eitaa logo
شهدایی
360 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
35 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
وخدابخشنده است!!!🥲
خیلی وقتا ازجایی که فکرش نمی کنیم برامون خیروبرکت میاد امامامتاسفانه عادت کردیم به اینکه فقط ازجایی که خودمون تعیین میکنیم اون برکت ببینیم ! وهمین میشه اگه ازاونجایی که تعیین کردیم اون برکت نبینیم ناشکری میکنیم !!! 🌿
🌿🌹🌿🌹🌿 سرمنشأ تمام مشکلاتمون می دونی ازکجاست؟! اونجایی که گفتیم مردم ناراحت نشن اما هیچوقت نگفتیم خدا،ناراحت نشه💔
قشنگ ترین ،زیباترین تابلو راهنمای تودنیا!!!!🥲
1_1665959052.mp3
12.14M
کشته منو داغ جَوون...❤️‍🔥 😭به یاد شهید آرمان علی وردی برای غربت امام حسین اشک بریزید....... ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•[@Martyrs16]
Ziyarat-Ashura-ali-fani-232665.mp3
8.41M
✨زیارت عاشورا ✨ السّلام عَلیَ الحُسَین (ع) وعَلی عَلِِِّیِ ابن الحُسَین (ع) وعَلی اوْلادِ الحُسَین (ع) و عَلی اَصحابِ الحُسَین (ع) شبهای اباعبدالله🌱 💚 التماس دعا 🤲 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•[@Martyrs16]
شهدایی
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی 🌸قسمت ۲۹۱ و ۲۹۲ _مهمترین دلیل خشم و غم ما بی احترامی به
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه 🌸قسمت ۲۹۳ و ۲۹۴ _... با ما یکم زندگی کنی شاید خوشت اومد _تو هم که بدت نیومده! _هیچم اینطور نیست اونم خونه ی کی! مهران...حتما من فقط دلم نمیاد دل سیما رو بشکنم بدم هم نمیاد ایران رو ببینم ولی آخه خطرناکه اگر یه اتهامی بهم ببندن دستگیرم کنن چی؟ _اولا سیما و زهرمار! ثانیا برا چی باید تو رو بگیرن! اگرم پدرت پرونده بازی داشته باشه که معلومم نیست حتما داشته باشه، نهایتا در حد یه احضار و سوال و جوابه آخه بازداشت؟!تو سر پیازی یا ته پیاز؟ نگران نباش بابا اگر میخوای بری برو ژانت هدفونش رو از روی گوشش پایین کشید: _کی کجا بره؟ خندیدم: _راه افتادیا! لبخندی زد: _آره یه چیزایی میفهمم فقط سختمه حرف بزنم تلفظش و اینا! حالا کی کجا میره؟ _کتایون میخواد بره ایران لب برچید: _کاش منم میتونستم باهات بیام خیلی دلم میخواد ایران رو ببینم حالا کی میری؟ کتایون سری تکون داد: _بابا شمام زود جدی میگیرید فعلا باید فکر کنم گفتم: _دقیقا تا کی میخوای فکر کنی؟ دو ماهه داری فکر میکنی! _تا هر وقت که به نتیجه برسم! _حالا همونطور که داری فکر میکنی میتونی یه چای دم کنی یا نه؟ _اگر من دم کنم قهوه دم میکنم _جهنم همون قهوه! حالا تو دم کن همونطور که میرفت سمت آشپزخونه پرسید: _نمیخواید فرمایشات دیشبتون رو تموم کنید؟ _چرا یه مفهوم هست که هنوز راجع بهش حرف نزدیم _پس بذار قهوه رو دم کنم و بیام ببینم بالاخره میتونی امروز تمومش کنی یا نه! خندیدم: _نترس تموم میشه! وقتی با فنجونهای قهوه برگشت خوشحال گفتم: _اگرچه چای بیشتر میچسبید ولی همین که بالاخره تو یه تکونی به خودت دادی کلی ارزش داره! خب... شروع کنم؟ ژانت سرتکان داد: _اهمم بسم الله رو زیر لب گفتم و بعد صدا بلند کردم: _ماجرای امامت یک داستانه که با 11 کاراکتر مشابه در موقعیت های مختلف تکرار شده گفتم امامت یک برنامه از پیش تعیین شده بود و طبعا بعد از اباعبدالله علیه‌السلام هم به مسیر خودش ادامه داد با بقیه ائمه و هر کدوم جامعه رو متناسب شرایط و مقتضیاتی که داشت جهت میداد و برنامه رشد رو دنبال میکرد به طور کلی میشه گفت یک برنامه مدون طولانی مدت همراه با فرهنگ سازی های مختلف در پیش گرفتن با توجه به اینکه بعد از این قیام این مدل از اسلام به شدت توسط حاکمیتها سرکوب شد شیعیان بسیار در و در و زندگی میکردن یعنی خیلی بروز و ظهور ظاهری نداشتن و سعی میکردن بیشتر از درون خودشون رو به لحاظ محتوایی تقویت کنن شرایط طوری بود که