eitaa logo
شهدایی
362 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
34 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌷✨🌷✨🌷✨🌷 🕊️💚قرارصبحـ💫ـگاهی💚🕊️ ✨🌷دعای فرج 🌷✨ إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ خدايا گرفتارى بزرگ شد،و پوشيده بر ملا گشت،و پرده كنار رفت،و اميد بريده گشت،و زمين تنگ‏ شد،و خيرات آسمان دريغ شد و پشتيبان تويى،و شكايت تنها به جانب تو است،در سختى و آسانى‏ تنها بر تو اعتماد است،خدايا!بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانى كه اطاعتشان را بر ما فرض نمودى،و به اين سبب مقامشان را به ما شناساندى،پس به حق ايشان به ما گشايش ده،گشايشى زود و نزديك‏ همچون چشم بر هم نهادن يا زودتر،اى محمّد و اى على،اى على و اى محمّد،مرا كفايت كنيد،كه تنها شما كفايت‏كنندگان منيد،و يارى‏ام دهيد كه تنها شما يارى‏كنندگان منيد،اى مولاى ما اى صاحب زمان،فريادرس،فريادرس،فريادرس، مرا درياب،مرا درياب،مرا درياب،اكنون،اكنون،اكنون،با شتاب،با شتاب،با شتاب،اى مهربان‏ترين مهربانان به حق محمّد و خاندان پاك او. ✨🌷✨🌷✨🌷 🌺بیاآرامش دنیای نفـ💚ـس گیر🌺 ●کانال شهدایی🕊 ●اَلّٰهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج🕊 [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فقط فقط کم تراز۲۴ساعت به انتخابات فرصت مونده یک فرصت فرصتی که آیندمون رقم می زنه فرصتی که سرنوشت خودمون وبچه هامون بهش وابسته است پس لطفاً دراین ساعات باقی مانده تصمیم درستی بگیرید وبه کسی که صلاح مملکت رأی بدید انشاءالله به یاری آقاامام زمان وشهداودرپناه خداوبصیرت شمامردم عزیز هرچی خیربرای کشورپیش بیاد،،،!! ●کانال شهدایی🕊 ●اَلّٰهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج🕊 [@Martyrs16]
چهل روز گذشت ازآن حادثه غمبار،،،،
شهدایی
رئیس جمهور شهیدجمهورشد 🕊️🕊️🕊️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه رأی دادن تأثیر نداره.....!!! ●کانال شهدایی🕊 ●اَلّٰهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج🕊 [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اواینگونه بود!!! ●کانال شهدایی🕊 ●اَلّٰهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج🕊 [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من وتوبایدبیدارشویم،،،!!! ●کانال شهدایی🕊 ●اَلّٰهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج🕊 [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش به حال شهدا بازیچه بازی دنیانشدند!!! کربلاخریدارشان شد💔 ●کانال شهدایی🕊 ●اَلّٰهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج🕊 [@Martyrs16]
کبوتر حرمت بودن هم هوای خاص خودش رادارد،،،، 🕗ساعت سلام اسلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرسرگدان شودمرغ خیال من پرمیزندسوی صحن وسرای بین الحرمین تو،،،!!! _شب زیارتی اباعبدالله 🕊️🕊️🕊️ ●کانال شهدایی🕊 ●اَلّٰهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج🕊 [@Martyrs16]
4_6026197286495716607.mp3
5.14M
🌺 (ع) 💐سفره موسی ابن جعفر(ع) 💐عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را 🎙 🎙 ●کانال شهدایی🕊 ●اَلّٰهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج🕊 [@Martyrs16]
