.
#جنگ_در_مرخصی
.
📚نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی شهید جاویدالاثر رضا ابوالحسنی
.
✂برشی از کتاب
رضا عرقش را پاک کرد و خشاب را جا زد. وقتی گلنگدن را میکشید، از آرپیجیزن پرسید: «آمادهای؟»
آرپیجیزن سر تکان داد. در یک لحظه هر دو از زمین بلند شدند. رضا روی دشمن رگبار بسته بود و آرپیجیزن از لابهلای نیها، سنگر دشمن را نشانه رفته بود. یا علی گفت و شلیک کرد. خطا رفت. آرپیجی را از دوشش برداشت و آرام روی زمین نشست. خشاب رضا هم خالی شده بود. نشست کنار آرپیجیزن.
«بعدی حتماً به هدف میخوره. سریع آمادهش کن.»
از جایش تکان نخورد. رضا نگاهش کرد. رد خون، از یقه تا بالای شلوار خاکیاش کشیده شده بود. رضا اسلحهاش را زمین انداخت و خم شد روی سینهاش. نبض آرپیجیزن را گرفت. حسش نکرد. آرپیجی را برداشت و مسلحش کرد. یکی از بسیجیها که آمده بود کنارش، گفت: «این شیلیکاها رو خفه کنیم، کار راحت میشه.»
.
🔸#جنگ_در_مرخصی
🔸#صادق_عباسی_ولدی
🔸#انتشارات_شهید_کاظمی .
.
۲۵۶صفحه|۳۰۰۰۰تومان|#پست_رایگان
.
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
.
🌏خرید اینترنتی
https://plink.ir/BJwjQ
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
🏢خرید حضوری
قم،خیابان معلم،مجتمع ناشران،طبقه اول،واحد 131
.
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
.
🆔 @man_va_ketab