مثلا تصور کن امام هفتم ما بیش از نیمی از عمرش رو توی زندان سپری کرده فضا فضای دیگه ای بود بنی عباس خلفای بعدی بعد از بنی امیه بودن که مشی شون این بود که در ظاهر با اهل بیت پیامبر دوستی کنن و حتی با شعار خونخواهی اباعبدالله علیه‌السلام فامیلی و نسبت با اهل بیت پیامبر روی کار اومدن اما در عمل با پنبه سر بریدن مثل بنی امیه آشکارا نه ولی با مدل خودش چرا این وضعیت کماکان ادامه داشت تا یازدهمین امام ما هم به شهادت رسید توسط حکومت در مجموع طراحی خدا این بود که بعد از پیامبر ۱۲ حجت برای زمین در نظر گرفته بود و این ۱۲ حجت ۱۱ نفرشون بر زمین آمدن زندگی کردن مردم رو دعوت کردن به اون هدفی که باید و مردم اگر برآیندی نگاه کنیم پس زدن یعنی اهل زمین ۱۱ بار منجی و منادی حقیقت، صلح، دین و آرمان و خداخواهیشون رو از بین بردن کشتن... و این یک پیام دیپلماتیک برای خدا داره که خدایا ما انسان ها نه نیازی به تو داریم و نه نیازی به منجی و مُصلح پیشنهادیت! یعنی نیازی احساس نمی‌کنیم که تو برای ما کسی رو بفرستی که ما به واسطه پیروی از اون و پیاده کردن مدل تو روی زمین شکل درستی از زندگی اجتماعی و انسانیت رو جاری کنیم ما خودمون میتونیم برای زندگی خودمون تعیین تکلیف کنیم و فرستاده ات نیازی نداریم یعنی پشت این رفتار ما این تفکر بود که ما می‌خوایم خودمون حاکم باشیم اونطور که دلمون میخواد و خدا هم از یک جایی به بعد با این درخواست بشر موافقت میکنه و میگه بسیار خوب از این به بعد خودتون اداره کنید و ببینید که چطور پیش میره و در نتیجه‌ی این ظلمی که انسان به حقیقت کرد حقیقت از نظرش پنهان شد اعتقاد ما اینه که دوازدهمین امام که فرزند امام یازدهمه در صده دوم هجری به رفته چون تصمیم خداوند اینه که در نهایت زمین رو به شکل درستش برگردونه و عدالت و حقیقت رو جاری کنه توسط این امام پس به عنوان باید حفظ بشه برای مردمی که استحقاقش رو داشته باشن برای همین غیبت شکل میگیره یعنی امام دوازدهم بعد از شهادت پدرشون به غیبت میره و دیگه مردم بهش دسترسی ندارن تا همین امروز پس ما امام داریم فقط نمیتونیم ببینیمش اون هم بخاطر درخواستی که خودمون کردیم با... 🌱ادامه دارد..... 🌸نویسنده؛ بانو شین-الف
شهدایی
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی 🌸قسمت ۲۹۳ و ۲۹۴ _... با ما یکم زندگی کنی شاید خوشت اومد
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه 🌸قسمت ۲۹۵ و ۲۹۶ _...با رفتارمون گفتیم نیازی به امام نداریم و خداوند این امام رو به امانت گرفت برای مردمی که بخوانش چون در چنین اموری قبلا هم گفتم قرار نیست خداوند کارش رو با معجزه پیش ببره و تمام ارزش جاری شدن عدالت و حقیقت در زمین به اینه که انسانها این کار رو بکنن یعنی تمام هویت و ماهیت و هدف خلقت رشد بشره؛ پس طبیعتاً این امام منصور به امتی تعلق داره که اهل نصرت دادن باشن یعنی بخوان و تلاش کنن در واقع بشر تنها به خودش واگذار شده تا چیزی رو که خواسته محک بزنه و هر وقت به ناتوانیش پی‌برد برگرده و امانتوشو پس بگیره تا به این حقیقتی که باید برسه وضعیت امروز جهان هم گویای اینه که ما فقط به یک احتیاج داریم یعنی امروز توی جهان فقر و سوءتغذیه هست اما بی پولی و گرسنگی به تعداد نیست یعنی ما اگر بخوایم می تونیم تمام زمین رو از گرسنگی و فقر نجات بدیم اما مدیریت بی طرف و دلسوزی که برای همه اهل زمین به یک اندازه دل بسوزونه جود نداره حتی قهرمانانی که شکل می‌گیرن عمدتاً نگاه نژادی دارن در صورتی که ما نیاز داریم به کسی که فرا ملی فرا جناحی و بدون دسته بندی به تمام انسان ها و حتی بقیه اجزای کائنات فکر کنه و براشون برنامه داشته باشه و برای نجاتشون دغدغه داشته باشه و با به کار گرفتن خود اونها و استفاده از خود اونها صلح پایدار رو شکل بده و مدینه فاضله رو مجسم کنه اونهم در