یادبادآن روزگاری که شهداشناسنامه هاشون پلاکشون بود،،،🕊️🕊️🕊️
▫️امام کاظم علیه‌السلام: 🔸️هر بلایی که بر بنده مومن نازل شود و خدا دعا کردن را بر او الهام کند، دفع آن بلا نزدیک خواهد بود. و هر بلایی که نازل شود و مومن از دعا دریغ کند، آن بلا طولانی خواهد شد. پس هر وقت بلائی نازل شد، بر شما باد دعا و تضرع به درگاه خداوند.  📚کافی، ج۲، ص۴۷۱. ❤مهدی جان! اگر بلای غیبتت طولانی شده ، از کوتاهی ما در دعاست!😔 عج ●کانال شهدایی🕊 ●اَلّٰهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج🕊 [@Martyrs16]
شهدایی
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۱۳۵ با تمام قامتم روی سنگ راه پله ز
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۱۳۶ قلبم از وحشت به خودش می پیچید.. و آنها از پشت هلم میدادند تا زودتر حرکت کنم.. که شلیک گلوله پرده گوشم را پاره کرد.. و پیشانی ابوجعده را از هم شکافت... از شدت وحشت.. رمقی به قدم هایم نمانده.. و با همان ضربی که به کتفم خورده بود،.. از پله آخر روی زمین افتادم... حس میکردم زمین زیر تنم میلرزد..و انگار عده ای میدویدند.. که کسی روی کمرم زد..و زیر پیکرش کرد... رگبار گلوله خانه را پُر کرده.. و دست و بازویی تلاش میکرد سر و صورتم را ،. تکان های قفسه سینه اش را روی شانه ام حس میکردم.. و میشنیدم با هر تکان زیر لب ناله میزند _یا حسین!🕊✨ که دلم از سوز آتش گرفت. گرمای بدنش روی کمرم هر لحظه بیشتر میشد.. پیراهنم از پشت خیس و داغ شده.. و دیگر ناله ای هم نمیزد که فقط خس خس نفس هایش را پشت گوشم میشنیدم... بین برزخی از مرگ و زندگی، از هیاهوی اطرافم جز داد و بیدادی مبهم و تیراندازی بی وقفه، چیزی نمیفهمیدم... که گلوله باران تمام شد... صورتم در فرش اتاق فرو رفته بود،.. چیزی نمیدیدم.. و تنها بوی خون و باروت مشامم را میسوزاند.. که زمزمه مصطفی در گوشم نشست و با یک تکان، کمرم سبک شد... گردنم از شدت درد.. به سختی تکان میخورد، به زحمت سرم را چرخاندم.. و اش دلم را زیر و رو کرد. 🕊ابوالفضل روی دستان مصطفی از نفس افتاده بود،.. از تمام بدنش خون میچکید.. و پاهایش را روی زمین از شدت درد تکان میداد... تازه میفهمیدم من بوده... که پیراهن سپیدم... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🕊
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۱۳۷ پیراهن سپیدم همه از رنگ گل شده بود،.. کمر و گردنش از جای گلوله از هم پاشیده و با آخرین نوری که به نگاهش مانده بود، دنبال میگشت... اسلحه مصطفی کنارش مانده.. و نفسش هنوز برای می تپید که با نگاه نگرانش روی بدنم میگشت مبادا زخمی خورده باشم... گوشه پیشانی اش شکسته و کنار صورت و گونه اش پُر از خون شده بود... ابوالفضل از آتش این همه زخم در آغوشش پَرپَر میزند.. و او تنها با قطرات اشک، گونه های روشن و خونی اش را میبوسید... دیگر خونی به رگ های برادرم نمانده بود که چشمانش خمار خیال شهادت سنگین میشد.. و دوباره پلک هایش را می گشود تا صورتم را ببیند.. و با همان چشم ها مثل همیشه به رویم میخندید... مستش کرده بود.. که با لبخندی شیرین پیش چشمانم دلبری میکرد،.. صورتش به میزد و لب های خشکش برای حرفی میلرزید.. و آخر که پیش چشمانم مثل ساقه گلی شکست و سرش روی شانه رها شد...