eitaa logo
شهدایی
363 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
35 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدایی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آنان همہ‌ازتبارباران‌بودند رفتنــد،ولے‌ادامہ‌دارند🌱 هنــوز ...
عزیز برادرم...💔 تواین شب عزیز دعا کن برامون... دعا کن باعث دراومدن اشک امام زمانمون نباشیم... دعا کن تو این فتنه های وحشتناک آخرالزمان از راه بدر نشیم... دعاکن تا زنده ایم تاجوونیم چشم پرگناهمون به جمال دلربای مهدی فاطمه روشن بشه... توبخواه که ما خیری ندیدم ازاین دعاهای پر ریا...!💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعمال قبل از خواب :) شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصویری شهدا🥀 به روح مطهر لاله های بی نشان🕊🌷💔 تقاتلون قوماً عشقوا الشهادة ..} با گروهی میجنگید که عاشق شهادت هستند ..] ✍ الشهداء نوشت.....🖤 باید را مثل قاصدک کف دست #و بسپاریشان به دست باد بروند و دیگران شوند ؟!💔 شهادت را هم💔🕊🌷 جانم💔 ی زهراییِ بی نشان💔 # ریسه ی دلم را دخیل میبندم به ِ چشمهــــــایت و مزار بی نشانت💔 ... شاید که کند مادرمان زهرا س ، التماس ِ شهادتــــــِ زهرا گونه ام را💔.. عَجِل لِوَلیَکَ الفَرَج بَه حَقَ زِینَب مُضطَر س💔🖤 الرُزُقنا شهادَتِ فی سَبیلِ المَهدی (عج)🌷🕊 صَلّی علی' مُحَّمد و آل مُحَّمَد و عَجِل فَرَجَهُم 💚🙏 کنید 🙏💔 ؟؟!!علییی✋✅ آرزومه ●یادشهداباذکرصلوات🕊 ●کانال شهدایی🕊 ●الهم عجل الولیک الفرج🕊 [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر چادر زینب🍃 لباس یاری امام زمانش بود🕊 پس چادر من نذر زینب است🌾 ما در این‌راه پشت‌سر زینب میرویم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یامهدی( عج) یاخامنه ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌●یادشهداباذکرصلوات🕊 ●کانال شهدایی🕊 ●الهم عجل الولیک الفرج🕊 [@Martyrs16]
وصیت شهدا در باره حجاب خواهران عزيز، مانند زينب زندگي كنيد، حجاب شما از خون سرخ من مهمتر است، شمشيري است و به چشم منافقان مي‌خورد. یامهدی( عج) یاخامنه ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌●یادشهداباذکرصلوات🕊 ●کانال شهدایی🕊 ●الهم عجل الولیک الفرج🕊 [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚💛🧡❤️ عاشقان عیدتون مبارک💚 دلتون شاد شاد شاد❤️ زن_عفت_افتخار یامهدی( عج) یاخامنه ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌●یادشهداباذکرصلوات🕊 ●کانال شهدایی🕊 ●الهم عجل الولیک الفرج🕊 [@Martyrs16]
شهدایی
می خوام برم حلوا خورونِ مجروح ها ..🔷 فکر کردی کسی اونجا زنده مونده؟ ... توی جاده جز لاشه سوخته ماشین
🌷 "خون و ناموس..." 🔥آتیشِ برگشت سنگین تر بود ... فقط معجزه مستقیمِ خدا ما رو تا بیمارستان سالم رسوند ..از ماشین پریدم پایین و دویدم توی بیمارستان تا کمک کنم ..⭕️ بیمارستان خالی شده بود ... فقط چند تا مجروح با همون برادرِ سپاهی اونجا بودن ..تا چشمش بهم افتاد با تعجب از جا پرید... باورش نمی شد من رو زنده می دید ..مات و مبهوت بودم بقیه کجان؟..آمبولانس پر ازمجروحه ... باید خالی شون کنیم دوباره برگردم خط ..🔶به زحمت بغضش رو کنترل کرد ..دیگه خطی نیست خواهرم ...خط سقوط کرد ...الان اونجا دست دشمنه ...😔 ✅ یهو حالتش جدی شدشما هم هر چه سریع تر سوارِ آمبولانس شو برو عقب ... فاصله شون تا اینجا زیاد نیست بیمارستان رو تخلیه کردن ... اینجا هم تا چند دقیقه دیگه سقوط می کنه ..یهو به خودم اومدم... علی ... علی هنوز اونجاست..❤️و دویدم سمت ماشین🔷 دوید سمتم و درحالی که فریاد می زد، روپوشم رو چنگ زد می فهمی داری چه کار می کنی؟ ... بهت میگم خط سقوط کرده ..هنوز تو شوک بودم❇️ رفت سمتِ آمبولانس و درِ عقب رو باز کرد ... جا خورد ..