eitaa logo
«افق»امامزاده حلیمه خاتون سلام الله علیها
281 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
662 ویدیو
66 فایل
کانال فرهنگی ؛ قرآنی واجتماعی مرکز افق امامزاده حلیمه خاتون «س» شهر کرکوند شهرستان مبارکه اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش 🌿 قبل از شروع هر کاری یا سخنی‌‌‌‌ می‌‌گفت: «الهی لا تَکِلنی الی نفسی طَرفَةَ عینٍ اَبداً» خدایا مرا برای لحظه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای به خویش وا مگذار. 🌸✨ فرمانده نابغه‌ی دفاع مقدس، شهید حسن باقری را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸 🆔 https://chat.whatsapp.com/GAO1jYgx2U9D3MV3UUt1mM
🌷 وقفِ خدمت 🌿 باید‌‌‌‌ می‌‌رفت تهران. فرمانده‌‌‌‌ها جلسه داشتند. خانمش را بردند بیمارستان. هر چه گفتم: «بمان، امروز پدر‌‌‌‌ می‌‌شی. شاید تو را خواستند.» گفت: «خدایی که بچه داده، خودش هم کاراش رو انجام‌‌‌‌ می‌‌ده.» 🌸✨ فرمانده نابغه‌ی دفاع مقدس، شهید حسن باقری را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸 https://chat.whatsapp.com/GAO1jYgx2U9D3MV3UUt1mM 🆔
🌷 معتقد به هدف 🌿 روزی سیدحسین پشت وانت نشسته بود که ناگهان با شدت به شیشه اتومبیل زد و به راننده گفت: «بایست.» وقتی ماشین ایستاد، گفت: «عقب بیا.» بعد از مسافتی که آمدیم، گفت: «همین جا بایست.» سیّدحسین از ماشین پیاده شد و رفت به سراغ زن روستایی که با بچّه و مقداری اثاثیه‌‌ی منزل در کنار جاده ایستاده بود. پرسید: «کجا‌‌‌‌ می‌‌روید؟» گفت: «می خواهیم به شهر برویم.» حسین به ما گفت: «کمک کنید اثاثیه‌‌‌‌‌‌اش را سوار ماشین کنیم.» آن زن و بچّه را سوار کردیم و به شهر رساندیم. ما به حسین اعتراض کردیم که در این جاده‌‌ی خطرناک نزدیک بود ما را به کشتن بدهی. حسین گفت: «ما برای نجات همین‌‌‌‌ها‌‌‌‌ می‌‌جنگیم.» 🌸✨ معلم قرآن و نهج البلاغه، شهید سیدحسین علم الهدی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸 🕌 کانال افق امامزاده 🆔 https://chat.whatsapp.com/GAO1jYgx2U9D3MV3UUt1mM
🌷 معنای واقعی مردم سالاری 🌿 نظر مسؤولینِ عملیاتی لشکر را تا رده‌‌ی دسته جویا‌‌‌‌ می‌‌شد. با این کار، هم به نیروهاش ارزش‌‌‌‌ می‌‌داد، هم انگیزه‌‌ی نیروها برای کار بیشتر‌‌‌‌ می‌‌شد. 🌸✨ پرچم دار جهاد و شهادت، شهید حسین خرازی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸 🆔 https://chat.whatsapp.com/I0xnLtp7QEmEMqJ5l1lH2S
🌷 یاد باد آن روزگاران، یاد باد 1️⃣ با موتور گازی‌‌‌‌ می‌‌آمد کمیته. سر و کله‌‌‌‌‌‌اش که پیدا‌‌‌‌ می‌‌شد، تیکه بود که بارش‌‌‌‌ می‌‌کردند. 2️⃣ درآمد خوبی داشت، امّا باز هم برای خرج روزانه‌‌‌‌‌‌اش محتاج بود. علت آن هم این بود که همه‌‌ی پول‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی را که در‌‌‌‌ می‌‌آورد، در راه خیر و مبارزه‌‌ی با شاه به مصرف‌‌‌‌ می‌‌رساند. همه‌‌ی دارایی اش، یک تخته فرش بود که آن را هم فروخت.‌‌‌‌می‌‌گفت: « چون احساس کردم یک چیز اضافیه و من هم به اون نیاز ندارم. اگر هم نیاز داشته باشم کسانی هستند که بیشتر از من به این فرش نیاز دارن.» 🌸✨ فرمانده‌‌ی کم حرف و پرکار، شهید محمد بروجردی را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3503030331C272e9e9108
