eitaa logo
شهدایی
365 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4هزار ویدیو
36 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 شهید مجید امانی متولد سال 1351 از روستای قوش تپه از توابع شهرستان راز است که بعد از 5ماه خدمت در عملیات بیت المقدس 6 در منطقه ماووت با گلوله ای به سینه به دیدار دوست می شتابد. 𖣔࿐❁𖦹✨🌹✨𖦹❁࿐𖣔 مجید در خانواده پر جمعیتی زندگی می کرد ؛ گل سر سبد خانواده بود. دو تن از برادرانش در جبهه شیمیایی شده بودند و یکی دیگر از برادرانش خدمت سربازی اش را در زمان جنگ به اتمام رسانده بود و شاید خود خانواده کلاس درس خوبی برای شور و شوق او در اعزام به جبهه بود چرا که امیر مؤمنان می فرمایند: « از شخصیت کسی پرسش مکن از همنشینان او سؤال کن)) و مجید خوب می دانست ؛ که زندگی با اشخاص صاحب روح بلند و اخلاق عالی، روح و اخلاق او را متعالی ساخته است. » شهید امانی ، دارای هوش و ذکاوت مثال زدنی بود و اهل ورزش بود و بویژه فوتبال را خوب بازی می کرد و هنوز کاپ قهرمانی تیمی که او در آن بازی می کرد، در مسجد به یادگار مانده است و هر کس مجید را می شناسد؛ با دیدن آن کاپ ، برایش نمازی و دعایی و قرآنی را زمزمه می کنند. شهید امانی احترام خاصی برای بزرگترها قائل بود و علی رغم سن و سال کمی که داشت همیشه در میان جمع شهره ی آفاق بود و به زبان خودمانی، بسیار دوست داشتنی و عزیز بود وصله رحم را برای خود یک فرض می دانست. و شایسته این ابیات بود: پر خاطره از عشق وبلا می آیید آیینه تر از آیینه ها می آیید ای عشق که با توسن دل، همسفرید از ساحت سرخ کربلا می آیید شهدایی [@Martyrs16]
شهدایی
🇮🇷 #معرفی_شهید ✨ #شهید_دانش_آموز 🌷 معرفی شهید دانش‌آموز #کانال شهدایی [@Martyrs16]
🔰 📝 شهید بابا محمد اخوان در سال 1347در شهر علی آباد کتول به دنیا آمد و در عملیات کربلای 5 و در سال 1365در منطقه شلمچه به شهادت رسید و هشت سال مفقودالاثر بود. ══━━━━✥🇮🇷✥━━━━══ 🔻در میان تمام صفات ارزشمندی که بابا محمد داشت، راستگویی و صداقت سر آمد آنها بود و به همین خاطر بود که همیشه آرامش خاصی در چهره اش موج می زد و با راستگویی اش در كاخ رستگاری و بزرگ منشی قرار گرفته بود. بابا محمد خوب دریافته بود که راستی ریشه تمام فضائل است و مزایای انسانی وقتی رفتار و کردار شخصی با آن آمیخته باشد از هر کلمه و از هر حرکت انسانی نوری درخشان می آید. در کنار این راستی و صداقت، مهربانی اش نیز افزون شده بود و به همین خاطر بود که دیگران او را چون جان خویش دوست داشتند. بابا محمد هر چند متولد علی آباد کتول بود؛ ولی او را به عنوان اسفراینی می شناسند و از شهدای گرانقدر این دیار است. یکی از همرزمانش می گوید: علی رغم مجروحیتی که داشت، بیمارستان را ترک کرد و به خط برگشت و دیگر هم برنگشت. برادرش نیز از آخرین وداع خود با شهید عزیز می گوید: که چند لحظه ای در میدان شهر و در هنگام وداع آخرین نگاهمان به نگاه هم افتاد و ترسی در دلم آمد که دیگر برادرم را نمی بینم و همانطور هم شد. و چه شبها و روزها را به سختی گذراندیم که به وصف نمی آید. 🔶مرغ سحرخوان شگفت آواییم 🔹خونین پرو بالیم و شفق سیماییم 🔶در معبر تاریخ چو کوهی بشکوه 🔹صد بار شکسته ایم و پا برجاییم | یادشھداباذڪرصلوات شهدایی اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج [@Martyrs16]
شهدایی
🇮🇷 #معرفی_شهید ✨ #شهید_دانش_آموز 🌷 معرفی شهید دانش‌آموز بزرگوار #یادشھداباذڪرصلوات #کانال شهدایی