سرش رو انداخت پایین و مکثِ کوتاهی کرد..خواهرم سوار شو و سریع تر برو عقب اگر هنوز اینجا سقوط نکرده بود بگو هنوز توی بیمارستان مجروح مونده... بیان دنبال مون من اینجا، پیششون می مونم 🔸سوتِ خمپاره ها به بیمارستان نزدیک تر می ش سر چرخوند و نگاهی به اطراف کرد..بسم الله خواهرم..معطل نشو..برو تا دیر نشده..🚐 سریع سوارِ آمبولانس شدم...هنوز حالِ خودم رو نمی فهمیدم.. مجروح ها رو که پیاده کنم سریع بر می گردم دنبالتون...✅ اومد سمتم و در رو نگهداشت.. شما نه...اگر همه مون هم اینجا کشته بشیم...ارزشِ گیر افتادن و اسارتِ ناموسِ مسلمان دستِ اون بعثی های از خدا بی خبر رو نداره ..جون میدیم ... ناموسِ مون رو نه یا علی گفت... و در رو بست🔷 با رسیدنِ من به عقب خبرِسقوطِ بیمارستان هم رسید..😞✍🏼 پ.ن: "شهید سید علی حسینی"در سن ۲۹ سالگی به درجه رفیعِ شهادت نائل آمد پیکرِ مطهر این شهید هرگز بازنگشت ‌..جهتِ شادی ارواحِ طیبه شهدا صلوات 🌷🌷🌷 "که عشق آسان نمود اول .."🔹نه دلی برای برگشتن داشتم .. نه قدرتی همون جا توی منطقه موندم ..ده روز نشده بود، باهام تماس گرفتن .. سریع برگردید...موقعیت خاصی پیش اومده...📞✈️ رفتم پایگاه نیرو هوایی و با پروازِ انتقالِ مجروحین برگشتم تهران دل توی دلم نبود ..نغمه و اسماعیل بیرونِ فرودگاه با چهره های داغون و پریشان منتظرم بودن ... انگار یکی خاکِ غم و درد روی صورتشون پاشیده بود⭕️ سکوتِ مطلق توی ماشین حاکم بود..دست های اسماعیل می لرزید..لب ها و چشم های نغمه ... هر چی صبر کردم، احدی چیزی نمی گفت..به سلامتی ماشین خریدی آقا اسماعیل؟نه زن داداش..صداش لرزید..امانته...🔶 با شنیدن "زن داداش" نفسم بند اومد و چشم هام گُر گرفت... بغضم رو به زحمت کنترل کردم...چی شده؟...این خبرِ فوری چیه که ماشین امانت گرفتید و اینطوری دو تایی اومدید دنبالم....؟⁉️🔷 صورتِ اسماعیل شروع کرد به پریدن ..زیر چشمی به نغمه نگاه می کرد...چشم هاش پر از التماس بود ..✅ فهمیدم هر خبری شده..اسماعیل دیگه قدرتِ حرف زدن نداره...⛔️ دوباره سکوت، ماشین رو پُر کرد.. حالِ زینب اصلاً خوب نیست ..🔹بغضِ نغمه شکست...خبرِ شهادتِ علی آقا رو که شنید تب کرد ..به خدا نمی خواستیم بهش بگیم ..گفتیم تا تو برنگردی بهش خبر نمیدیم..باور کن نمی دونیم چطوری فهمید...😔💢 جملاتِ آخرش توی سرم می پیچید ...نفسم آتیش گرفته بود... و صدای گریه ی نغمه حالم رو بدتر می کرد..چشم دوختم به اسماعیل ... گریه امانِ حرف زدن به نغمه نمی داد... 😭- یعنی چقدر حالش بده؟...🔸بغضِ اسماعیل هم شکست .. تبش از ۴۰ پایین تر نمیاد..سه روزه بیمارستانه...💉🌡صداش بریده بریده شد..- ازش قطعِ امید کردن ..گفتن با این وضع..🔹 دنیا روی سرم خراب شد..اول علی.. حالا هم زینبم..🌷 "بیا زینبت را ببر ..."🔹 تا بیمارستان، هزار بار مُردم و زنده شدم ... چشم هام رو بسته بودم و فقط صلوات می فرستادم ...❇️ از درِ اتاق که رفتم تو ... مادرِ علی داشت بالای سرِ زینب دعا می خوند ... مادرم هم اون طرفش، صلوات می فرستاد ... چشم شون که بهم افتاد حال شون منقلب شد ... بی امان، گریه می کردن ...⭕️ مثل مُرده ها شده بودم .. بی توجه بهشون رفتم سمتِ زینب ... صورتش گُر گرفته بود ... چشم هاش کاسه خون بود ..از شدتِ تب، من رو تشخیص نمی داد ..حتی زبانش درست کار نمی کرد ..🔸اشک مثل سیل از چشمم فرو ریخت.. دست کشیدم روی سرش ... - زینبم ..دخترم...🔹هیچ واکنشی نداشت .. تو رو قرآن نگام کن ... ببین مامان اومده پیشت ... زینب مامان ... تو رو قرآن ...😭🔶 دکترش، من رو کشید کنار ...توی وجودم قیامت بود ... با زبانِ بی زبانی بهم فهموند ... کارِ زینبم به امروز و فرداست ...🌅 دو روز دیگه هم توی اون شرایط بود ... من با همون لباسِ منطقه