شهدایی
❂◆◈○•--------﴾﷽﴿--------❂◆◈○• 💠رمان جذاب، پلیسی و امنیتی 💝 #پلاک_پنهان 💝قسمت ۴ با رفتن همه، صغ
❂◆◈○•--------﴾﷽﴿--------❂◆◈○•
💠رمان جذاب، پلیسی و امنیتی
💝 #پلاک_پنهان
💝قسمت ۵
سر کلاس استاد رستگاری نشسته بودند، سمانه خیره به استاد، در فکر امروز صبح بود. نمی دانست واقعا آن ماشین، آن ها را تعقیب می کرد، یا او کمی پلیسی به قضیه نگاه می کرد،اما عصبانیت و کلافگی کمیل او را بیشتر مشکوک می کرد.
با صدای استاد رستگاری، به خودش آمد،
استاد رستگاری که متوجه شد،
سمانه به درس گوش نمی دهد، او را صدا کرد تا مچش را بگیرد، و دوباره یکی از بچه های #بسیج و #انقلابی را در کلاس سوژه خنده کند،
اما بعد از پرسیدن سوال ،
سمانه با مطالعه ای که روز های قبل از کتاب داشت سریع جواب سوال را داد، و نقشه ی شوم استاد رستگاری عملی نشد.
بعد از پایان کلاس ،صغری با اخم روبه سمانه گفت:
ــ حواست کجاست سمانه؟؟شانس اوردی جواب دادی،والا مثل اون بار کارت کشیده می شد پیش ریاست دانشگاه
سمانه بی حوصله کیفش را برداشت و از جایش بلند شد؛
ــ بیخیال،اون بار هم خودش ضایع شد، فک کرده نمیدونیم، میخواد سوژه خنده خودش وبروبچه های سلبریتیش بشیم
ــ باشه تو حرص نخور حالا
باهم به طرف بوفه رفتند.
و ترجیح دادند در این هوای سرد،شکلات داغ سفارش بدهند،
در یکی از آلاچیق ها، کنار هم نشستند، سمانه خیره به بخار شکلات داغش، خودش را قانع می کرد که چیزی نیست، و زیاد به اتفاقات پر و بال ندهد.
بعد پایان ساعت دوم،
دیگر کلاسی نداشتند،هوا خیلی سرد بود سمانه پالتو و چادرش را، دور خود محکم پیچانده بود، تا کمی گرم شود،
سریع به طرف خروجی دانشگاه می رفتند،
که یکی از همکلاسی هایشان صغری را صدا زد،سمانه وقتی دید حرف هایشان تمامی ندارد
رو به صغری گفت:
_الان دیگه کمیل اومده،من میرم تو ماشین تا تو بیای
صغری سری تکان داد و به صحبتش ادامه داد!!
سمانه سریع از دانشگاه خارج شد،
و با دیدن کمیل که پشت به او ایستاده بود، و با عصبانیت مشغول صحبت با تلفن بود، کنجکاوی تمام وجودش را فرا گرفت،
سعی کرد با قدم های آرام به کمیل نزدیک شود،و کمیل آنقدر عصبی بود،که اصلا متوجه نزدیکی کسی نشد.
کمیل _دارم بهت میگم اینبار فرق میکنه
کمیل کلافه دستی در موهایش کشید و در جواب طرف مقابل می گوید؛
ــ بله فرق میکنه، از دم در خونه تا دانشگاه تحت تعقیب بودم، اگه تنها بودم به درک، خواهرم و دختر خالم همرام بودن،یعنی دارن به مسائل شخصیم هم پی میبرن، من الان از وقتی پیاده شون کردم تا الان دم در دانشگاه کشیکـ دادم
سکوت می کند و کمی آرام می شود؛
ــ این قضیه رو سپردمش به تو محمد، نمیخوام اتفاقی که برای رضا اتفاق افتاد، برای منم اتفاق بیفته، یاعلی
سمانه شوکه در جایش ایستاده بود،
نمی دانست کدام حرف کمیل را تحلیل کند، کمی حرف های کمیل برای او سنگین بود.
کمیل برگشت تا ببیند دخترا آمده اند یا نه؟؟با دیدن سمانه حیرت زده در جایش ایستاد!!!!
💝ادامه دارد..
💠نویسنده؛ بانو فاطمه امیری زاده
شهدایی
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی 🌸قسمت ۲۵۲ و ۲۵۳ _... و هم تعدادشون تو مکه بیشتره هیچ رقم
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟
🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی
🌸قسمت ۲۵۵ و ۲۵۶
_....تلفات غیرنظامی و انسان های بی گناهی که ممکنه بی دلیل کشته بشن
برای اسلام خیلی مهمه
محاسبه سود و زیان نمیکنه در مورد جون انسان ها
مثل بعضی ها که داعیه حقوق بشر و دفاع از بشر و نجات بشر رو دارن و بعد میگن فلان اتفاق درد زایمان خاورمیانه جدیده*
فلان اتفاق هزینه آزادی بشره*
و به راحتی آدمهای بیگناه رو میکشن ولی در اسلام چنین چیزی وجود نداره هیچکس قربانی به دست آوردن حتی صلح نباید بشه
سوره حجرات آیه ۹
انگار ما ابزار خدا در برقراری صلح در جهانیم هر چیزی به بهبود اوضاع بشر مربوط بشه به مسلمون ها هم مربوط میشه
مسلمونی و #بی_تفاوتی با هم جمع نمیشه البته اگر درست نگاه کنی انسانیت و بی تفاوتی با هم یکجا جمع نمیشه پس درخواست عجیبی هم نیست کاملا فطریه!
