eitaa logo
شهدایی
361 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.1هزار ویدیو
36 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁 مهدی باكری فرمانده لشكر عاشورای تبریز بود كه بی شك اغلب كسانی كه نامش را می شنوند مردی با لباس خاكی جنگ در ذهنشان تداعی می شود كه چهره ای آرام دارد. از ازدواج پدر و مادر مهدی ۶ فرزند متولد شده بود؛ علی، رضا، مهدی و حمید و دو خواهر. علی باكری مهندس شیمی از دانشگاه صنعتی شریف بود كه از مبارزین مذهبی مجاهدین خلق پیش از تغییر ایدئولوژی شان بود، رضا كه اكنون در قید حیات و مشغول كار آزاد است، حمید كه برادر كوچك بود، اما یك سال پیش از مهدی در عملیات خیبر به شهادت رسید و مهدی باكری كه مدتی شهردار ارومیه بود، اما با آغاز جنگ به جبهه رفت و هنگامی كه فرماندهی لشكر عاشورای تبریز را بر عهده داشت در عملیات بدر سال ۶۲ به شهادت رسید. شهدایی [@Martyrs16]
🍁 در ماشین گفتم قرار بود سنت شكنی كنیم و این خرید ها نباشد. دوستش خندید گفت: آقا مهدی می گویند لااقل یك حلقه باشد. وقت اذان بود و مغازه ها را داشتند می بستند. در اولین مغازه كه وارد شدیم من به قیافه حلقه ها نگاه نمی كردم بلكه می دیدم كدام ارزانتر است. نهایت یك حلقه ۸۰۰ تومانی انتخاب كردم. مهدی در راه گفت: در رابطه با مهریه صحبت نكردیم، نظر شما چیست. خانواده قبلا نظرم را می دانستند. به او گفتم هر چه شما بگویید. گفت: یك جلد قران و یك كلت كمری من، مهریه شما. گفتم به خدا قسم نظر من هم همین بود. هر دو از اینكه یك نظر داشتیم تعجب کردیم. شهدایی [@Martyrs16]
🍁 چند روز قبل از عملیات بدر، نماز خواند و شام خورد. گفت باید بروم. آرام بود و حرف نمی‌زد، در فکر بود، رفتارش مثل همیشه نبود، با تأمل و طمأنینه آماده می‌شد. طبق معمول خداحافظی کرد و پیشانی مرا بوسید. آیت‌الکرسی و چهار قل را خواندم و پشت سرش فوت کردم. آن شب خداحافظی کرد و چیزی نگفت. واقعیت این است که در ذهن خودم اینگونه پرورانده بودم که مهدی به شهادت نخواهد رسید و احتمالا‌ این مصلحت خداوند است که برای خانواده‌اش بماند، زیرا پدرش که از دنیا رفته بود و پنج بچه قد و نیم قد از همسر دومش باقی مانده بود، خواهرش نیز با دو بچه همسرش را از دست داده بود. حمید و علی هم که به شهادت رسیده بودند که حمید هم دو فرزند داشت، به خودم می‌گفتم حکمت خداوند این است که مهدی برای سرپرستی اینها بماند، اما تقدیر خدا اینگونه نبود. یکی دو روز بعد از عید متوجه شدم به شهادت رسیده است. شهدایی [@Martyrs16]
🍁 قبلا زندگی محبوبه دانش از مجاهدین و مبارزین را با همسرش دیده بودم، زوج انقلابی كه آخر هم این خانم شهید شد. دوست داشتم من هم اینگونه زندگی كنم. تیراندازی را خیلی دوست داشتم حتی در كلاس ها هم نفر اول بودم. ما هیچ مراسم خاصی تا قبل از عقد نداشتیم. مهدی می گفت: هیچ كسی در زندگی من دخالت ندارد و كسی جرات ندارد حرف بزند یا ایرادی بگیرد ما استقلال داریم. اما خانواده ما سنتی بود كه البته همه را شكستیم. شهدایی [@Martyrs16]
🍁 چند روز قبل از عملیات بدر، نماز خواند و شام خورد. گفت باید بروم. آرام بود و حرف نمی‌زد، در فکر بود، رفتارش مثل همیشه نبود، با تأمل و طمأنینه آماده می‌شد. طبق معمول خداحافظی کرد و پیشانی مرا بوسید. آیت‌الکرسی و چهار قل را خواندم و پشت سرش فوت کردم. آن شب خداحافظی کرد و چیزی نگفت. واقعیت این است که در ذهن خودم اینگونه پرورانده بودم که مهدی به شهادت نخواهد رسید و احتمالا‌ این مصلحت خداوند است که برای خانواده‌اش بماند، زیرا پدرش که از دنیا رفته بود و پنج بچه قد و نیم قد از همسر دومش باقی مانده بود، خواهرش نیز با دو بچه همسرش را از دست داده بود. حمید و علی هم که به شهادت رسیده بودند که حمید هم دو فرزند داشت، به خودم می‌گفتم حکمت خداوند این است که مهدی برای سرپرستی اینها بماند، اما تقدیر خدا اینگونه نبود. یکی دو روز بعد از عید متوجه شدم به شهادت رسیده است. شهدایی [@Martyrs16]
🍁 🍁 سرانجام این فرمانده دلاور در عملیات بدر در تاریخ 25 اسفند 1363، در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران بعثی، ندای حق را لبیك گفت و به لقای معشوق نایل گردید. هنگامی كه پیكر مطهرش را از طریق آب های هورالعظیم انتقال می دادند، قایق حامل پیكر وی، مورد هدف آرپی جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست. شهدایی [@Martyrs16]
🍁 🍁 خدایا چگونه وصیتنامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت و نافرمانی‌ام. گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. می‌ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالی از ما راضی نباشی. ای وای که سیه روز خواهم بود.خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم. یا اباعبدالله شفاعت! آه چقدر لذتبخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربش، و چه کنم که تهیدستم،خدایا تو قبولم کن. سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم وستم، عصر کفر و الحاد،‌عصر مظلومیت اسلام وپیروان واقعی اش. عزیزانم شبانه روز باید شکرگزار خدا باشیم که سرباز راستین صادق این نعمت شویم و باید خطر وسوسه‌های درونی و دنیافریبی را شناخته و بر حذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل ،تنها چاره ساز است. شهدایی [@Martyrs16]
🍁 🍁 ای عاشقان اباعبدالله، بایستی شهادت را در آغوش گرفت،گونه‌ها بایستی از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل کنیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکر گزاری بجا آورده باشیم. وصیت به مادرم و خواهران و برادرانم و اهل فامیل: بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست،همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید،‌پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید،‌اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابولفضل برای اسلام ببار آیند. از همه کسانی که از من رنجیده‌اند و حقی بر گردن من دارند طلب بخشش دارم و امید دارم خداوند مرا با گناهان بسیار بیامرزد. خدایا مرا پاکیزه بپذیر. شهدایی [@Martyrs16]
🍁 📚 کتاب مرد نبرد📚 کتاب سردار شهردار📚 کتاب سیمای پنهان ماه📚 کتاب مهدی باکری📚 کتاب نمی توانست زنده بماند📚 کتاب فرمانده نجیب📚 کتاب آقا مهدی📚 کتاب شهید مهدی باکری📚 کتاب آقای شهردار📚 کتاب یادگاران📚 شهدایی [@Martyrs16]
🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 https://www.aparat.com/v/WYph4 مستند شهید مهدی باکری👆🏻 شهدایی [@Martyrs16]