راستای حقیقت وجودی و چیستی کائنات یعنی اراده الهی پس بشر این وضعی که امروز میبینه رو تا زمانی که برنگرده و مثل کسی که به تخلفش معترفه معذرت خواهی نکنه بابت رفتار گذشته‌اش و طلب نکنه، همینه و تازه بدتر از این رو هم تجربه خواهد کرد چون زمین و زمان مطیع خدا و ولی خداست و پشت کردن بشر به ولی خدا و هدف خلقت تبعات مختلفی داره که هر چه بیشتر پیش بریم بیشتر درکش می کنیم پس تنها راه نجات و برون رفت از این ظلم مستطیر بر زمین و این خلاء ها بازگشت به منجیه چیزی که در همه ادیان وجود داره نه فقط ادیان بلکه همه تفکرات به پایان مثبت تاریخ و یک منجی رقم زننده تغییرات مثبت همه‌جانبه ایمان دارن در مسیحیت که به طور جدی باور به بازگشت مسیح وجود داره چیزی که خود مسلمان ها هم بهش اعتقاد دارن یعنی ما هم اعتقاد داریم مسیح عروج کرده و ظهور خواهد کرد اما کنار منجی منجی چه خاصیتی باید داشته باشه؟ منجی باید دلسوز باشه قطعاً فقط یک فرستاده الهی میتونه نسبت به همه مردم دنیا به یک اندازه دلسوز باشه و نگاهش انسانی باشه نه ملی و نژادی که همه باهاش ارتباط برقرار کنن خب ما این فرد رو داریم اما این لجبازی ما برای اثبات اینکه ما میتونیم خودمون مدیریت کنیم اجازه نمیده از وجودش بهره مند بشیم خب رزومه مدیریتی بشر پیش چشمه می تونیم به راحتی قضاوت کنیم! در طول تاریخ بشر همواره به لحاظ انسانی و به لحاظ کیفیت انسانیت تنزل داشته خصوصاً امروز و هر روز این وضع بدتر میشه روزی نیست که خبر جنگ و کشتار و فقر و فساد و جرم و جنایت شنیده نشه ژانت:_ اتفاقاً من به ظهور منجی باور دارم هم نیازش رو درک می‌کنم هم قلبا باور دارم که یک همچین چیزی صحت داره و اتفاق می افته و پایان تاریخ مثبت خواهد بود کتایون بالاخره سکوت متفکرانه اش رو شکست: _ ولی به نظر من بیش از حد تخیلیه جهان واقعی چیزیه که ما داریم می بینیم و با این وضعی که وجود داره بعیده که اصلاح بشه _ ولی میشه چون اراده خداست _ لابد به وسیله کسی که ۱۳۰۰ سال در غیبته! چطور چنین ادعایی می کنید مگه یه انسان میتونه 1000 سال عمر کنه! _چطور نوح میتونه هزار سال عمر کنه بقیه نمیتونن؟ خودت هم میدونی زندگی طولانی مدت اگرچه عجیب و بعیده اما غیر ممکن نیست چیزی که محال نباشه رو میشه باور کرد اگر منطق کلیش قابل قبول باشه گفتم معجزه اصلا چیزیه که رویدادش عجیب باشه بدن انسان اگر شرایطش فراهم بشه چندین هزار سال هم میتونه زنده بمونه! خب این شرایط رو کی فراهم میکنه؟ آیا خدایی که آفرید نمیتونه این شرایط رو مهیا کنه؟ مهم اینه که با منطقت خدا رو بفهمی و پیدا کنی بعدش دیگه همه مسائل رو با قدرت خدا میسنجی و محال توی ذهنت حل میشه! تازه ایشون به تعداد بسیار زیاد دیده شده و نشانه هاش درک شده که میتونم رفرنس بدم و مطالعه کنید خصوصا کتاب "مردی در آینه" ی رو حتما بخونید ما معتقدیم به منجی و یک پایان خوش برای این دنیا با همین وضع داغونی که داره و هر روزم داغونتر میشه! اما چجوری؟! باید منتظر بشینیم ببینیم کی اتفاق میفته؟! همینقدر منفعل؟! پس اینهمه حرفی که درباره هدف خلقت و رشد اجتماعی و کار گروهی و اینا زدیم چی میشه؟! اصلا علت این جدایی رفتار ما بوده پس قاعدتا پایان دادن بهش هم یک رفتار رو میطلبه و اون.... 🌱ادامه دارد..... 🌸نویسنده؛ بانو شین-الف
شهدایی
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی 🌸قسمت ۲۹۵ و ۲۹۶ _...با رفتارمون گفتیم نیازی به امام ندار