این میشه زندگی مسئولانه و مفید و به درد بخور که تو هم خودت احساس خوبی داری هم دیگران رو کمک میکنی
آیه ۱۰ :
تک تک این کلمات #انقلابی هستن برای خودشون تو اون شرایط
الان این موضوعات برای همه ما جا افتاده ولی ۱۴۰۰ سال پیش با اون ساختار عشیره ای تک تک این کلمات یک خطر بالقوه است و واقعاً زدن این حرف ها جرات میخواد!
یعنی چی که یکی هم عشیره تو نیست ولی برادرته!
یا یکی هم عشیره ی توئه ولی برادرت نیست! و ارجحیت نداره چون مسلمان نیست و مشرکه
مگه میشه؟
بدتر از اون منِ عرب با فارس ها و ترکها برادر باشم؟ مگه میشه!
آیه ۱۳ :
نفی نژادپرستی
معیار سنجش انسانها تقواست و تقوا هم چیزیه که همه میتونن کسب کنن چیزی نیست که از قبل داده شده باشه
عدالت محض
سوره ق آیه ۳۸ :
خدا آسمانها و زمین را آفرید و خسته نشد!
اینم جواب توراته باز*
که میگه خدا تو شیش روز کائنات رو خلق کرد و روز هفتم استراحت کرد!
جزء بیست و هفتم
سوره ذاریات آیه ۴۷
به گسترش مستمر آسمان ها اشاره می کنه
به اینکه دائم جهان در حال بزرگ شدنه چیزی که الان در نظریات هم مطرح میشه
قسم های سوره طور خیلی قشنگن!
سوره نجم هم سوره به لحاظ قرائت خیلی زیباست*
اگر خواستید بشنوید بگید براتون بفرستمش
آیه ۱۱ و ۱۲
"قلب پاک او هرگز درباره آنچه دید دروغ نگفت
آیا با او درباره آنچه دیده مجادله میکنید؟"
خیلی این کلام زیباست توضیحی نمیشه درموردش داد!
آیه ۳۹ ؛
انسان چیزی جز سعی و تلاش و دست آورد خودش نیست
ببینید چقدر زیباست اصلاً به ویژگی های ابتدایی مثل نژاد و زیبایی و قدرت بدنی و اون چیزهایی که خودش داده
و انسان براش زحمتی نکشیده اشاره نمیکنه تکیه بر دستاوردها داره نه داشته های مادی
سوره الرحمن آیه ۳۳ :
اگر می توانید از مرزهای آسمان بگذرید
به همون باور کابالا اشاره میکنه که میخوان برن تو آسمون درخت حیات رو فتح کنن
دقت کنید توی آیه ۳۳!
از اینجور نظمهای ریاضی تو قرآن فراوونه فقط باید پدیده ها رو بشناسی تا ببینیشون
آیه ۶۰ می فرماید :
اگر توی انسان به من نیکی و احسان کنی جواب احسان جز احسان نیست!
و منم به تو احسان میکنم!
خدایا مگه من میتونم به تو احسان کنم؟
چه کاری از من برمیاد مقابل تو؟
چرا منو میکُشی با لطفت!
چندبار عمیق نفس کشیدم و بعد ادامه دادم:
_سوره حدید آیه 25 میفرماید :
پیامبر فرستادیم که مردم قیام به قسط کنند
یعنی اینطور نیست که وقتی پیغمبر میان مردم بهش نگاه کنن که همه مشکلات رو خودش با معجزه حل کنه
مدل خدا #تلاش و #تعاونه خدا مثل مربیا به ما تیم ورک میده خودش وایمیسه بالا سرمون راهنمایی میکنه و کمک میکنه که ما کارکردن رو یاد بگیریم و رشد کنیم خصوصا کار جمعی!
۲۳ نوری که انسان باهاش راه بره و گناهانش بخشیده بشه!
یعنی یه جورایی چراغ مسیرت باشه
این چه نوریه؟
خیلی جالبه ماجرای نور توی قرآن
آیه نور سوره نور رو یادتونه؟ اونم خیلی عجیب بود
توضیح میدم حالا...
جزء بیست و هشتم
سوره حشر آیات اول
در مورد همون توطئه یهود شمال مدینه در قضیه جنگ احزابه که منجر به جنگ خیبر شد
ما اجازه حمله به خانه کسی رو نداریم ولی اجازه اینکه کسی از احکام ما سوء استفاده کنه رو هم بهش نمیدیم
احکام باید بازدارندگی داشته باشن وگرنه جان و مال و ناموس مسلمانان در امان نیست
دینی که نتونه امتش رو با قوانین حمایت کنه به چه درد میخوره
هر کسی بیاد جنگ راه بندازه
این همه آدم رو تو خطر بندازه بعد به راحتی پناه بگیره بگه من نبودم کار به من نداشته باشید
بعدم به ریش ما بخنده که از قوانین ما علیه خودمون استفاده کرده؟
#یهود بعد از #فتنه ای که کرد رفت توی قلعه پنهان شد
و گفت ما کاره ای نبودیم
و خیال کرد چون در قانون اسلام حمله به خانه های مردم مجاز نیست در امانه
اما خدا اینبار در ماجرای خیبر فتوای جدید میده
که استثنائا در این مورد میتونید وارد قلعه شون بشید چون بقول قرآن
"فتنه از کشتار بدتر است"
این منطق قرآنه
قضیه #خیبر برای اسلام....
🌱ادامه دارد.....
🌸نویسنده؛ بانو شین-الف