ ناله می کردم ولیکن بی جواب/ تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/ آمدند از راه نزدم دو ملک/ تیره شد در پیش چشمانم فلک/ یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/ لرزه بر اندام من افتاده بود/ هر چه کردم سعی تا گویم جواب/ سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/ از سکوتم آن دو گشته خشمگین/ رفت بالا گرزهای آتشین/ قبر من پر گشته بود از نار و دود/ بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر/ نام اربابان خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/ گوش گویا نامشان نشنیده بود/ نامهای خوبشان از یاد رفت/ وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/ چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو/ کارهای نیک و زشتت را بگو/ هر چه می کردم به اعمالم نگاه/ کوله بارم بود مملو از گناه/ کارهای زشت من بسیار بود/ بر زبان آوردنش دشوار بود/ چاره ای جز لب فرو بستن نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از حرارت آب شد/ روحم از فرط الم بی تاب شد/ چون ملائک نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/ نامه اعمال تو باشد سیاه/ ما که ماموران حق داوریم/ پس تو را سوی جهنم می بریم/ دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/ دست و پایم بسته در زنجیر بود/ نا امید از هرکجا و دل فکار/ می کشیدندم به خِفّت سوی نار/ ناگهان الطاف حق آغاز شد/ از جنان درهای رحمت باز شد/ مردی آمد از تبار آسمان/ دیگران چون نجم و او چون کهکشان/ صورتش خورشید بود و غرق نور/ جام چشمانش پر از خمر طهور/ چشمهایش زندگانی می سرود/ درد را از قلب انسان می زدود/ بر سر خود شال سبزی بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/ کِی به ۱۱سظ! داشتند این زمزمه/ آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز قیامت آمده/ گوئیا بهر شفاعت آمده/ سوی من آمد مرا شرمنده کرد/ مهربانانه به رویم خنده کرد/ گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/ من کجا و دیدن روی حسین (ع)/ گفت: آزادش کنید این بنده را/ خانه آبادش کنید این بنده را/ اینکه این جا این چنین تنها شده/ کام او با تربت من وا شده/ مادرش او را به عشقم زاده است/ گریه کرده بعد شیرش داده است/ خویش را در سوز عشقم آب کرد/ عکس من را بر دل خود قاب کرد/ بارها بر من محبت کرده است/ سینه اش را وقف هیئت کرده است/ سینه چاک آل زهرا بوده است/ چای ریز مجلس ما بوده است/ اسم من راز و نیازش بوده است/ تربتم مهر نمازش بوده است/ پرچم من را به دوشش می کشید/ پا برهنه در عزایم می دوید/ بهر عباسم به تن کرده کفن/ روز تاسوعا شده سقای من/ اقتدا بر خواهرم زینب نمود/ گاه میشد صورتش بهرم کبود/ تا به دنیا بود از من دم زده/ او غذای روضه ام را هم زده/ قلب او از حب ما لبریز بود/ پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/ با ادب در مجلس ما می نشست/ قلب او با روضه ی من می شکست/ حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ ارتباطی تنگ با عباس داشت/ اشک او با نام من می شد روان/ گریه در روضه نمی دادش امان/ بارها لعن امیه کرده است/ خویش را نذر رقیه کرده است/ گریه کرده چون برای اکبرم/ با خود او را نزد زهرا (س) می برم/ هرچه باشد او برایم بنده است/ او بسوزد، صاحبش شرمنده است/ در مرامم نیست او تنها شود/ باعث خوشحالی اعدا شود/ گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/ قلب او بوی محبت میدهد/ سختی جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان عقاب/ در قیامت عطر و بویش می دهم/ پیش مردم آبرویش می دهم/ آری آری، هرکه پا بست من است/ نامه ی اعمال او دست من است/ فقط به عشق آقا امام حسین پخش کن یا علی مدد..
این‌خانہ‌منتظرآمدن‌امام‌مھدی‌ﷻ‌است ...♥️
🔴 قلب هایمان به ده دلیل مرده است 💟اول : خدا را شناختیم ولیکن حقش را ادا نکردیم.. 💟دوم : گمان بردیم که پیامبر خدا رو دوست داریم سپس سنتش را ترک نمودیم.. 💟سوم : قرأن را قرائت کردیم ولی بدان عمل نکردیم.. 💟چهارم : نعمت خدا را خوردیم ولی شکرش را بجا نیاوردیم.. 💟پنجم : گفتیم شیطان دشمن ماست ولی با او در امور توافق کردیم.. 💟ششم : گفتیم بهشت حق است ولی برای رسیدن به آن کوشش نکردیم.. 💟هفتم : گفتیم جهنم حق است ولی از آن نگریختیم. 💟هشتم : دانستیم مرگ حق است اما برای آن آماده نشدیم. 💟نهم : به عیب مردم مشغول گشتیم و عیب خویش را فراموش کردیم. 💟و دهم : مردگانمان را دفن کردیم ولی عبرت نگرفتیم..