eitaa logo
شهدایی
363 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
35 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 گفتم : حاجی راستی چه قدر حقوق می گیری؟ 💳 حاجی مبلغی را گفت که من بسیار تعجب کردم 😟، زیرا او یک سردار و فرمانده‌ نظامی بزرگ در ایران بود.🌦 گفتم : حاجی‼️ این حقوق یک افسر جزء است نه یک فرمانده!😨 یک سردار مثل شما در عراق سه برابر این حقوق می گیرد با مزایای فراوان! 😵 🌸 حاجی به من گفت: شیخنا! مهم نیست فرمانده چقدر از کشورش می گیرد.🙌🏻 🍄 مهم این است که چه چیزی به کشورش می دهد و خدای متعال چند برابر آن را به او خواهد بخشید ☺️ و این یک سنتِ الهیِ حتمی است. 💢 شیخنا! ما به صورت موقت در این دنیا هستیم و ما و شما به سوی پروردگارِ کریمِ خود رهسپاریم. 🌀 به روایت : «سامی مسعودی» از فرماندهان حشد الشعبی برگرفته از کتاب مدرسه درس آموز ✍🏻 نویسنده : محمد جان نثار شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]
🌹 بعدازظهر عاشورای امسال پشت ترک موتورش بودم تو اصفهان ، رسیدیم به یه چهار راه خلوت پشت چراغ قرمز ایستاد ، بهش گفتم: امید چرا نمیری ماشینی که اطرافت نیست بهم گفت: رد کردن چراغ خلاف قانونه و امام گفته رعایت نکردن قوانین راهنمایی رانندگی خلاف شرعه پس اگر رد بشم گناهه داداش، من شب تو هیئت اشک چشمم کم میشه... 🥀 🥀 شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]
خاطرات شهدا...💌 🍃سر سفره عقد می‌خواست بهم چیزی بگه اما جمعیت زیاد بود و خجالت می‌کشید؛ تو دستمال کاغذی نوشت و داد دستم، باز کردم؛ دیدم برام نوشته دعا کن شهید بشم. ♥ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌ شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]
منافقان انقدر گره روسری اش را کشیدن که به شهادت رسید به علت جثه ضعیفش او در همان فشار اول پرکشید پیکرش بعد از دو روز پیدا شد 📎او فقط ۱۴سال سن داشت/شهادت:۱۳۶۱/۱/۷ شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واقعی ترین درگیری داعش و اسارت شهید حججی.... -محسن_حججی شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]
نخستین تصویر از پیکر گلگون کفن شهید بی سر محـسن🌱 شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]
حتمی این عکس رو ببینید
🍃🌷🍃 چهل هفته خالصانه به جمکران رفت و رسیدن به حضرت حق را طلب کرد... سربلند شد ، به معبود رسید ، شد.... شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- شهید
شهدایی
#معرفی- شهید
- شهید شهید »علی عرب» متولد دهم تیر ماه ۱۳۴۹ روستای روح آباد زرند کرمان می‌باشد که درتاریخ دهم تیر ماه ۱۳۶۵، در سن شانزده سالگی درعملیات کربلای ۱ درمنطقه مهران به شهادت رسید. درسالگردعملیات کربلای یک احوالات شهید«علی عرب»که ققنوس وارسوخت تابخشی ازعملیات لو نرودرامرور می‌کنیم:"گفت معبودآنچه راکه تو فرمان می‌دهی لبیک می‌گویم ودرمقابل ظلم آنچه راتوامرم دهی انجام میدهم، رضای تو،رضایت من است،وقتی شعله‌های آتش زبانه کشید،گفت:لبیک…ومعشوق سوختن وگرمای آتش رافراموش کردوفقط وصال ورضایت معبودراتمنا می‌کردآیاتابحال ازخودپرسیده‌ایدچراآتش بر ابراهیم گلستان شد،چرااسماعیل در قربانگاه عشق پدر را گفت چشمانش را ببندد…” گفت:حواستان جمع باشدوقتی امام فرمان داده،بایدهمه مالبیک بگوییم… وقتی فهمیدم علی به خانه مستمندان سر می‌زندازخودم بدم آمدچطورکسی که چندسال ازمن کوچکترباشدبااین عشق کارمی‌کند،مراقسم دادتازنده هست به کسی چیزی نگویم…بعدازشهادتش تمام بچه‌های فقیرروستاعزادارشدند..