eitaa logo
«مَشْ‍‌ق‌وَسَ‍‌رمَشْ‍‌ق»
390 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
20 فایل
کَشتی ِ‌نوح‌ نشد منتظر ِ هیچ‌ کسی این‌حسین.ع.است‌که‌باخودهمه‌راخواهدبرد! 🌿🫀❤️‍🩹 کپی؟! حلالِ حلالت😄 -❁- اینجاهم‌سربزن‌به‌ما! 🙂 @Naghofte_Deli
مشاهده در ایتا
دانلود
🖇 . کسایـےکہ‌میجنگن، زخمےهم‌میشن! دیروزباگلولہ، امروزباحرف💔! شھدا وقتےتیرمیخوردن‌ میگفتن فداسـرمھدےفاطمھۜ :)' این‌تصورمنھ ...🚶‍♂ تویـےکہ‌ دارے براے کار‌میکنے شب‌وروز..! وقتے مردم‌ باحرفاشون‌ بھت‌زخم‌زدن، تودلت‌ باخودت‌بگو؛ [- فداسـرمھدےفاطمھۜ -] آقاخودش‌بلده‌ زخمتودرمان‌کنھ🌿'.
🔴نگو ✍ چون زنگ نزد بهش زنگ نزدم چون سلام نکرد سلامش نکردم چون دعوتم نکرد دعوتش نکردم چون محل نذاشت محلش نذاشتم چون عذرخواهی‌نکردعذرخواهی‌نکردم بجاش بگو: بـاران به همه جا می‌بارد چه زمین حاصلخیز چه شوره زار 🌧 تو بـــاران باش 🌧😍 ✨️خدا میگه : بدی دیگران را با نیکی دفع کن، ناگهان خواهی دید همان کس که میان تو و او دشمنی است،گویی دوستی گرم و صمیمی ❤️ تو شده است.
‌«🌱» شهید به قلبت نگاه می‌کند اگر جایی برایش گذاشته باشی می‌آید ، می‌ماند ، لانه می‌کند تا شهیدت کند ... ‌⇠ | 💔 | •
enc_16669637286799358318404.mp3
2.79M
-منتظرانت عمرشان تمام کرد و تو نیامدی...💔!
•❤🌹• دلتنگۍ‌مرضےعجیب‌است؛ آدم‌راآرام‌آرام؛ناآرام‌میڪند ... !
‌«🌱» •شهید آوینی: مااز سوختن نمی ترسیم که چون پروانه هاعاشق نوریم وهرجا که نورولایت است گردآن حلقه می زنیم..‌" ⇠ | 💔 | •
بهترین‌هدیه‌اےڪہ‌‌میتونین‌، به‌ڪسی‌بدین‌زمانتون،‌توجهتون، وفاداریتون،ونگرانیتونه🙂🧡...! ‌🌿
໑♥️⛓ • . و امروز به نگاهت ، به دعایت از همه وقت بیشتر احتیاج دارم... به حال خودم رهایم نکن برادر!✋🏻 💛 ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
قرآن میگه یعقوب برای یوسف گریه میکرد.. یعقوب میدونست یوسف کجاست؛ میدونست سالمه اما براش گریه میکرد.. ما چی⁉️ ما میدونیم امام زمان کجاست⁉️ چقدر در فراقش گریه کردیم درحالی که اصلاً ازش خبر هم نداریم...
مدافع حرم  بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند، وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شده ایم،خطاب به جنازه بابا گفت؛ الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کندخبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور دلم سوخت وقتی برادرم جهاد را دیدم…مثل بابا شده بود.خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود، جای کبودی و خون مردگی ها…تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم…باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی را آرام کرد.وقتی صورت جهاد را بوسید گفت:ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده؛البته هنوز به ارباً اربا نرسیده…باز خجالت آراممان کرد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