آره فائزهٔ عزیزم..💔
خیلی از ما دهه هشتادیا،
همراهه شدیم با هم در سفر زیبای بی نهایتشو..
هر کدوم به یک قصد و نیتی..
میدونی فرق ما چیه؟
تو به آرزوت، به مقصدمون، به خدا رسیدی..
ما موندیم🙂
درگیر یه دنیای فانی و محدود..🌎
و دور از اصل و فطرت خودمون افتادیم..
اما تو به با جان و جسمت به وصال
نامحدود ترین وجود عالم رسیدی..
ما هم دو مسافر سفر بی نهایت بودیم، ولی...🍂
تو.. تونستی.. لیاقتتو به امام رئوف، حضرت غریب الغربا(علیه السلام) نشون دادی..🌱💔
ما موندیم اینجا با یه دنیا حسرت..
یه داغ سرد نشدنی..
یه دنیا غم و اندوه..
با یه عالمه فراق، بین خودمون و حضرت صاحب (عجل الله)..😞🥀
ما هنوز داریم دور سر خودمون چرخ میزنیم ولی تو.. رسیدی..🫀🙃
اینجاست که شاعر میگه:
ما سینه زدیم، بی صدا باریدند..
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند..
ما مدعیان صف اول بودیم،
از آخر مجلس، شهدا را چیدند...💔
__
پ.ن: یه تشکر بدهکارم به بی نهایتِ عزیزم، که به لطف خدا، قلبای ما رو به هم وصل کرد.. حق با توعه بی نهایت شوی عزیز.. ما مسافرِ سفرِ بی نهایتیم..❤️🩹
#قلب_نویس🪴
#امام_زمان(عجلالله)🤍
#کرمان_تسلیت🥀
@ManjiMahdi313