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه 🌸قسمت ۲۹۷ و ۲۹۸ _و اون رفتار چیه؟ توبه اجتماعی اینکه بشر ابراز پشیمانی و جبران کنه تغییر ایجاد کنه رشد خودش رو ثابت کنه! خب این چطور ممکنه؟ جز با حرکت در راستای همون اهدافی که بخاطرش طلب منجی میکنیم! مثلاً مبارزه با ظلم و ستم و بی عدالتی و حق کشی در جهان به هر نوع کتایون:_ولی شما که میگید برای ظهور منجی باید زمین پر از ظلم و جور بشه _افزایش ظلم به معنی افزایش ظالم نیست برعکس اگر همه ظالم باشن که ظلم حس نمیشه یه ظالم برای آلوده کردن کل دنیا کافیه توی یه جمع 30 نفره یک نفر هم سیگار بکشه بقیه اذیت میشن همین انسان‌ها و ساختارهای ظالم موجود در جهان برای عاصی کردن کل کره زمین کافی ان پس به هیچ وجه ما نیاز نداریم به اینکه ظالم بشیم برای اینکه منجی ظهور کنه اصلاً با اصل اسلام در تضاده اصل و حقیقت اسلام ظلم‌ستیزیه هر کسی یک بار قرآن رو خونده باشه اینو میفهمه برعکس ما برای اثبات خودمون؛ برای اینکه ثابت کنیم ما همون قومی هستیم که لیاقت داشتن امانت الهی و مصلح جهانی و رسیدن به مدینه فاضله رو داریم باید خودمون در جهت این اهداف حرکت کنیم مهمترین بُعد این حرکت هم حرکت سیاسی اجتماعیه ما چطور میتونیم در سطح جهانی و اجتماعی آمر به معروف و ناهی از منکر و مصلح جهانی باشیم و شرایط رو مهیای ظهور کنیم، بدون داشتن حکومت؟ چطور میشه در بعد اجتماعی احکام اسلامی رو جاری کرد و یک جامعه خوب ساخت بدون حضور در ساختار حکومتی؟ چطور ممکنه با نماز و روزه فردی امور اجتماعی رو اصلاح کرد پوزخندی زد: _ پس این توجیه شماست برای داشتن حکومت اسلامی! _ بله هر مسلمانی که ادعا کنه نیاز به حکومت اسلامی در زمان غیبت وجود نداره حقیقت اسلام و بُعد اجتماعی اسلام رو درک نکرده حقیقت اینه که بدون داشتن حکومت نمیشه با فساد و و ناعدالتی اجتماعی مبارزه کرد اصلاً تمام کیفیت انسان ها به رشد اجتماعیه بدون داشتن ساختار حکومتی رشد و تربیت در سطح اجتماعی مقدور نخواهد بود یعنی اصلا انسانهایی که یک جامعه آرمانی نیاز داره برای پس گرفتن این ودیعه الهی تربیت نخواهد شد وقتی ساختار آموزشی متناسب این تمدن وجود نداشته باشه وظیفه جمهوری اسلامی اینه ماهیت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و محور مقاومت اینه ما حکومت تشکیل دادیم برای تمدن سازی که ثابت کنیم اینکه میگن حاکمیت دینی شدنی نیست ادعای کذب و منفعت طلبانه ایه که بتونن خودشون قدرت رو به دست بگیرن برای شکل دادن همون تمدن الهی که موسی با قومش بخاطرش از مصر بیرون رفت ولی نشد همون حکومتی که رسول الله (ص)پایه گذاشت ولی بعد از وفاتش تبدیل به سلطنت شد! همون حکومتی که اباعبدالله علیه‌السلام بخاطرش قیام کرد همون آرزوی کل تاریخ همون تنها دغدغه الهی برای خلقت بشر همون ابزار رشد اجتماعی و امت سازی تمدنی که تمام شاخصه هاش مال خودشه آموزشش بهداشتنش اقتصادش حقوق و قانونش وامدار نیست کپی نیست ماکت عملی عالی ترین برنامه رشد بشره ما با این هدف و با هدف امت سازی و رسیدن به مدینه فاضله انقلاب کردیم انقلابی که در زمان خودش عجیب ترین اتفاق بود! زمانی که دو بلوک بزرگ قدرت؛ شرق و غرب با اون قدرت و تجهیزات و پهناوری دو تا دکترین رو در تقابل با هم مطرح میکنن و سرگرم مبارزه با هم هستن یهو یه گروهی یه جایی از دنیا میاد میگه نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی دنیا پذیرفته بود فقط یکی از این دو حالت وجود داره ولی ما حالت سوم رو ارائه دادیم و عجیب اینکه هضم هم نشدیم توسط این دو قدرت بزرگ شوروی به تاریخ پیوست ولی ما هنوز هستیم آمریکا هم به تاریخ خواهد پیوست ولی ما خواهیم بود لبخندی زد: _با میخواید نابودش کنید؟ این رفتارهای جهان سومی به چه درد میخوره جز انرژی منفی چی داره مثلا به آمریکا صدمه ای میزنه؟ اصلا اگر آمریکا بده چرا برای تحصیل اومدی اینجا و از خدمات و بودجه آموزشش استفاده میکنی؟ این یکم نون به نرخ روز خوری نیست؟ _ما برای گسترش دهنده ظلم و فساد و خونریزی روی زمین طلب مرگ میکنیم در همه ی زمانها و مکانها عین عدله به نوعی برائت جستن از رفتارهای غیر انسانی و غلط اونهاست مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر سیاست های استعماری و لیبرال سرمایه داری آمریکا که توش جان انسان ها ذره ای ارزش نداره و همه چیز با پول سنجیده میشه یعنی مرگ بر بمب اتم هیروشیما و ناکازاکی مرگ بر قتل عام 75 میلیون سرخپوست مرگ بر برده داری 80 میلیون سیاهپوست مرگ بر ویران کننده ی ویتنام و کامبوج و... آمریکا از همون روز اول حیات خودش فقط فساد و جنگ رو گسترش داده و بدتر از اون ره آورد اصلیش فرهنگیه که میلیارد ها آدم رو در سبک زندگی منحط و بی خدای خودش حل کرده و جلوی رشدشون رو گرفته و نابودشون کرده مرگ بر این تفکر که از غصب... 🌱ادامه دارد..... 🌸نویسنده؛ بانو شین-الف
شهدایی
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی 🌸قسمت ۲۹۷ و ۲۹۸ _و اون رفتار چیه؟ توبه اجتماعی اینکه بشر
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه 🌸قسمت ۲۹۹ و ۳۰۰ _...از غصب سرزمین دیگران حمایت میکنه نفی ظلم انرژی منفی نیست زیر چکمه ظلم ذلیلانه رفاه گدایی کردن و نفس کشیدن ته انرژی منفیه! کلمه انرژی منفی نیست کینه و بغض به ظلم و ظالم هم مقدس ترین حسه و حال آدم رو بد نمیکنه اونهایی که نسبت به ظلم و ظالم بغض دارن نسبت به مردم مهربان تر و دلسوز تر و دلرحم ترن ما با آمریکا تقابل تمدنی داریم مصاف خیر و شر کفر و دین ضرر و زیانشم واسه ظالم واضحه کم کمش رسواییه اما اینکه چرا اومدم اینجا برای تحصیل، من برای کسب علم اومدم پیامبر ما فرمودن علم را بیاموز ولو در نزد کافر و مناف ضمنا در ازای هزینه ای که دولت آمریکا برای آموزش من پرداخت میکنه دارم توی آزمایشگاهش خدمات ارائه میدم خیالت راحت باشه اینا جایی نمیخوابن که زیرشون آب بره! اما مبارزه ما محدود به این نیست این یه بیانه یه رسانه ست! ما هرکاری لازم باشه انجام میدیم ولی درنهایت کسی که فرعون رو غرق میکنه و استخوانهای نمرود رو میشکنه ما داریم این حرکت پیروزه چون پشتوانه ش ما بخاطر خدا؛ بخاطر ساختن اون فضای اجتماعی مد نظر خدا در تربیت و رفتار، حرکت کردیم و تغییر ایجاد کردیم خدا هم طبق تعهدش قومی که عهد ببندن رو حمایت میکنه ممکنه از نظر شما این اعتقاد تخیلی باشه ولی ما اثرش رو بارها و بارها دیدیم صرفا همین حیات و حضور ما با اینهمه مشکلاتی که برامون درست کردن، تحمیل جنگ، تحریم بی سابقه در کل تاریخ، شبکه نفوذ و.... یه معجزه عینیه که مردم دنیا میتونن به چشم ببینن یک پنجم بلاهایی که سر ما آوردن آمریکا سر شوروی آورد و فروریخت تازه ما که امکانات اونا رو هم نداشتیم نمیدونم یعنی شما اینجا خدا رو نمیبینید؟ توی خاورمیانه ای که بعد از انقلاب صنعتی همیشه مستعمره بوده ژاندارم امریکا در منطقه** یعنی پهلوی رو مردم ایران با هیچی؛ با دست خالی بیرون کردن و حکومت دینی پایه گذاشتن مردمی که همگی در عرض بیست سال به اتفاق نظر در این حوزه رسیدن! مردم یهویی این شجاعت روحی رو از کجا آوردن که یک چنین منطقه مهمی رو از کنترل قدرت های استعمارگر نوین بیرون کشیدن و خودشون تصمیم گرفتن که چه سبک حکومت داری داشته باشن! چجوری این اتحاد شکل گرفت؟ حول ولی حول یک رهبر همیشه در تشکیل تمدن کلیدی ترین مطلب داشتن یک نخ تسبیحه که امت حولش جمع بشن و جاگیری کنن همون نخ تسبیح بود که واقعا پدیده بود در علم و شجاعت کسی اون زمان که ایشون قیام کرد به تشکیل حکومت فکر نمیکرد اصلا اما خواست و شد چون خواستنش برای خدا بود و خواست خدا بود! حالا انقلاب شد ولی انقلاب یعنی دگرگونی بهم ریختن راحت تر از نظم دادنه همه چیز رو بهم ریختیم و گفتیم این مدل کفرآمیز و ظالمانه رو نمیخوایم ولی حالا چینش دوباره با نظم درست خودش شاهکاره! ما تجربه ای از حکومت داری نداشتیم ما فقط میدونستیم این چیزی که الان هست اصلا خوب نیست* اما از اینکه حالا چی بسازیم هیچ تجربه ای نداشتیم همش لطف خدا بود همین که انقلاب کردیم و مردم به جمهوری اسلامی رای دادن