eitaa logo
🇮🇷🌹محفل شهدایی حفظ آثار شهرستان تاکستان 🌹🇵🇸
540 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
11 فایل
در دفترخاطرات مابنویسید: ماهرچه داریم ازشهدا داریم: وقتی عقل عاشق شود عشق عاقل می‌شود وشهیدمی‌شوی… هرکسی که معنی((شهید❤️)) و ((شهادت❤️))رابداند برنده اس ودرزندگی اش موفق خواهدشد کپی باذکرصلوات برای ظهورآقا امام زمان(عج)🌹 خادم کانال👇(تبادل) @Yamahdi_564
مشاهده در ایتا
دانلود
و تو برای ما عطر عجیبی داری داداش آرمان❤️🥺
۲۴ آذر ۱۴۰۳
صداقت‌ و شهادت اتفاقی هم‌قافیه نشده‌اند! اگر ‎صادق‌ باشیم حتما شهید می‌شویم " ليَجْزِيَ‌ اللَّهُ‌ الصَّادِقِينَ‌ بِصِدْقِهِم "🌱 محفل شهدایی دفتر حفظ آثار شهدای تاکستان https://eitaa.com/Martyrs_555
۲۴ آذر ۱۴۰۳
۲۵ آذر ۱۴۰۳
°[ لباس مشکی ؛ مهرو سجاده شهید آرمان ]° محفل شهدایی دفتر حفظ آثار شهدای تاکستان https://eitaa.com/Martyrs_555
۱ دی ۱۴۰۳
آخرین سفری که با هم رفتیم، سفر قم و جمکران بود. داخل اتوبوس هم موقع رفت و هم موقع برگشت کنار هم نشسته بودیم. روضه‌ای از حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) رو کلیپ کرده بودند که دختربچه‌ها این شعر: حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی رو می‌خوندند‌‌... خیلی گریه کردم، خیلی قشنگ بود... آرمان عاشق حضرت رقیه(سلام‌الله‌علیها) بود. ✍🏻 به روایت از دوست شهید آرمان علی‌وردی | - محفل شهدایی دفتر حفظ آثار شهدای تاکستان https://eitaa.com/Martyrs_555
۱۹ دی
عصر همان روزی که آرمان به شهادت رسید، داشتم روی بالکن مسجد راه می‌رفتم که دیدم آرمان دارد وسایل‌اش را جمع می‌کند. به او گفتم: آرمان داری کجا میری؟ گفت: احتمالاً امشب خیابونا شلوغ می‌شه. تو هم بیا تا امشب باهم بریم. گفتم: آرمان بشین دَرست رو بخون. گفت: آدم نباید سیب‌زمینی باشه! گفتم: خب حداقل از این به بعد کمتر برو. گفت: باشه؛ ولی امشب می‌رم... رفتی و دیگر نیامدی رفیق... ✍🏻 به روایت دوست شهید | محفل شهدایی دفتر حفظ آثار شهدای تاکستان https://eitaa.com/Martyrs_555
۲۵ دی
🌿 دارد به بهشت مُلک جاوید هرکس پدر شهید باشد... (ع) ------------ محفل شهدایی دفتر حفظ آثار شهدای تاکستان https://eitaa.com/Martyrs_555
۲۵ دی
| پایان عملیات طلبه بسیجی | از همه لحاظ در حوزه و برای کمک به مردم کار می‌کرد، هم مادی و هم معنوی... همه می‌گویند کسی نمی‌تواند برای ما جای آرمان را پر کند. هر مسئولیتی هم که به او می‌دادند، به نحو احسن و با جان و دل انجام می‌داد، می‌گفت: تا اون کار رو تموم نکنم ول نمی‌کنم... آخر هم با جان و دل کارش را تمام کرد، جانش را داد و به هدفش رسید‌. 🌹 روایت از مادر بزرگوار شهید | محفل شهدایی دفتر حفظ آثار شهدای تاکستان https://eitaa.com/Martyrs_555
۹ بهمن
🪴 امام حسین(ع) اگه بخواد می‌طلبه... با دوستانش کاروانی داشتن که پیاده‌روی اربعین رو می‌رفتن اولین باری که رفتن کربلا شونزده سالشون بود و دومین بار هم تقریباً ۱۸ سالش بود. یک بار هم سال تحویل اونجا بودن نیمه شعبان هم می‌گفتن خیلی ثواب داره. حتی وقتی مرزهای زمینی بسته شده بود ایشون گفتن می‌خوایم بریم کربلا من گفتم بسته است و فعلاً کروناست، گفت: نه ما میریم فرودگاه می‌نشینیم اونجا، هر موقع باز شد و قسمت ما شد می‌ریم. امام حسین(ع) واقعاً خواست. تقریباً یک روزم نشد اونجا بودن و بعد هم نیمه عید رو اونجا بودن. گفت: دیدی مامان گفتم امام حسین(ع) اگه بخواد واقعا می‌طلبه کی فکرشو می‌کرد؟ من فکر می‌کردم باید دو سه روز اونجا باشیم تا کنسلی بخوره. گفت: مامان ان‌شاءالله سری بعد با هم می‌ریم... ✍🏻 به روایت از مادر بزرگوار شهید | - محفل شهدایی دفتر حفظ آثار شهدای تاکستان https://eitaa.com/Martyrs_555
۱۲ بهمن
🇮🇷 می‌آییم برای انقلاب، برای وطن... به جای شهدا قدم برمی‌دارم، شهدایی که جان‌شان را دادند تا ایران بماند و ایرانی! https://eitaa.com/Martyrs_555 محفل شهدایی دفتر حفظ آثار شهدای تاکستان
۲۲ بهمن
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کربلا بود، تصویری از کربلا با من تماس گرفت، بعد دوربین رو گرفت سمت حرم، گفت: خاله من بین الحرمینم، هر دعایی داری، هر آرزویی داری، از آقا بخواه... من داشتم دعا می‌کردم که آرمان دوربین رو چرخوند سمت صورت خودش به من گفت: خاله دعا کن شهید شم! منم خندیدم، گفتم: آرمان دلت خوشه‌ها! جنگ کجا بود خاله، کجا می‌خوای بری شهید شی... • به روایت از خاله شهید علی‌وردی | محفل شهدایی دفتر حفظ آثار شهدای تاکستان https://eitaa.com/Martyrs_555
۴ اسفند