eitaa logo
من و کتاب
2.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
715 ویدیو
43 فایل
شبکه بزرگ توزیع کتاب خوب ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ manvaketab.ir ما اینجاییم قم خ معلم مجتمع ناشران واحد 36 سوالاتتون رو با عشق پاسخ میدیم: @Shahidkazemi313 ثبت سفارش و پشتبانی: @manvaketab_admin پاسخگویی از ۸ صبح تا ۸شب
مشاهده در ایتا
دانلود
من و کتاب
. 🔸نام کتاب: 🔸نویسنده: 🔸ناشر: 🔸تعداد صفحه: 96 صفحه 🔸قیمت پشت جلد: ۸۰۰۰تومان / قیمت با ۲۰درصد تخفیف: ۶۴۰۰تومان . 📚برشی از کتاب تاتیک! دیگر یقین دارم که مسیح نگهدار ماست و دعاهای تو است که ما را یاری می‌کند. صدای ماشین نیروهای گشت عراقی بود. آمدند. با فاصله بیشتر از پانصد متری به اطراف نگاه می‌کردند و صدای صحبت کردنشان را به عربی کامل می‌شنیدم. دو نفر بودند که پیاده شده بودند و من با دوربین دیدم که راننده در ماشین نشسته بود. قلبم داشت می‌آمد توی دهانم. یکی از آن دو نفر اگر سر برمی‌گرداند به حتم دو بچه آهو را نزدیک گودال ما می‌دید که داشتند برای خودشان جست وخيز می‌کردند و می‌چریدند. بعد می‌آمدند دنبالشان که بگیرندشان و بعد ما را می‌دیدند و به قول علی آقا همه چیز تمام بود. من چشم‌هایم روی دوربین بود؛ اما از ترس اینکه ناگهان بچه آهوها را ببینند،" چشم هایم را پشت دوربین بسته بودم و حتی از دوربين نگاهشان نمی‌کردم. فقط پدرمان را صدا می‌زدم و می‌گفتم: «ای پدر ما که در آسمان‌ها هستی، محافظ و نگهدار ما باش!» وقتی چشم‌هایم را باز کردم، تپش قلبم چند برابر شد. آخر بچه آهوها آمده بودند مقابل گودال. آن قدر نزدیک بودند که اگر دستهایم را بلند می‌کردم، به راحتی می‌توانستم صورتشان را نوازش کنم. . 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 . 🛍لینک خرید آسان http://yon.ir/VJ5aY 📲مرکز پخش 02537840844 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 . 🆔 @man_va_ketab
. . 🔸نام کتاب: 🔸نویسنده: 🔸ناشر: 🔸تعداد صفحه: 96 صفحه 🔸قیمت پشت جلد: ۸۰۰۰تومان . 📚برشی از کتاب تاتیک! دیگر یقین دارم که مسیح نگهدار ماست و دعاهای تو است که ما را یاری می‌کند. صدای ماشین نیروهای گشت عراقی بود. آمدند. با فاصله بیشتر از پانصد متری به اطراف نگاه می‌کردند و صدای صحبت کردنشان را به عربی کامل می‌شنیدم. دو نفر بودند که پیاده شده بودند و من با دوربین دیدم که راننده در ماشین نشسته بود. قلبم داشت می‌آمد توی دهانم. یکی از آن دو نفر اگر سر برمی‌گرداند به حتم دو بچه آهو را نزدیک گودال ما می‌دید که داشتند برای خودشان جست وخيز می‌کردند و می‌چریدند. بعد می‌آمدند دنبالشان که بگیرندشان و بعد ما را می‌دیدند و به قول علی آقا همه چیز تمام بود. من چشم‌هایم روی دوربین بود؛ اما از ترس اینکه ناگهان بچه آهوها را ببینند،" چشم هایم را پشت دوربین بسته بودم و حتی از دوربين نگاهشان نمی‌کردم. فقط پدرمان را صدا می‌زدم و می‌گفتم: «ای پدر ما که در آسمان‌ها هستی، محافظ و نگهدار ما باش!» وقتی چشم‌هایم را باز کردم، تپش قلبم چند برابر شد. آخر بچه آهوها آمده بودند مقابل گودال. آن قدر نزدیک بودند که اگر دستهایم را بلند می‌کردم، به راحتی می‌توانستم صورتشان را نوازش کنم. . 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 . 🛍لینک خرید آسان http://yon.ir/VJ5aY 📲مرکز پخش 02537840844 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 . 🆔 @man_va_ketab
🟣 ماجرای پسر جوان مسیحی، که با اشتیاق برای دفاع از وطنش به جنگ رفته است و خاطراتش را در قالب نامه برای مادربزرگش که ارمنی ها به آن تاتیک، می گویند می فرستد. 🔵 کتاب، سرشار از احساسات لطیف و عمیق این مبارز مسیحی است  📖 ✍🏻 به قلم: 🖨️ انتشارات: جهت مشاهده و تهیه این کتاب ارزشمند کلیک کنید👇 🌐https://manvaketab.com/book/247796/ ☎️ ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ ارسال رایگان به سراسر کشور ویژه خرید های بالای ۱۵۰ هزار تومان 🌱با ما همراه باشید 📌 شبکه بزرگ توزیع کتاب خوب در کشور https://eitaa.com/joinchat/2698969090C016534d7d8