و حکومت رسمی تشکیل شد همه جوره افتادن به جونمون با تحریک قومیت ها فرم دادن گروهک های مخالف، تحمیل جنگ... هنوز نفهمیده بودیم چی به چیه تو کردستان و خوزستان تجزیه طلبا بلند شدن اختلاف سیاسی بین گروه های ملی گرا و مارکسیست و مسلمان که تا دلت بخواد تنش خارجی ام که دیگه هیچی تو این اوضاع صدامم حمله کرد به ایرا فقط درگیر جنگ بودیم با تحریمی که سیم خاردارم بهمون نمیدادن حتی لباس غواصی هم بهمون نمیدادن چه برسه به اسلحه و مهمات در عوض به صدام تا دلت بخواد از همه جا سلاح میفروختن *فرانسه شوروی آلمان آمریکا بلژیک* با این وجود در این جنگ تمامیت ارضی مون رو حفظ کردیم تمام مناطق اشغال شده رو پس گرفتیم بعد از جنگ هم که تهاجم فرهنگی یه طرف؛ تمام رسانه های دنیا برای زدن جمهوری اسلامی و فرهنگش توافق دارن از کافر و لاییک و رسانه ملکه و صدای آمریکا گرفته تا وهابیت و فرق ضاله و... با این تنوع دیدگاه از زمین تا آسمون همه دارن علیه جمهوری اسلامی و اسلام شیعی میزنن تحریم اقتصادی هم از یه طرف پروژه نفوذ درون ساختاریشون هم یه طرف دیگه گفتم که تو تربیت و تزریق نفوذی به تمدن مقابلشون ید طولایی دارن! یعنی میخوام بگم واقعا یه روز بی دغدغه بر این حکومت نگذشته تا امروز که با این وجود همین دووم آوردن ما و امروز به لطف خدا تبدیل شدن به یه قطب قدرتمند سیاسی نظامی که حرف برای گفتن داره، بزرگترین قرنه معجزه ای که خدا برای نشون دادن به بشر رقم زده که ببینید... اگر همه دنیا هم دشمنتون باشن ولی شما با من باشید میشه ما هر مشکلی هم که داشته باشیم از ناتوانی و ایرادات خودمونه وگرنه خدا که.... 🌱ادامه دارد..... 🌸نویسنده؛ بانو شین-الف
شهدایی
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی 🌸قسمت ۲۹۹ و ۳۰۰ _...از غصب سرزمین دیگران حمایت میکنه نف
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه 🌸قسمت ۳۰۱ و ۳۰۲ _ وگرنه خدا که کم نمیگذاره! امروز تفکر انقلاب اسلامی دیگه محصور در جمهوری اسلامی نیست جمهوری اسلامی گلدان این نهال بود که توش رشد کرد و امروز رو کل منطقه سایه انداخته و محورمقاومت رو ساخته این رشد جز معجزه هیچ اسم دیگه ای نمیتونه داشته باشه! یه روزی اسرائیل در سکوت خبری تشکیل شد و فلسطین رو بلعید و حتی لبنان رو هم دست انداخت و گرفت ولی به تاسی از انقلاب شکل گرفت عمل کرد لبنان رو پس گرفت و امروز محور مقاومت صاحب منطقه ست یه روزی اسراذیل به نیل تا فرات فکر میکرد امروز دور خودش دیوار کشیده جمهوری اسلامی از هر طرف بهش نزدیک شده دیگه از اون سیطره خبری نیست! این جز با کمک خدا چطور مقدور بود مایی که دربرابر اونا واقعا دستمون از امکانات خالی بود هنوز هم این تقابل نامتوازنه اونقدر ثروتمندن که به راحتی گروهکهای تکفیری مثل داعش رو میسازن* میندازن به جون ما تجهیزش میکنن ما با کمترین امکانات باز هم جمعش میکنیم! این قدرت از کجا میاد؟ داعش قدرت کمی نبود قدرتی که در عرض چند ماه نصف اراضی سوریه و عراق رو گرفت و کشوری تشکیل داد که به تنهایی از عراق و از سوریه بزرگتر بود قدرت کمی نبود قدرتی که روزی صد تا انتحاری بفرسته تو میدون قدرت کمی نیست* جنگ با چریک مذهبی ساده نیست! چون ارتش کلاسیک نیست که بترسه و جا بزنه با اعتقاد میجنگه "اون چیزی که در برابر فتنه ی مذهبی ایستادگی کرد و اون رو در ریشه خشکوند حقیقت مذهب بود"* وگرنه مگه به همین راحتی جمع میشد؟ تخمین آمریکا این بود که حداقل تا 2030 منطقه با داعش دست و پنجه نرم میکنه یعنی در حقیقت انقدر روش حساب باز میکردن این محاسبه منطقی و در نتیجه برآورد امکان و پتانسیل داعش بود اما چرا حالا در کمتر از هفت سال بساط داعش جمع شده و داعش دیگه تقریبا هیچ ارضی تحت کنترل نداره که توش اعلام حکومت کنه پس گرفتن اون وسعت سرزمینی در این مدت زمان کم کار ساده ایه؟ اصلا چند درصد شدنیه؟ اونم با اون هزینه و امکاناتی که ما صرف میکنیم این چیزی جز معجزه نیست از نظر من چیزی جز نصرت آشکار خدا نیست اینا همه معجزاتیه که خدا برای قرن ما و مقابل دیدگان مردم این زمان ساخته و پرداخته و اگر خوب بهش فکر کنیم غیر قابل انکاره مثلا گروهی به اسم حزب الله از کجا شکل گرفت؟ از چند تا جوون مبارزی که مخالف حضور اسرائیل در کشورشون بودن با هیچی با حداقل امکانات توی یه فضای امنیتی رشد کردن کم کم حرکت کردن در قدم اول لبنان رو آزاد کردن و بعد شدن یه گروه نظامی قدرتمند توی محور مقاومت بیخ گوش اسرائیل خب جز معجزه چه اسم دیگه ای میشه برای این رشد غیرقابل پیش بینی گذاشت! عراقی که یک روز صدام و حزب بعث حاکمش بود و با ما میجنگید امروز بخشی از جغرافیای مقاومته اینها اتفاقاتیه که هیچ کس فکرش رو نمیکرد حتی خود ما هم اون زمان که با عراق میجنگیدیم فکرش رو نمیکردیم خدا به دست آمریکا صدام رو برامون بندازه بیرون و همچین فضایی شکل بگیره یا که ناگهانی متحول شد و با اون موقعیت استراتژیک به جبهه مقاومت پیوست! اگر بخوام مثال بزنم از نصرت خدا برای جبهه حق تا صبح میتونم حرف بزنم ولی تا همین حدش هم کافیه به همین ها فکر کنید به نظر شما... صدای اذان گوشیم بلند شد آروم از جام بلند شدم: _خسته نباشید من دیگه حرفی برای گفتن ندارم! بعد از نماز نظرتون رو میشنوم ...... آخرین قاشق کنسرو لوبیا رو هم به دهان بردم سکوت محض حاکم بود نه ژانت حرفی میزد و نه کتایون بالاخره تصمیم گرفتم سکوت رو بشکنم: _خب کتایون خانوم بالاخره اون لحظه ای که میخواستی رسید چیزی نمیخوای بگی؟ نگاهی به من و بعد ژانت کرد و بعد گفت: _کتاباتو گذاشتم تو کتابخونه هم نهج البلاغه هم قرآن لبخندی زدم: _منظورم این نبود منظورم اینه حرفی در رد این منطق نداری؟ نفس عمیقی کشید: _تو این بحثا اقناع صددرصد وجود نداره نه من میتونم تو رو قانع کنم نه تو منو! من سکوت کردم تا تو بقول خودت تفکرت رو درست معرفی کنی و ماهم کامل بشنویم ولی این به معنای پذیرش نیست من هنوزم میتونم همون سوالایی که قبلا پرسیدم رو بپرسم و قانع نشم! ژانت عجیب و غریب نگاهش میکرد: _معلوم هست چی میگی؟ یا این منطق درسته و یا غلط _برای من حصول به یقین مقدور نیست همین بذارید شاممونو بخوریم! سر بلند کردم و اشاره ای به ژانت کردم: _آدمها هر وقت در هر حالتی هر چیزی رو که بخوان میتونن منکر شن اصلا خاصیت خلقت ما همینه اختیار محض حالا تو بگو ببینم تو نظری نداری؟ _من؟ من خب راستش... به نظرم مسلمانهای واقعی شما هستید و تروریست ها با معیار قرآن مسلمان محسوب نمیشن و من اینو فهمیدم ممنون بابت توضیحاتت! نگاهم رو روی چهره ش چرخوندم اون هم از جواب دادن طفره میرفت پرسیدم: 🌱ادامه دارد..... 🌸نویسنده؛ بانو شین-الف
شهدایی
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی 🌸قسمت ۳۰۱ و ۳۰۲ _ وگرنه خدا که کم نمیگذاره! امروز تفکر ا
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه 🌸قسمت ۳۰۳ و ۳۰۴ _منظورم اینه که نظرت راجع به خود اسلام و منطقش چیه؟ دستی به صورتش کشید: _راستش من... الان با قطعیت نمیتونم نظر بدم شاید لازم باشه یکم دیگه فکر کنم و بخونم _همینطوره _پس اشکالی نداره که یکم دیگه این کتابهات پیش من بمونن؟ _نه عزیزم گفتم که اونا رو بخشیدم به خودت اما اگر نخواستیشون میتونی بذاری توی کتابخونه لبخند کمرنگی زد: در طول هفته چندان هم رو نمیدیدیم اما متوجه درگیری های ذهنی کتایون و تغییرات جزئی اما ملموس ژانت میشدم و البته به رو نمی آوردم مثلا اینکه ژانت جدیدا کمی روی لباس پوشیدنش حساس شده و با وجودی که تابستون هنوز در جریانه لباس های بلند استفاده میکنه و حتما کلاه رو در دستور کار تیپش قرار میده در حالی که پارسال چنین چیزی در ظاهرش دیده نمیشد یا اینکه چند مدتیه کالباس که غذای مورد علاقه ش بوده توی یخچال دیده نمیشه! گاهی هم سوال هایی میپرسید که بر حدس‌هام صحه میگذاشت اما سعی میکردم دخالت نکنم روز سه شنبه آزمایشگاه رو با هماهنگی فاکتور گرفتم و از دانشگاه یکسر به خونه برگشتم تا مواد لازم برای جشنم رو مهیا کنم با حوصله هرچه تمامتر برنج رو آبکش کردم و خورشی که موادش دیشب آماده شده بود رو بار گذاشتم بلافاصله دوش گرفتم و بهترین لباسی که داشتم رو از کمد بیرون کشیدم شومیز گلبهی رنگ و شلوار کتان سفید دستی به موهام کشیدم و ادکلن جدیدم رو هم زدم برگشتم آشپزخانه و باز سرکی به غذاها کشیدم روی پا بند نبودم! ظرف شیرینی خوری کوچکی که داشتم رو روی میز گذاشتم و با شیرینی هایی که خریده بودم پر کردم لیوانها رو هم به تعداد با آبمیوه پر کردم و توی سینی روی میز گذاشتم حدس میزدم چیزی به اومدنشون نمونده و چیزی هم نگذشت که حدسم تبدیل به یقین شد برای بار نمیدونم چندم در حال تست کردن نمک خورش بودم که در باز شد و طبق معمول با هم وارد شدن ژانت با دیدنم سوتی زد: _چه خبره بالاخره ما این روی تو رو هم دیدیم لبخندی زدم: _سلام! تازه اینکه چیزی نیست ببین چی پختم براتون و با دست به قابلمه ها اشاره کردم کتایون کیفش رو روی کانتر گذاشت و ابروهاش بلند شد: _نه بابا چه خبره مگه؟ _عیده _عید؟! کدوم عید اینوقت سال فکری کرد و باز ابرو بلند کرد: _آها حتما یه عید دینیه وایسا ببینم کدوم... به چهره متفکرش خندیدم: _زیاد فسفر نسوزون ... ژانت سری تکون داد: _پس که اینطور حالا این یکی با بقیه چه فرقی داره؟ _امشب و فردا که روز عیده به شدت سفارش شده به اینکه بهترین لباسهاتون رو بپوشید بهترین هدیه ها رو بخرید و حتما دیگران رو مهمان کنید به غذا _چرا؟ _برای اینکه همه بفهمن شما خوشحالید! همه بدونن چه اتفاق مهمی افتاده اتفاقی که خدا بخاطرش دین رو تکمیل اعلام میکنه و تنها نسخه عملی شدن تمام تئوری ها و ایده های اسلامه راجع بهش که حرف زدیم ژانت سری تکون داد: _آره حالا کی حاضر میشه این غذا؟ _دیگه حاضره تقریبا یکم حواستون بهش باشه تا من نمازمو میخونم بعد میام میکشم بخوریم ....... بعد از شام دمنوش زعفرانی دم کردم و تلفنم رو توی دست گرفتم چند باری شماره رو گرفتم اما هنوز به بوق نرسیده قطع کردم ژانت با هدفون مشغول گوش کردن موسیقی بود ولی کتایون متوجه اضطرابم شد و کنارم روی مبل دونفره نشست: _چیه؟ به کی میخوای زنگ بزنی؟ _ها؟ هیچی میخوام زنگ بزنم واسه عید مبارکیوولی مثل هر سال سختمه کلا خیلی کم زنگ میزنم معمولا با مامانم حرف نمیزنم یعنی اون حرف نمیزنه! _به نظرم زیادی سخت میگیری! _میدونم ولی یه فاصله ای افتاده و به مرور زمان عادت شده یکم سخته شکستنش _زنگ بزن _بذار زنگ بزنم به رضوان احتمالا امشب پیش همن میگم گوشی رو بده بهشون اینجوری راحتترم ژانت که پچ پچ فارسی ما کنجکاوش کرده بود هدفون از روی گوش برداشت و به سمتمون اومد _چه خبره؟ همونطور که من شماره میگرفتم کتایون براش توضیح میداد دوبار زنگ زدم تا رضوان جواب داد با اشاره کتایون گوشی رو روی بلندگو تنظیم کردم: _الو سلام +سلام خوبی؟ عیدت مبارک _عید توام مبارک صدات ضعیف میاد چقد دور و برت شلوغه +جات خالی جمعمون جمعه تو چکار میکنی؟ آهی کشیدم: _ای منم هستم دیگه عمو زن عمو اینا داداشا خوبن؟ _خوبن الحمدلله _از بقیه چه خبر؟ آهسته تر گفت: _بقیه یعنی مامانت اینا؟ _زهرمار پاشو گوشی رو بده به رضا _وا خب زنگ بزن به خودش _کاری که گفتمو بکن _خب حالا! صبر کن رضا داداش بیا ضحی ست... رضا گوشی رو گرفت و صدای گرمش توی گوشی پیچید: _سلام آبجی عیدت مبارک با لبخند و زیر لب قربون صدقه اش رفتم و بعد صدا بلند کردم: _سلام داداش خوبی؟ عیدت مبارک.... چکارا میکنی؟ _خوبیم الحمدلله از احوال پرسیای زود به زود شما! _شرمنده بس که سرم شلوغه! 🌱ادامه دارد..... 🌸نویسنده؛ بانو شین-الف