🕊👣✨ انگار عمر چراغ چشمانم به جان برادرم بسته بود.. که شیشه اشکم شکست و ضجه میزدم فقط یکبار دیگر نگاهم کند... شانه های مصطفی از گریه میلرزید و داغ دل من با گریه خنک نمیشد.. که با هر دو دستم.. پیراهن خونی ابوالفضل را گرفته بودم و تشنه چشمانش، صورتش را میبوسیدم.. و هر چه میبوسیدم عطشم بیشتر میشد که لب هایم روی صورتش ماند.. و نفسم از گریه رفت... مصطفی تقلّا میکرد.. دستانم را از ابوالفضل جدا کند و من دل رها کردن برادرم را نداشتم... که هر چه.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🕊
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۱۳۸ که هر چه بیشتر شانه ام را میکشید، بیشتر درآغوش ابوالفضل فرو میرفتم... جسد ابوجعده و بقیه دور اتاق افتاده.. و چند نفر از رزمندگان.. مقابل در صف کشیده بودند تا زودتر از خانه خارجمان کنند... مصطفی، سر ابوالفضل را روی زمین گذاشت،.. با هر دو دست بازویم را گرفته و با گریه تمنا میکرد تا آخر از دل کندم... و به خدا قلبم روی سینه اش جا ماند که دیگر در سینه ام تپشی حس نمیکردم... در نیروهای مقاومت مردمی از خانه خارج شدیم.. و تازه دیدم... کنار کوچه جسم بی جان مادرمصطفی را میان پتویی پیچیده اند... نمیدانم مصطفی با چه دلی این همه غم را تحمل میکرد.. که خودش سر پتو را گرفت، رزمنده دیگری پایین پتو را بلند کرد.. و غریبانه به راه افتادیم... دو نفر از رزمندگان.. بدن ابوالفضل🕊👣 را روی برانکاردی قرار داده.. و دنبال ما برادرم رامیکشیدند... جسد چند تکفیری... در کوچه افتاده و هنوز صدای تیراندازی از خیابان های اطراف شنیده میشد... یک دست مصطفی به پتوی خونی مادرش چسبیده.. و با دست دیگرش دست لرزانم را گرفته بود.. که به قدمهایم رمقی نمانده..و او مرا دنبال خودش میکشید. سرخی غروب همه جا را گرفته.. و شاید از مظلومیت خون شهدای زینبیه در و دیوار کوچه ها رنگ خون شده بود.. که در انتهای کوچه.. مهتاب پیدا شد و چلچراغ اشکمان را در هم شکست... تا رسیدن به آغوش حضرت زینب (س) هزار بار جان کندیم.. و با آخرین نفسمان تقریباً میدویدیم تا پیش از رسیدن تکفیری ها در حرم شویم... گوشه و کنار صحن عده ای پناه آورده و اینجا دیگر مردم زینبیه از هجوم تکفیری ها بود... گوشه صحن... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🕊
Ziyarat-Ashura-ali-fani-232665.mp3
8.41M
شب زیارتی اباعبدالله الحسین 🌱 🌱زیارت عاشورا🌱 علی فانی
شهدایی
حاجی دعاکنیدبرامون🥲💔 هامون🥀
💌شهید«ابراهیم عسکری» ما تشکیلات داشتیم که توانستیم در این انتخابات افراد شایسته‌ای را انتخاب کنیم و این در حال حاضر شاید معلوم نباشد و لکن در آینده مشخص می‌شود. من همیشه از این شخصیت‌های بزرگ اسلامی پشتیبانی کرده‌ام و امیدوارم که شما عزیزان با آگاهی کامل این راه را ادامه دهید تا انشاءالله انقلابمان در سراسر جهان گسترش یابد و به آمریکا نشان دهیمکه اسلام یعنی چه. شهید حسین پرستار ؛ 💌 همان گونه که امام فرمودند فرد اصلح و لایق را انتخاب کنید؛ بر طبق احکام و قوانین اسلام انتخاب کنید. اگر فردی صالح را انتخاب کردید خون شهیدان و فرامین امام را عمل کرده‌اید و در غیر اینصورت خیانت کرده‌اید. ●کانال شهدایی🕊 ●اَلّٰهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج🕊 [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا