_شهیدنورعلی رئیسی
هدفي كه مرا وادار به جبهه آمدن نمود ، ياري دادن به دين خدا و لبيك گفتن به كمك خواهي حسيني بود كه هزار و چهارصد سال پيش فرياد برآورد:«هـل من ناصـر ينصـرني» كه اين پيام در اين زمان از لسان فرزند او ، امام به گوشم رسيد و با جان ودل به آن پاسخ مثبت دادم و خدايا تو گواه باش كه هر چه در توان داشتم ، از براي دين دريغ نورزيد
منافقين بدانندكه ما هيچ وقت كوركورانه راه خود را انتخاب نخواهيم كرد ، بلكه پيمودن اين راه با كمال آگاهي و بصيرت است.
🕊️🕊️🕊️
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
🍃یک برگ خاطره🍃
🕊️🕊️🕊️
عادت داشتند با هم بروند منطقه؛ بچههاي يك روستا بودند. فرماندهشان كه يك سپاهي بود از اهالي همان روستا، شهيد شد. همهشان پكر بودند. ميگفتند شرمشان ميشود بدون حسن برگردند روستايشان.
همان شب بچهها را براي مأموريت ديگري فرستادند خط. هيچ كدامشان برنگشتند. ديگر شرمندهي اهالي روستايشان نميشدند.
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
🍃یک برگ خاطره 🍃
🕊️🕊️🕊️
سنم كم بود، گذاشتندم بيسيمچي؛ بيسيمچي ناصر كاظمي كه فرماندهي تيپ بود.
چند روزي از عمليات گذشته بود و من درست و حسابي نخوابيده بودم. رسيديم به تپهاي كه بچههاي خودمان آنجا بودند. كاظمي داشت با آنها احوالپرسي ميكرد كه من همانجا ايستاده تكيه دادم به ديوار و خوابم برد.
وقتي بيدار شدم، ديدم پنج دقيقه بيشتر نخوابيدهام، ولي آنجا كلي تغيير كرده بود. يكي از بچهها آمد و گفت: «برو نمازهاي قضايت را بخوان.» اول منظورش را نفهميدم؛ بعد حاليام كرد كه بيست و چهار ساعت است خوابيدهام. توي تمام اين مدت خودش بيسيم را برداشته بود و حرف ميزد.
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای آقای کریم
سلام مارابرسان
به جدت حسین
🕊️🕊️🕊️
#هشت
🕗ساعت سلام
🍃امام علی(ع)
کسی که ازاوچیزی خواسته می شودتاوعده ندهد،آزاداست وچون وعده داد،دربندآن است تا آنگاه که به آن وفاکند
«نهج البلاغه ،حکمت ۳۳۶»
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
🍃امام علی (ع)
اندیشه پیردرنزدمن ازتلاش جوان خوشایندتر است.
«نهجالبلاغه ،حکمت۸۶»
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
🍃امام علی (ع)
بساکسی که درآغازشب براوغبطه خوردندوآخرشب عزاداران به سوگش نشستند
«نهجالبلاغه ،حکمت۳۸۰»
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
میدونی شهادت نصیب چه کسی می شه؟!
کسی که لب تشنه رقیه سه ساله وعلی اصغر شش ماهه رودرک کنه!!!
😔😔😔
حضرت آیت الله العظمی بهجت
آنچه معاویه ویزیدبالفعل داشتند،مابالقوه داریم .خیلی به خودمغرورنشویم.اینطورنیست که آن هاازجهنم آمده باشندوماازبهشت به خداپناه می بریم!
«رحمت واسعه ص۱۹۴»
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
{؛ ولیاینخیلیقشنگهمیگهکِ:
چشمیکهدرعزایتوترمیشودحسین(ع)!
بیحرمتیاستخیرهبهنامحرمیشود. -
#برسونیدبهدستبقیه ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خسته ازراه برسم
خادمت شربت خنک
بدهد به من،،،!!!
#مثلااربعین🥺
#استوری
🖤💚🏴💚🖤
🏴اَلسَّلامُعَلَىالْحُسَیْنِوَعَلىعَلِىِّبْنِالْحُسَیْنِ وَ عَلىاَوْلادِالْحُسَیْنِوَعَلىاَصْحابِالْحُسَیْنِ
🖤رمان معرفتی و بصیرتی #ماه_آفتاب_سوخته
💚قسمت ۱ و ۲
به نام خدا
به نام خداوند عاشق و عاشقآفرین، همانا «عشق» مرحمتیست از جانب خدا و از وجود نورانی حق در جان ما آدمیان به ودیعه گذاشته شده، باشد که آن را با هوسی دنیایی در هم نیامیزیم و عاشقانه زندگی کنیم و عاشقانه به جوار خدا پر کشیم.
و «عشق» سه حرف است که بی شک حرف «ع» آن از نام مولای عرشیان و فرشیان، امیرمومنان علیبنابیطالب علیه السلام به عاریت گرفته شده و حرف«ش» آن از شهدا و اولاد علی میآید و حرف «ق» آن اشاره به قیامتی دارد که مهر علی و اولادش در جان ما به پا میکند...
پس عشق است یک کلام
علی و اولاد او....والسلام
•°•°•°•°•°•°
دو مرد ژنده پوش در تاریکی شب با شتاب به پیش میرفتند و گاهی از شدت شتاب به هم تنه میزدند
که یکی از آنها گفت:
_آرامتر حرکت کن، نترس به شام این جشن میرسی!
دیگری که نگاهش به جلوی پایش بود که مبادا قلوه سنگی باعث زمین خوردنش بشود گفت:
_هعی...از شانس من باشد که تا برسیم میگویند غذا تمام شده، آخر این جشن چندین شب است که در مدینه برقرار است و من باید همین شب آخر متوجه شوم؟!
و بعد دستش را بالا برد و محکم بر شانههای مرد همراهش فرود اورد و گفت:
_واقعا بیمعرفتی کردی، تو میدانستی و چند شب رفتی و خوردی و بردی و مرا فقط شب آخر خبر کردی!
مرد که انگار از ضربه دست رفیقش بین شانههایش میسوخت، دستی به پشتش کشید و گفت:
_حالا کار بدی انجام دادم که امشب خبرت کردم؟ حقا که تو بیمعرفتی، جای تشکرت هست؟!! در ثانی، من فکر میکردم تو خودت میدانی، دیشب متوجه شدم که حضور نداری و به دنبالت بیغولههای مدینه را گشتم تا پیدایت کنم و از آخرین سور و سفره این جشن محروم نشوی..
مرد دیگر، نفسش را به آرامی بیرون داد انگار از حرکتش پشیمان شده بود و آهسته گفت:
_حالا این میهمانی باشکوه و اینهمه بذل و بخشش و خرج و غذا برای چیست.
همراهش شانه ای بالا انداخت و گفت:
_چمیدانم، صاحب این خانه یکی از ثروتمندان عرب است که به تازگی اسلام آورده و گویا خلیفهٔ دوم امارت یکی از قبیلههای شام را به او واگذار کرده ، شاید به همین خاطر است که سور و مهمانی برای نیازمندان راه انداخته .
و در همین حین از پیچ کوچه پیچیدند و مشعلهای فراوان روبهرو و جمعیتی که ظرف به دست در صف ایستاده بودند تا غذایشان را بگیرند در پیش چشم آن مرد قرار گرفت
و او کاسهٔ سفالین دستش را محکمترگرفت و ادامه داد:
_چکار داری برای چه چنین سخاوتمند شده و میهمانی میدهد، تو برو غذایی خوشمزه بگیر و نوش جان کن
و با زدن این حرف هر دو شروع به دویدن کردند تا خود را به صف غذا برسانند. زن و مرد پشت در خانه جمع شده بودند و بهم تنه میزدند، هرکس که میتوانست از درزی و راهی باریک خود را به داخل خانه میرساند تا میهمان سفره ای که گسترده بودند باشد.
بعضیها با دیدن جمعیت که خیلی بیشتر از شبهای قبل بود، زیرلب میگفتند:
+با این جمعیت محال است تکه نانی به ما برسد، آبگوشت دیگر جای خود دارد،
در همین هنگام صاحب خانه درحالیکه عبا و عمامه ای نو به سر گذاشته بود بیرون آمد. تعدادی مرد جمعیت را عقب راندند و روی سکوی جلوی خانه ، جایی را باز کردند و از آن مرد خواستند تا بر آنجا قرار گیرد.
صاحب خانه روی سکو ایستاد، همهمهٔ جمع بلند شد،
یکی میگفت غذا تمام شده ،حتما آمده این خبر را بدهد که آن مرد دستانش را به علامت سکوت بالا برد. جمعیت یکباره ساکت شدند،
مرد گلویی صاف کرد و گفت:
_به نام خدا...به نام خدای آسمان و زمین، به نام خدای محمد رسول الله... همگی خوش آمدید و قدم بر چشمان من نهادید و منزلم را به قدومتان منور فرمودید تا در این شادی و پایکوبی با من سهیم باشید. سفره داخل خانه گسترده هست نگران کمبود غذا نباشید، گروه گروه وارد شوید ، غذایتان را تناول کنید و ظرفهایی را که همراه آورده اید پر نمایید و بعد از اینجا بروید، توجه کنید هیچکس دست خالی نرود، غذا به اندازهٔ کافی موجود است.
پیرمردی با کمر خمیده ، عصا زنان خود را جلو کشید و بلند گفت:
_چه گفتی تو ای مرد؟ تا جایی من در خاطر دارم شما به دین اسلام نبودید، حالا دلیل اینکه از خدای محمد صحبت میکنید و دلیل اینهمه خرج و مخارج برای جشن چیست؟
صاحب خانه لبخندی زد و گفت:
_عمری در خواب غفلت بودم و چند صباحی ست که راه کمال و رستگاری را پیدا کرده ام و به دین اسلام درآمدهام
و بعد لبخندش پررنگ تر شد و ادامه داد:
_این جشن و سرور هم به یمن عروسی دخترانم است، نه یک دختر و نه دو دختر ،بلکه سه دخترم در یک شب به خانهٔ بخت میروند، خوش باشید میهمانان من! انشاالله به شما خوش بگذرد و من و نوعروسان این خانه را از دعای خیرتان فراموش نفرمایید.
آن مرد با زدن این حرف از سکو پایین آمد و داخل خانه شد. همهمهٔ جمعیت بلند شد، مردی جوان و خوش سیما که لباس های گرانبهای تنش نشان از متمول بودن او داشت ، در گوشه ای کمی دورتر در تاریکی شب خود را پنهان کرده بود، آه کوتاهی کشید و زیر لب گفت:
_پس راست است که عروسی دخترانش بود، کاش آن دختر کوچک را به من میداد، حیف آن شاعرهٔ با احساس، آن دختر زیبا و فاضله...به خدا اگر نصیب من میشد تمام ثروتم را برایش خرج میکردم تا خم به ابرویش نیاورد.
او نمیدانست دامادهای این خانه چه کسانی هستند اما مطمئن بود با آنهمه ثروتی که دارد از داماد سوم یک سر و گردن بالاتر است پس با تحکمی در صدایش ادامه داد:
باید بروم ...باید همین امشب و همین الان بروم و تلاشم را بکنم، شاید هنوز خطبه عقد آن فرشتهٔ زیبا جاری نشده باشد و شاید امیدی باشد و آن دختر سهم من شد و با این حرف به سرعت به طرف خانه به راه افتاد....
🖤ادامه دارد....
💚نویسنده؛ طاهرهسادات حسینی
🖤
🖤💚🖤💚🏴🏴💚🖤💚🖤
یه حرف دلی بهتون بگم
می خوایدآقاهرچه زودترظهورکنه؟!
بیاید
لبیک گویان اوامررهبرمان سیدعلی باشیم
عزاداری هاتون قبول 🙂
ماروهم دعاکنید🥲
شبتون منوربه شفاعت حضرت علی اکبر
وضو یادتون نره 🙃
✨﷽✨
🌷✨🌷✨🌷✨🌷
🕊️💚قرارصبحـ💫ـگاهی💚🕊️
✨🌷دعای فرج 🌷✨
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ
خدايا گرفتارى بزرگ شد،و پوشيده بر ملا گشت،و پرده كنار رفت،و اميد بريده گشت،و زمين تنگ شد،و خيرات آسمان دريغ شد و پشتيبان تويى،و شكايت تنها به جانب تو است،در سختى و آسانى تنها بر تو اعتماد است،خدايا!بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانى كه اطاعتشان را بر ما فرض نمودى،و به اين سبب مقامشان را به ما شناساندى،پس به حق ايشان به ما گشايش ده،گشايشى زود و نزديك همچون چشم بر هم نهادن يا زودتر،اى محمّد و اى على،اى على و اى محمّد،مرا كفايت كنيد،كه تنها شما كفايتكنندگان منيد،و يارىام دهيد كه تنها شما يارىكنندگان منيد،اى مولاى ما اى صاحب زمان،فريادرس،فريادرس،فريادرس، مرا درياب،مرا درياب،مرا درياب،اكنون،اكنون،اكنون،با شتاب،با شتاب،با شتاب،اى مهربانترين مهربانان به حق محمّد و خاندان پاك او.
✨🌷✨🌷✨🌷
🌺بیاآرامش دنیای نفـ💚ـس گیر🌺
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غزه
کربلای این روزها😔😭
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبل از رفتن به هیئت به این توصیه ها توجه کنید
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
17.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراقب امام حسین های قلابی باشیدتاابن زیادهادرلباس امام حسین هابه میدان نیایند!!!
#بصیرت
#کربلا
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بریدم از خیلیایااباعبدالله
به جزتودارم کیویااباعبدالله
#استوری
●کانال شهدایی🕊
●اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَرَج🕊
[@Martyrs16]
Hossein_Sharifi_-_Ghafele_Salare_Man_(320).mp3
14.92M
#رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
قافلهسالارِمن،کجاییاِیدوایِ
دردم...!؟💔
ⓘⓝ↴
♡|→•[@Martyrs16]