🔆 #امام_حسین علیه السلام:
💠 أنَا قَتيلُ العَبَرَةِ لايَذكُرُني مُؤمِنٌ إلاّ استَعبَرَ
❇️ من كشته اشكم؛ هر مؤمنى مرا ياد كند، اشكش روان شود.
📚 بحار الأنوار ، ج ۴۴، ص ۲۸۴
#حدیث_روز
🏫مدرسه تمدنی مصاف
☑️ @Masaf_school
هدایت شده از مدرسه تمدنی مصاف
🏴 مدرسه تمدنی مصاف برگزار می کند.
🤲 مراسم عزاداری دهه اول محرم
🎤 مداح:ذاکرین اهل بیت
🗓 زمان: از چهارشنبه ۲۸ تیر ماه به مدت ۶ روز
(روزهای کاری مدرسه)
⏰ ساعت:۷ صبح
🕌 مکان: نماز خانه مدرسه مصاف
#پوستر
🏫 مدرسه تمدنی مصاف
🆔 @Masaf_school
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت ونظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیم تنان
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان کهاند این همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان
حافظ
در این ایام سوگواری بر خود فرض دانستم مختصری در باره شاه عالی جاه ،حضرت امام حسین،بنویسم .البته اساس و تکیه من در این نوشته کتاب عالم آرای عباسی از اسکندر بیک ترکمان است .
همان گونه که دوستان می دانند شاهان صفوی توجهی به شاعران مداح نداشتند و اجازه ی عرضه کردن قطعه و قصاید مدحی را نمی دادند .به عنوان مثال مولانا محتشم کاشانی قصیده ای غرا در مدح شاه تهماسب فرستاده بود آن شاه جنت مکان فرمودندکه من راضی نیستم شعرا در مدح و ثنای من سخن بگویند.قصاید در شان و منزلت شاه ولایت پناه و ائمه معصومین بگویند ابتدا صله و انعام از ارواح مقدس حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند .
غرض آن که مولانا محتشم صله ای در یافت نکرد و آن ترکیب بند معروف را در منقبت حضرت سید الشهدا سرود باز این چه شورش است که در خلق عالم است ...که جاودان ماند .
از دیگر شاعران در اردوگاه معلا ضمیری اصفهانی بود .ساحت درونش منبع معانی و پیرایه فکرش فصاحت سبحانی بود سخنان مروارید گونه اش از حَیّز شمار بیرون است .از دریای مواج طبعش درر غرر به ساحل ظهور امده است .
این بیت از اوست
روزی که شد افراخته،ایوان قصر رفعتش / بوده زمین مشت گلی از دست بنا ریخته
در راه کربلای معلا پای جناب را سرما برده بود قطعه ای در آن باب گفت
شعر
به سر بایست رفتن در طریق کربلا ای دل/که تا یابی طواف پادشاه دین و دنیارا
غلط کردم به پا رفتم از آن سرما ربود از من/گناه از جانب من بود جرمی نیست سرمارا
ولی معذور می دارم که در راه تمنایت/چنان بودم که از مستی ز سر نشناختم پا را
در خاتمه هم مرثیه ای از محتشم کاشانی را که در وصف سید الشهدا ،خامس ال عبا در سلک نظم آورده است می آورم
شعر
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار /خورشید سر برهنه بر آمد ز کوهسار
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند /یک باره بر جریده رحمت رقم زنند
ارادتمند وکمترین رحمان احمدنژاد لنگرودی
🆔 @Masaf_school
📸 #گزارش_تصویری
▪️مراسم عزاداری دهه اول محرم ۱۴۰۲
▪️دومین روز مراسم
🗓 ۱ مرداد ۱۴۰۲
🏫 مدرسه تمدنی مصاف
☑️ @masaf_school
🔅#امام_سجاد علیه السلام:
✍️ إنَّ اللّه َ يُحِبُّ كُلَّ قَلبٍ حَزينٍ
💠 خداوند دلهاى حزين را دوست دارد.
📚 الكافي : ۲/۹۹/۳۰
#حدیث_روز
🏫 مدرسه تمدنی مصاف
☑️ @Masaf_School
📌 دیکته نانوشته غلط ندارد....
🔅 #امام_علی علیه السلام:
✍️ إذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ فَإِنَّ شِدَّهَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ.
💠 از هر کاری که ترسیدی خود را در آن بینداز زیرا رنجی که در اثر نگاهداشتن خود از آن چیز به تو می رسد بزرگتر از چیزی است که تو از آن می ترسی.
📚 نهج البلاغه، حکمت 166
#حدیث_روز
🏫مدرسه تمدنی مصاف
☑️ @Masaf_school
📝 و اینگونه است گرفتاری انسان در چنگال بدعاقبتی....
باید پناه برد به خالق قادر متعال از شر نفس...از شر شیطان... از شر هر آنچه عاقبت را به لجنزار می برد
آنگونه پناه می برم که رسول خدا (ص) پناه برد:
✍ اَسْألُ اللهَ الْاِیمَانَ وَ التَّقْوَی وَ اَعُوذُ بِاللهِ مِنْ شَرِّ عَاقِبَةِ الْاُمُورِ.