احوالش راپرسیدم گفت:خوبم،چرااحوال رزمنده‌هارانمی پرسی؟امامن میدانستم ازچیزی رنج می‌بردآرام رفتم پشت دراتاقش کارهر شبش بوددرراازداخل قفل می‌کردوبه مناجات می‌پرداخت.دیدم لباسهایش رادرآورده وبه سینه روی زمین خوابیده،وقتی متوجه من شدازمن قول گرفت جایی چیزی نگویم. پشتش ۱۸تا بخیه خورده بود… ازهمه طلب عفو کرد،پرسیدم حالا که می‌روی کی برمی‌گردی،باخنده گفت: ده روزدیگه ودرست۱۰روزبعدبرگشت ولی…وسایلش را بین دوستانش تقسیم کردروکردبه همه گفت:من دیگه احتیاجی به اینها ندارم…یکی بهش گفت:انشاالله دفعه دیگه که برگشتی،باهم آب به درخانه فقرامی‌بریم،علی تبسمی کردوگفت: به فکرفقراونیازمندان باشیدکوله پشتی‌اش سنگین بودآرپیجی،نارنجک،...محکم به خودبسته بود،نزدیک کانال رسیدیم درحال رفتن به جلوبودیم،اطرافمان میدان مین بود،آهسته،آهسته جلومی رفتیم،دشمن درفاصله۲۰۰متری ما بودباکوچکترین صدایی ممکن بود متوجه ماشود،…ناگهان گلوله‌ای به کوله پشتی علی خوردتمام نگاه‌هاچرخیدطرف علی…اماکسی نمی‌توانست به اوکمک کند…خرجی‌هاآرپیجی آتش گرفتند،فقط فرصت کردنارنجک‌هاراازخودش جدا کند…خودم رابه علی رساندم لباس علی کوله پشتی‌اش سوخته وبه پشت کمرش چسبیده بودبه سینه روی زمین درازکشیددستش جلوی دهانش گذاشته بودنکند صدایش بلندشودوعملیات لو روداشاره کردآب بهم بده من چفیه‌ام را باقمقمه‌اش که دراثرگرمای آتش داغ شده بودخیس کردم وگذاشتم روی لب‌هایش علی بادست آن راگرفت وبه دهانش فشاردادودیگر هیچ حرفی نزدو درهمان حالت به دیدارمعبودشتافت.تمام این اتفاق درچنددقیقه بودامابه وسعت زمان درس‌هابه مامی‌آموزد…که اگرانسان عشق واقعی به خداراداشته باشدهمه چیز،حتی سوختن رافراموش و فقط وصال معبود نهایت آرزویش است...چکیده‌ای ازوصیت نامه شهیدبادرودوسلام به مولایمان امام مهدی(عج)ونایب برحقش رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی.تمامی دوستان را سفارش می کنم به تقوای الهی وپیروی ازرهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی،که خداوندبه مامنت نهاده که دراین روزگار چنین رهبری عطا فرموده است وحتما نمازجمعه رافراموش نکنیدکه ماهرچه داریم ازارتباط باخداونداست وبدانیدکه دنیاوزرق وبرق دنیاهمه‌اش فناپذیراست،آنچه باقی می‌ماندخداست در پیشگاه خداوندرفتن ترس نیست اماظلمت‌هایی که دراین دنیا برای خودمان درست کرده‌ایم ترس دارد، علاقه به دنیاومظاهر دنیوی دل را می‌میراندامایادخدادلهارازنده می‌کند. شهدایی [@Martyrs16]
~🕊 زمان بمبارانهای ایران توسط صدام شبها با چادر میخوابید.. گفتم چه کاریه دخترم! میگفت: باید آماده باشیم اگه از زیر آوار درمون آوردن؛ حجابمون کامل باشه.. ♥️🕊 شهدایی *اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج* [@Martyrs16]