🌷 قابل توجه مدیران خودشیفته! 🌿 ظهر تابستان بود و دمای هوا 45 درجه، یکی از بچه‌‌‌‌ها پنکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای را آورد، حاج همت با ناراحتی گفت: «برای چه پنکه آوردید؟» گفتم: «خب هوا گرم است.» گفت: «نه، فرقی‌‌‌‌ نمی‌‌کند بسیجی‌‌های دیگر هم همین وضعیت را دارند.» پنکه را رد کرد و گرفت خوابید. 🌸✨ یاد و خاطره فرمانده‌‌ی محبوب، شهید محمدابراهیم همت را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم ✨🌸 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3503030331C272e9e9108
🌷 شجاعت بی‌‌نظیر و مثال زدنی 1️⃣ تصمیم گرفتند مجسمه شاه را بیاورند پایین و این کار برای دومین بار در کشور، در شهرضا به همّتِ ابراهیم و دوستانش صورت گرفت. 2️⃣ در مکه حاج همت دو ورقه‌‌ی لوله شده در دست داشت؛ فکر کنم فهرست برنامه‌‌‌‌ها و شعارهای مراسم برائت از مشرکین بود. همین طور که در حرکت بود، یکی از پلیس‌‌‌‌ها جلو آمد و نامه‌‌‌‌ها را از دست او کشید. حاج همّت هم بدون معطلی و سریع دست انداخت و مچ پلیس را گرفت و رهایش کرد. آن مامور هاج و واج مانده و حسابی ترسیده بود. 3️⃣ ابراهیم و حاج احمد دستگاه کپی را قطعه قطعه کرده بودند و لای لباس هایشان پیچیده و برده بودند مکه، آنجا عکس امام را زیراکس‌‌‌‌ می‌‌گرفتند و پخش‌‌‌‌ می‌‌کردند. 🌸✨ یاد و خاطره فرمانده‌‌ی محبوب، شهید محمدابراهیم همت را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم ✨🌸 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3503030331C272e9e9108
🌷 پیش بینی شهادت 1️⃣ همسر شهید: یک لیست چهارده نفره. شهدای شناسایی شده‌‌ی عملیات بعدی بودند.‌‌‌‌می‌‌گفت: چهره اینها نشان‌‌‌‌ می‌‌دهد آماده‌‌ی شهادتند و در عملیات بعدی (خیبر) شهید‌‌‌‌ می‌‌شوند. حاجی برای یقین پیدا کردنِ من از شهادتش، شماره 14 را نوشت و در مقابلش چند نقطه گذاشت. گفتم: «ابراهیم، چرا جای چهاردهمی خالیه؟» نگاهم کرد. انگار داشت التماس‌‌‌‌ می‌‌کرد. گفت: «اینو دیگه تو باید دعا کنی.» 2️⃣ چنگ زد تو خاک‌‌‌‌ها و گفت: «این آخرین عملیاتیه که من دارم‌‌‌‌ می‌‌جنگم.» گفتم: «این چه حرفی حاجی؟» گفت: «نه. من مطمئنم.» 3️⃣ از شدت ضعف پاهاش‌‌‌‌ می‌‌لرزید بهش گفتم: «حاجی جون، بیا یه چیزی بخور.» بی‌‌اعتنا نگاهم کرد و گفت: «خدا رزق دنیا رو روی من بسته. من دیگه از دنیا سهم غذا ندارم.» 🌸✨ یاد و خاطره فرمانده‌‌ی محبوب، شهید محمدابراهیم همت را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم ✨🌸 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3503030331C272e9e9108
🌷 فردای قیامت چه جوابی داریم که به شهدا بدهیم؟ 1️⃣ عرق از سر و رویمان سرازیر‌‌‌‌ می‌‌شد. دکمه کولر را فشار دادم. گفت: «الله بنده سی!‌‌‌‌می‌‌دانی کولر را که روشن‌‌‌‌ می‌‌کنی مصرف بنزین ماشین زیاد‌‌‌‌ می‌‌شود؟ خاموش کن! فردای قیامت چه جوابی داریم که به شهدا بدهیم... خاموش کن! مگر در سنگر، بچه‌‌‌‌ها زیر کولر نشسته اند که تو کولر باز‌‌‌‌ می‌‌کنی.» 2️⃣ وقتی دید اتاق استراحت بچه‌‌‌‌ها کولر گازی دارد، بیرون آمد و رفت و روی پشت بام خوابید. به او گفتند که پشت بام خیلی گرم است. او گفت: «برای من پشت بام خوش تر است.» 🌸✨ یاد و خاطره فرمانده‌‌ی مفقودالاثر، شهید مهدی باکری را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم ✨🌸 🆔 https://chat.whatsapp.com/I0xnLtp7QEmEMqJ5l1lH2S