💠 از خداوند ایمان و تقوا طلب میکنم و از بدی پایان کارها به خدا پناه میبرم.
📚 الامالی، ص 576
#عکس_نوشته
🏫 مدرسه تمدنی مصاف
☑️ @Masaf_school
📸 #گزارش_تصویری
▪️مراسم عزاداری دهه اول محرم ۱۴۰۲
▪️سومین روز مراسم
🗓 ۲ مرداد ۱۴۰۲
🏫 مدرسه تمدنی مصاف
☑️ @masaf_school
📚 #برشی_از_کتاب
📖 #سلام_بر_ابراهیم
📌 قهرمان|حسین الله کرم
🔸مسابقات قهرماني 74کيلو باشگاه ها بود. ابراهيم همه حريفان را يکي پس از ديگری شكست داد و به نيمه نهایی رسيد. آن سال ابراهيم خيلی خوب تمرين کرده بود. اکثر حريفها را با اقتدار شکست داد.
🔹اگر اين مســابقه را ميزد حتماً در فينال قهرمان می شــد. اما در نيمه نهایی خیلی بد کشتی گرفت.
بالاخره با يک امتياز بازی را واگذار كرد!
آن ســال ابراهيم مقام سوم را کســب کرد.
🔸اما سالها بعد، همان پسری که حريف نيمه نهایی ابراهيم بود را ديدم. آمده بود به ابراهيم سر بزند.آن آقــا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف می کــرد.
همه ما هم گوش می کرديم.
🔹تا اينکه رســيد به ماجرای آشــنای خودش با ابراهيم و گفت: آشنایی ما برمی گردد به نيمه نهایی کشتي باشگاه ها در وزن 74کيلو، قرار بود من با ابراهيم کشتي بگيرم.
🔸اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف کند ابراهيم بحث را عوض ميکرد!
آخر هم نگذاشــت كه ماجرا تعريف شود! روز بعد همان آقا را ديدم وگفتم:
اگه ميشه قضيه کشتی خودتان را تعريف کنيد.
او هم نگاهي به من کرد. نََفس عميقي کشــيد وگفت: آن سال من در نيمه نهایی حريف ابراهيم شدم.
اما يکی از پاهايم شديداً آسيب ديد. به ابراهيم که تا آن موقع نميشــناختمش گفتم: رفيق، اين پای من آســيب ديده. هوای ما رو داشته باش.
َ ابراهيم هم گفت: باشه داداش، چشم.
🔹بازيهای او را ديده بودم. توي كشــتی اســتاد بود. با اينکه شــگرد ابراهيم فن هایی بود که روي پا ميزد. اما اصلا به پای من نزديک نشد! ولی من، در کمال نامردی يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزی
به فينال رفتم.
🔸ابراهيم با اينکه راحت می تونســت من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولی اين کار رو نکرد. بعد ادامه داد: البته فكر ميكنم او از قصد كاری كرد كه من برنده بشــم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرماني براي او تعريف ديگه ای داشت.
🔹ولی من خوشــحال بودم. خوشحالی من بيشتر از اين بود که حريف فينال،بچه محل خودمون بود. فکر ميکردم همه، مرام و معرفت داش ابرام رو دارن.اما توي فينال با اينکه قبل از مســابقه به دوســتم گفته بودم که پايم آسيب ديده، اما دقيقاً با اولين حرکت همان پای آســيب ديــده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روي زمين و بالاخره من ضربه شدم.
🔸آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم حق ابراهيم قهرمانی بود. از آن روز تــا حالا با او رفيقم. چيزهاي عجيبی هم از او ديده ام. خدا را هم شکر ميکنم که چنين رفيقی نصيبم کرده.
🔹صحبتهايش که تمام شد خداحافظی کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبتهايش فکر ميکردم.
🔸يادم افتاد در مقر ســپاه گيان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمنده ها جمله هایی نوشته شده بود.
در مورد ابراهيم نوشته بودند:
"ابراهيم هادی رزمنده ای با خصائص پوريای ولی"
🏫 مدرسه تمدنی مصاف
☑️ @Masaf_school
🔅امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام:
✍️ العِلمُ أصلُ كُلِّ خَيرٍ
💠 علم، ريشه هر خوبى است.
📚شرح غررالحکم، ج ۱، ص ۲۰۵
#حدیث_روز
🏫 مدرسه تمدنی مصاف
☑️ @Masaf_school
📸 #گزارش_تصویری
▪️مراسم عزاداری دهه اول محرم ۱۴۰۲
▪️چهارمین روز مراسم
🗓 ۳ مرداد ۱۴۰۲
🏫 مدرسه تمدنی مصاف
☑️ @masaf_school
📸 #گزارش_تصویری
▪️مراسم عزاداری دهه اول محرم ۱۴۰۲
▪️پنجمین روز مراسم
🗓 ۴ مرداد ۱۴۰۲
🏫 مدرسه تمدنی مصاف
☑️ @masaf_school