🔰 📝 شهید محمد رضا رحمانی در سال 1350در شهر راز به دنیا آمد و هنوز 15سال بیشتر نداشت که در عملیات والفجر 9در منطقه ماووت بر اثر ترکش خمپاره از ناحیه سر مجروح می شوند و به درجه شهادت نائل می کردند. ══━━━━✥🇮🇷✥━━━━══ محمد رضا در مدرسه شاگرد بسیار ساعی و درس خوانی بود و از آزمون دانشسرای تربیت معلم پذیرفته می شود و آنچه که از او زیاد سخن به میان می آید، تواضع و فروتنی به همراه سعه صدر با توجه به سن و سال بسیار کم او بود که از این شهید بزرگوار شخصیتی قابل احترام ساخته بود. شاید این دور شدن از خود پسندی و غرور، باعث اوج گرفتن این عزیز شده بود. چرا که اوقات تلخیها و مصائب و صدمات و بدبختی ها و ناکامی های بشر در طول مدت حیات او از دست همین ((من)) و ((خودخواهی)) بوده است و به همین خاطر است که همه از او به خوبی و نیکی یاد می کردند چون: اگر انسان یک روز از خودخواهی بگذرد؛ همه او را نیک خواهند گفت چرا که : اگر متواضع باشید کمتر مورد حسد قرار می گیرید. علاقه خاصی داشت که روزی معلم شود و برای همین دانشسرا را انتخاب کرد؛ به پدر و مادرش احترام خاصی می گذاشت، عضویت در انجمن اسلامی مدرسه و بسیج از او چهره ای مصمم و امیدوار به آینده ساخته بود. انس و الفتی کم نظیر با قرآن پیدا کرده بود و چنان به ذکر می نشست که گاهی انسان سن و سال او را فراموش می کرد. محمدرضا به مراتب بالاتر از سن کمی که داشت، دنیا را می شناخت و همین بود که خیلی زود و این خاکدان را رها کرد و مرغ باغ ملکوت شد و از تعلقات و دلبستگی هایش رست. | شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]
شهدایی
🇮🇷 #معرفی_شهید ✨ #شهید_دانش_آموز 🌹 معرفی شهید دانش‌آموز بزرگوار #یادشھداباذڪرصلوات #کانال شهدایی
🔰 📝 شهید قربان محمد جاندانه، در سال 1349 در روستای قلعه صفا از توابع شهرستان فاروج به دنیا آمد و در سال 1366در عملیات بیت المقدس 2 و در منطقه ماووت به شهادت رسید و 19سال این مفقودالاثری طول کشید. ══━━━━✥🇮🇷✥━━━━══ گذشت و فداکاری و ایثار می تواند؛ مشخصه بارز تمامی شهدای عزیز باشد که اگر غیر از این بود که هرگز آن ها به درجه شهادت نایل نمی گشتند؛ کسانی چون شهید قربان محمد جاندانه هستند که این صفت درخشان در آسمان صفات آن ها ، چون خورشیدی می درخشد. ایشان به خوبی به این واقعیت عینی رسیده بود که خوشبختی واقعی و ایده آل در مهرورزی و فداکاری ، ایثار و گذشت است و لذا سعی می کرد؛ در زندگی این صفات را در خود پرورش دهد. یکی از بستگان می گوید: مسابقه دو داشتیم همیشه ایشان نفر اول می شد و من دوم بودم، یک روز به او گفتم ؛ اگر می شود ، اجازه بده یک بار هم من اول شوم، شهید جاندانه گفت؛ من می ایستم، شما بروید ، جلو تا یک بار هم که شده اول شوید و من آن روز نفر اول شدم ؛ وقتی به معلم رسیدم. گفت: جاندانه کجاست؟ گفتم پشت سر ماست . که معلم گفت، علتی دارد که این بار شما اول شده اید. الان که از خود گذشتگی ، ایشان را می بینم ، به حالت ایشان غبطه می خورم. برادر بزرگوار شهید نیز می گوید: شهید قربان محمد با من ۴ سال اختلاف سنی داشت؛ ولی دوست بودیم، ساده و بی آلایش بود ، سر آمد خانواده و مورد احترام بود و همه دوستش داشتند | درس خوان و شاگرد ممتاز بود ، باید بگویم بعد از ۲۲ سال از شهادت ایشان ، هیچ وقت احساس اینکه در کنارم نیست را نداشته ام. همیشه احساس می کنم ؛ در کنارم هست و هنوز از آنچه و ناشایست است و ناپسند است ؛ دورم می کند. یکی از بارزترین رفتارش این بود که هر وقت لباس تازه ای می خرید ؛ اول یکبار می شست ؛ بعد می پوشید می گفت : دوست ندارم کسانی که قدرت خرید ندارند ؛ ببینند که این لباس تازه است ؛ بگذار فکر کنند از قبل داشته ام. شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]
شهدایی
🇮🇷 #معرفی_شهید ✨ #شهید_دانش_آموز 🌹 معرفی شهید دانش‌آموز بزرگوار #یادشھداباذڪرصلوات #کانال شهدایی
