eitaa logo
🌍مَـن وَ دنـیا🌏
776 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
42 فایل
اگـر هر شخص به‌اندازه ساخٺنِ یڪ خانہ؛ وقٺ برای ساخٺنِ خود می‌گذاشٺ ڪار ٺمام بود!💚 . . . مطالب رو دوسٺ داشٺید بمــونید🤞🏼 . ڪپی با ذڪر صلواٺ آزاد💚 .. ارتباط با ادمـین مسابقات👇🏻 @Ghasedak2002 ادمــین تبادل و تبلیــغات📱 @Admin_Tabadol7
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹💍 یکی دو ساعت می خوابید ، روز های زوج بعد از استراحت می رفت باشگاه، روزهایی هم که خانه بود با هم کتاب می خواندیم ، نظر می دادیم و بحث می کردیم ، گاهی بحث هایمان چالشی می شد ، همیشه موافق نظر هم نبودیم ، درباره همه چیز صحبت می کردیم ، از مسائل روز گرفته تا بحث های اعتقادی ، بعد از خوردن افطار هم کتاب می خواندیم ، بعضی از اوقات کتاب هایی را می خواند که لغات خیلی سنگینی داشت ، از این طور کتاب ها لذت می برد، اگر هم لغتی بود که معنایش را نمی دانست می رفت دنبال لغت نامه. در حال خواندن یکی از همین کتاب های ثقیل بود که من داخل آشپزخانه مشغول آماده کردن سحری بودم ، وقتی دید درگیر آشپزی هستم شروع کرد با صدای بلند خواند تا من هم در جریان مطالب کتاب باشم ، یکی دو صفحه که خواند به حمید گفتم:《زحمت نکش عزیزم ، از چیزی که خوندی دو کلمه هم نفهمیدم ، چون همش لغاتی داره گه معناشو متوجه نمی شم》، جواب داد :《 همین که متوجه نمیشیم قشنگه ، چون باعث میشه بریم دنبال معنی کلمات ، این طور کتاب ها علاوه بر محتوا و اطلاعاتی که به آدم اضافه می کنن ، باعث میشه دامنه لغاتمون بیشتر بشه》. تقریبا بیشتر خوراک حمید در ماه رمضان هندوانه بود ، نصف یک هندوانه را موقع افطار می خورد ، نصف دیگرش را موقع سحر ، برای همین خیلی هندوانه می خرید . روز دوازدهم ماه رمضان بود ، در خانه را که برایش باز کردم ، دو تا هندوانه زیر بغلش بود ، سلام داد و از کنارم رد شد ، رفت سمت آشپزخانه، خواستم در را ببندم که گفت :《صبر کن هنوز مونده !》. دوباره رفت بیرون ، باز با دو تا هندوانه دیگر آمد ، هاج و واج مانده بودم که چه خبر است ، چند باری این کار تکرار شد ، نه یکی ، نه دو تا ، بیشتر از ده تا هندوانه خریده بود ، با تعجب گفتم:《 حمید این همه هندونه میخوایم چکار؟ رفتی سر جالیز هر چی تونستی بار زدی؟ خندید و گفت :《هندونه که خراب نمیشه ، می ریزیم کف آشپزخونه ، یکی یکی می ذاریم توی یخچال ، هر وقت خنک شد می خوریم》. آشپز خانه ما کوچک بود ، پخت و پز که می کردم محیط آشپزخانه سریع گرم می شد ، چند روزی از خرید هندوانه گذشته بود که دیدم ادامه دارد ... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═══‌‌‌‌༻🌎༺‌‌‌═══ @Mano_Donya313