🔰 📝 شهید عباس احمدی در سال 1347 به دنیا آمد و در عملیات کربلای پنج در منطقه عملیاتی شلمچه در سال 1365 به شهادت رسید. ══━━━━✥🇮🇷✥━━━━══ در یک خانواده مستضعف به دنیا آمد و خیلی زود از داشتن نعمت پدر محروم شد و همین امر باعث شد که برای مخارج زندگی به کار روی آورد. عشق و علاقه خاصی برای رفتن به جبهه از خود نشان می داد؛ ولی سن و سال کم او مانع از موافقت می شد و لذا مجبور شد که به نزد برادرش در پیرانشهر برود که آن موقع در سپاه خدمت می کرد. مدتی را در آنجا بود تا نامه ای به خانواده اش می نویسد و آن ها را از وضعیت خود با خبر می سازد. مادرش برادران را مجبور می کنند؛ تا عباس را به خاطر سن و سالی که دارد، برگردانند و آن ها این کار را می کنند. ولی شور و شوق او قابل کنترل نبود و دلش پر کشیده بود و در قفس تن آرام و قرار نداشت و لذا مجبور می شوند که با رفتنش موافقت کند. عباس حدود ۲ سال در بخش های مختلف واحد تخریب و اطلاعات عملیات خدمت کرد. اخلاق خوب و مهربانی و دلسوزی اش زبانزد همه بود به امام عاشقانه مهر می ورزید و آرزویش شهادت در راه خدا بود و همیشه از مرگ در بستر می ترسید و آنها ئیکه آنروز های آخر عباس را دیده بودند به اتفاق می گویند که چهره و رفتاری خاص گرفته و بگونه ای می نمود که باید برود و اصلا آرام و قرار نداشت و سرانجام نیز در عملیات کربلای پنج به دیدار معبود شتافت و به آرزویی که داشت و آن شهادت در راه خدا بود، دست پیدا کرد و از مرگ در بستر که می ترسید ، نجات یافت. در بخشی از وصیت نامه شهید می خوانیم: ((سعی کنید اسلام را تقویت کنید و تا می توانید در برابر زورگویان و متجاوزان به کشور مقاومت کنید و پشتیبان ولایت فقیه باشید. شما می دانید که دفاع از مرز کار هر مسلمان است، انشاء الله تا برگزاری حکومت حضرت قائم باید هیچ کداممان دست بر نداریم.)) | شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]
شهدایی
🇮🇷 #معرفی_شهید ✨ #شهید_دانش_آموز 🌹 معرفی شهید دانش‌آموز بزرگوار #یادشھداباذڪرصلوات #کانال شهدایی
🔰 📝 شاه محمد رضا زاده در آبان ماه 1349 در شهر راز در حالی به دنیا می آید که به گفته ی مادرش سه برادر او قبل از تولد شاه محمد از دنیا رفته بودند و او را نظر کرده می خواند. چرا که مرگ با عزتی در سال 66 و در 17 سالگی اش در منطقه ماووت برایش رقم می خورد. ══━━━━✥🇮🇷✥━━━━══ مداح اهل بیت در سنین نوجوانی ، صدای گیرا و لحن مؤدبانه اش ، گرمی بخش مجالس معنوی و مذهبی منطقه بود. او بسیار ساعی و درس خوان بود؛ به طوریکه بعد از قبولی در دانشسرای تربیت معلم راهی جبهه شد. خاطره درد چشم مادر شاه محمد خواندنی است : (( مدتی دچار درد چشم عجیبی شده بودم، برای معالجه به مشهد رفتیم. قبل از رفتن به نزد پزشک به حرم امام رضا(ع) رفتم. در آنجا خوابم برد. در خواب دیدم شاه محمد آمد و پارچه ای سفید ، روی چشمانم گذاشت و دست کشید، وقتی از خواب بیدار شدم ؛ دردی احساس نکردم. خواب را برای همسرم تعریف کردم. پیش چشم پزشک رفتیم. گفت: هیچ عیبی در چشمانت نیست. از آن روز تا کنون هیچ دردی را در چشمانم احساس نمی کنم. )) پدر شهید از خصوصیات اخلاقی فرزندش می گوید: بسیار کم حرف بود و در وفای به عهد، در بین همسن و سالهایش کم نظیر بود. و حق هم همین است که آنانکه بعهد خود وفا می کنند؛ برگزیده ترین مرد مانند و وفای بعهد از علائم جوانمردی است. چرا که فرزانه هیچ وقت سختی را که باور ندارد، نمی گوید و بکاری که جلوگیری از آن بشود اقدام نمی کند و وعده به کس نمی دهد، مگر آنکه به برآوردن آن امیدوار باشد و به هیچ کاری که در او فرو ماند و از عهده انجام برنیاید، دست نمی یارد و چقدر خوب این شهید عزیزمان از عهده ی رسالت ارزشمند خود بر آمد و چه مردانه و سبکبال این مسیر را طی کرد و جزء رستگاران شد. شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]